۵۹. تلما و لوئیز
عنوان اصلی: Thelma & Louise
کارگردان: ریدلی اسکات
بازیگران: سوزان ساراندون، جینا دیویس
امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
سال ساخت: ۱۹۹۱
دیالوگ معروف: در آینده وقتی زنی اینجوری گریه کنه یعنی هیچ چیز بامزه و سرگرمکنندهای در زندگیش نیست.
ریدلی اسکات گفته بود ایدهی ساختن این فیلم اینطوری به سرش زد که چه میشد یک فیلم با دو کابوی داشته باشد که به جای مردها، زنان نقش کابویها را در آن ایفا کنند.
این فیلم نه تنها یکی از مهمترین فیلمهای جادهای تاریخ سینما که یک فیلم فمینیستی مهم است. فیلمی که در زمان خودش آنقدر پیشرو بود که به گفتهی کارگردانش خیلیها آن را تهدیدی برای خودشان و جامعه به حساب میآوردند.
داستان دو زن که دوستان خوب یکدیگر هستند و دست به یک ماجراجویی جادهای میزنند. آنها مرتکب جرایمی میشوند و تحت تعقیب پلیس قرار میگیرند.
۵۸. سانست بلوار
عنوان اصلی: Sunset Boulevard
کارگردان: بیلی وایلدر
بازیگران: گلوریا سوانسون، ویلیام هولدن
امتیاز متاکریتیک: –
سال ساخت: ۱۹۵۰
دیالوگ معروف: من هنوز هم بزرگ هستم. این فیلمها هستن که کوچیک شدن.
باز هم فیلم دیگری دربارهی صنعت سینما که یک بار دیگر نشان میدهد چطور ناطق شدن سینما منجر به حذف خیلی از ستارههای بزرگ دوران صامت شد.
کارگردانان، تدوینگران و فیلمنامهنویسان عاشق این فیلم هستند. بقیهی کسانی که به فیلم رای ندادند هنوز نمیتوانند با این موضوع کنار بیایند که یک مرد مرده داستان فیلم را روایت میکند.
فیلم داستان فیلمنامهنویسی است که با یک ستارهی بزرگ سینما که مدتهاست از دوران اوجش فاصله گرفته وارد رابطه میشود.
این فیلم نامزد دریافت ۱۱ جایزهی اسکار شد.
۵۷. شوالیه تاریکی
عنوان اصلی: The Dark Knight
کارگردان: کریستوفر نولان
بازیگران: هیث لجر، کریستین بیل
امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
سال ساخت: ۲۰۰۸
دیالوگ معروف: وقتی اوضاع خراب میشه همین مردم متمدن حاضرن همدیگه رو بخورن.
طبعا همه این فیلم را با بازی هیث لجر به یاد میآورند که نقش جوکر را آنقدر جدی گرفت که خیلیها معتقدند مرگش به مدت کوتاهی بعد از بازی در نقش جوکر به دلیل استحالهاش در نقش این کاراکتر پوچ بود.
«شوالیه تاریکی» فیلم جوکر است که در شهر آشوب و ویرانی به پا میکند و حالا بتمن باید بپذیرد که با یکی از دشوارترین نبردهای فیزیکی و ذهنیش روبهرو شود.
۵۶. درخشش ابدی ذهن بیآلایش
عنوان: Eternal Sunshine of the Spotless Mind
کارگردان: میشل گوندری
بازیگران: کیت وینسلت، جیم کری
امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
سال ساخت: ۲۰۰۴
فیلم کمک کرد تا بعد از مدتها کارنامهی کیت وینسلت احیا شود و نشان داد که او از پس بازی در کمدیهای طعنهآمیز هم برمیآید. خودش گفته بود که فیلم او را از فیلمهای تاریخی انگلیسی وسط بازار آمریکا پرتاب کرد.
داستان زن و مردی که بعد از رابطهی عاطفی که با هم داشتند تصمیم میگیرند خاطراتشان را به تمامی پاک کنند.
فیلمنامهی چارلی کافمن مثل همیشه هوشمندانه و تخیل برانگیز است و برداشت کارگردانی گوندری هم نشان میدهد که خوب فیلمنامه را درک کرده است.
۵۵. راننده تاکسی
نوان اصلی: Taxi Driver
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: رابرت دنیرو، جودی فاستر
امتیاز متاکریتیک: ۹۴ از ۱۰۰
سال ساخت: ۱۹۷۶
دیالوگ معروف: تنهایی همهی عمر با من بوده، همه جا. توی بارها، ماشینها، پیادهروها، مغازهها، همه جا. راه فراری نیست. من مرد تنهای خدا هستم.
پل شریدر فیلمنامهنویس اسکاری فیلم «راننده تاکسی» از خاطرات آرتور بریمر که به جورج والاس شلیک کرده بود الهام گرفت. اسکورسیزی دلش میخواست موسیقی متن فیلم را برنارد هرمان که فیلم «روانی» هیچکاک را کار کرده بود بسازد ولی او گفت برای فیلمهایی که در ماشین میگذرند موسیقی نمیسازد.
فیلم داستان یک کهنهسرباز است که در خیابانهای نیویورک به عنوان راننده تاکسی کار میکند. او به لحاظ ذهنی از دیدن فساد نیویورک دچار پریشانی اعصاب میشود و میخواهد خودش خیابانها را پاک کند.
۵۴. بوچ کسیدی و ساندنس کید
عنوان اصلی: Butch Cassidy and the Sundance Kid
کارگردان: جورج روی هیل
بازیگران: پل نیومن، رابرت ردفورد، کاترین راس
امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
سال ساخت: ۱۹۶۹
دیالوگ معروف: کید دفعهی دیگه وقتی گفتم یه جایی بریم شبیه بولیوی، بیا یه جایی بریم شبیه بولیوی.
بوچ و ساندنس سردستهی یک گروه از دزدان هستند. بعد از یک دزدی ناموفق از قطار آنها از دست پلیس و یک جایزهبگیر به نام وودکاک فرار میکنند. پول حسابی از دزدیهایشان به جیب میزنند اما در نهایت دلشان برای هیجان کار تنگ میشود و سر همین هیجان زندگیشان را قمار میکنند.
خیلی سخت است در خلاصهی داستان حتی طرح فیلمنامهی پر از جزییات و طنازی ویلیام گلدمن را روایت کرد. این یک وسترن بامزه، هیجانانگیز و دوستداشتنی است و یکی از آن فیلمهایی که عشق سینماها عاشقش هستند.
۵۳. ویل هانتینگ خوب
عنوان اصلی: Good Will Hunting
کارگردان: گاس ون سنت
بازیگران: مت دیمون، رابین ویلیامز، بن افلک
امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰
سال ساخت: ۱۹۹۷
سندی محکم بر این که بن افلک بیشتر از آن که بازیگر باشد نویسندهی خوبی است. فیلمنامهی «ویل هانتینگ خوب» نوشتهی مشترک بن افلک و مت دیمون است که از کودکی با هم رفیق بودند.
داستان سرایدار دانشکدهی ام.آی.تی که در حقیقت یک جوان نابغه است و روزی مسالهای را که استاد ریاضی روی تخته نوشته حل میکند. استاد به این جوان و سرنوشتش علاقهمند میشود.
نکتهی جالب اینکه پایان تلخ و شیرین فیلم پیشنهاد ترنس مالیک بوده است.
۵۲. همه چیز درباره ایو
عنوان اصلی: All About Eve
کارگردان: جوزف ال.منکیهویچ
بازیگران: بتی دیویس، آن بکستر، جورج ساندرز
امتیاز متاکریتیک: ۹۸ از ۱۰۰
سال ساخت:1950
فیلم نامزد ۱۴ جایزهی اسکار شد و ۴۷ سال طول کشید تا رکوردش توسط «تایتانیک» شکسته شود.
یک ستارهی مغرور و مشهور برادوی به نام مارگو چنینگ با بازیگری به شدت بااستعداد و جوان به نام ایو آشنا میشود. ایو از آنهایی است که میتواند خودش را در دل همه جا کند و کمکم به مارگو بسیار نزدیک میشود. علیرغم برخی هشدارها مارگو به ایو کاملا اعتماد میکند اما ایو نقشهای او را از دستش میرباید.
فیلمی طعنهآمیز دربارهی طبقهی اشراف جامعهی نمایش که با بازی درخشان بتی دیویس و آن بکستر تبدیل به فیلمی جذاب برای مخاطب میشود.
۵۱. لبوفسکی بزرگ
عنوان اصلی: The Big Lebowski
کارگردان: جوئل و اتان کوئن
بازیگران: جف بریجز، جان گودمن
امتیاز متاکریتیک: ۷۱ از ۱۰۰
سال ساخت: ۱۹۹۸
فامیلی جف که به دود (یارو) هم مشهور است لبوفسکی است. او را با میلیونری به همین نام اشتباه میگیرند. جف بیکار و مجرد است و وقتش را با بولینگ میگذراند. تلفیق یک داستان جنایی با طرح داستانی اشتباه گرفتن دو کاراکتر با یکدیگر که حتی شکسپیر هم در درامهایش به آن علاقهی زیادی نشان میداد.
ساوندترک فیلم یکی از عوامل مهم موفقیتش است به علاوهی بازی یلخی جف بریجز در نقش دود.
۵۰. پارک ژوراسیک
عنوان اصلی: Jurassic Park
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
بازیگران: سام نیل، لارا درن
امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
سال ساخت: ۱۹۹۳
چهار کمپانی سر رمان دایناسوری مایکل کریچون شرط بسته بودند: برادران وارنر میخواستند آن را با تیم برتون بسازند، فاکس دنبال جو دانته بود، کلمبیا ریچارد دانر را در نظر داشت اما درنهایت برندهی این بازی یونیورسال و اسپیلبرگ بودند.
جان هاموند صنعتگری است که یک پارک تفریحی با تم دایناسور میسازد. در این پارک دایناسورها شبیهسازی شدهاند و بر اثر یک اشتباه در یکی از بازدیدها دایناسورها آزاد میشوند.
فیلم آنقدر در گیشه موفق بود که دنبالههایی بر آن ساخته شد. فیلم به لحاظ جلوههای ویژه و صحنههای اکشن هم بسیار موفق بود.