مطلب ارسالی کاربران
دلنوشته ای با سیلوا
سیلوا جان امروز میخواهم دلنوشته ای به نیابت از طرفداران باشگاه برای تشکر برایت بنویسم
درستهته سخته بی هیچ دلیل از یه باشگاه بزرگ (در قیاس با چلسی) اخراجت کنن و مجبور بشی به یه تیم گمنام و کوچک بپیوندی، اما باشگاه های بزرگ هم یک شبه ساخته نشدند و سالها زمان برد تا بزرگ بشن، چلسی الان ابتدای این راه قرار داره و اگه همه چی اینطور پیش بره بعد از بیست یا سی سال میتونه خودش رو به عنوان یک باشگاه و برند به دنیا معرفی کنه و اون روز هر کی میخواد از چلسی نام ببره یاد تو میفته که چگونه آینده ی شغلیت رو در یک مینی باشگاه به خطر انداختی و سربلند شدی،
چلسی امروز حیات و اسمش رو مدیون تو هست ولی اگر قمارت جواب بده در آینده نام و یادت به عنوان یه معمار در تاریخ باقی میمونه
سیلوای عزیز هرگز در این راه شک وتردید به خودت راه نده چرا که پاداش های بزرگ مرهون ریسک های بزرگ است ، روزی که بیل گیتس و استیون دانشگاه های بزرگ هاروارد و آمریکا را رها میکردند و با کمک های مالی دوستان و خانواده شرکت های اپل و مایکروسافت را احداث میکردند در نظر دوستان و آشنایان احمقی بیش به نظر نمی رسیدند اما اینها بدون ترس از قضاوت و تمسخر دیگران دل به این کار دادند و هستی خودشون رو در این راه تاریک به قمار گذاشتند و روزی که قمارشون برنده شد حسرت و افسوس در چهره تمامی کسانی که یک عمر تلاششان را به تمسخر گرفته بودند و از وی درس عبرتی می ساختن هویدا بود.
سیلوای عزیز در این راه از ملامت دوستان و تمسخر اطرافیان مترس و با تمام وجود برای ساختن باشگاهت تلاش کن و مطمئن باش مادر هستی تلاش و رنج و گریه های تو را فراموش نمیکند و پاسخ زحماتت را ولو در پیری خواهد داد.
،
سیلوای عزیز قطرات اشک خوشحالی چهره ی طفل معصومی را که بخاطر پدرش طرفدار این تیم شده مجسم کن که پس از آمدن تو با افتخار پیش همسالان خود فریاد میزند « پدر من طرفدار باشگاه کوچکی نیست طرفدار تیمی است که سیلوا در آن بازی می کند»
سیلوای عزیز چهره ی مغرور پدر کودک را مجسم کن که با خوشحالی و غرور کل کل پیروزمندانه طفل صغیر خود را میشنود
سیلوای عزیز تو هر چه از دستت بر می آمد برای نجات این باشگاه کوچک و گمنام در طبق اخلاص گذاردی و آبروی و امید و اعتبار باشگاه و طرفدارانش شدی حال دیگر توپ در زمین مالک و ارباب وتک تک دست اندرکاران باشگاه است ، از سرباز لب مرزی که با فریب فرمانده اسلحه و مواد و اعضای بدن قاچاق را از مرز رد میکند تا دکتری که با زیرکی برگه مرگ مغزی و اهدای عضو بیمار را مهر میکند . از ملایی که بر منبر از ضرورت جنگ و جهاد می گوید تا کشاورزی که بذر خشخاش و کوکا را در زمین می پروراند، از مربی و سرمربی که تاکتیک ها را می نویسند تا بازیکنی که تاکتیک ها را اجرا میکند، همه در قبال ایثار تو مدیون و شرمنده اند و وظیفه دارند به نحو احسن وظایف خود را انجام دهند تا آبرو و اعتبار ایثار شده ی تو به هدر نرود،
موفق و سربلند باشی معمار و اعتبار باشگاه چلسی
باشد که چلسی کوچک و گمنام تو تبدیل به باشگاهی صاحب نام و بزرگ گردد