اگر قرار بود ترجمه صرفا جایگذاری معادلی برای کلمهها باشد پس گوگل ترنسلیت این کار را به خوبی انجام داده است! مسئله فراتر از این چیزهاست؛ به نظر شما چه مواردی ترجمه را به یک امر مهم در ارتباطات تبدیل کرده است؟
ارتباط، بخش اصلی یک جامعه است، تا زمانی که نتوانید با دیگران ارتباطی سالم داشته باشید، جامعه معنی پیدا نمیکند؛ حال اگر این ارتباط از مرز کشورها فراتر برود، مسئله کمی چالش برانگیز میشود؛ اینجاست که اهمیت ترجمه را درک میکنیم، اما یک ترجمه خوب باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
- انتقال درست مفهوم
از گذشته تا امروز هدف اصلی ترجمه، انتقال مفهوم بوده و اگر یک متن ترجمهشده این ویژگی را نداشته باشد، یک جای کارتان میلنگد! یک مترجم باید به چه چیزهایی توجه داشته باشد تا مفاهیم را به درستی منتقل کند؟
برای شما پیش آمده که بدون دانستن نام نویسنده یا شاعری بتوانید تشخیص دهید این نقل قول از چه کسیست؟ این موضوع به این خاطر است که نویسنده به خوبی لحن خود را جا انداخته است؛ حالا اگر مترجم با تکنیک و قواعدی که نویسنده برای بیان موضوع به کار گرفته، آشنا باشد قادر خواهد بود با استفاده از نزدیکترین عبارات، فاصلۀ میان زبان مبدأ و مقصد را کمتر کند.
- آشنایی کامل با اصطلاحات تخصصی رشته موردنظر
مسئلۀ بعدی در انتقال صحیح مفاهیم آشنایی با عبارات تخصصی یک رشتۀ خاص است. گاهی اگر یک کلمه در متن عمومی استفاده شود معنای متفاوتی با همان کلمه در یک رشتۀ تخصصی دارد؛ پس نمیتوان از یک مترجم عمومی انتظار داشت ترجمه تخصصی متون فیزیک را به عهده بگیرد. در ترجمۀ تخصصی یک اشتباه کوچک میتواند معنای جمله را زمین تا آسمان تحریف کند، به همین دلیل است که برای ترجمه مقالات علمی باید به مؤسسههای معتبر ترجمه مثل ترنسیس مراجعه کنید.
- تعادل
گاهی در زبانهای مختلف کلماتی داریم که معادل دقیقی برای آنها در دیگر گویشها نیست و بار معنایی ویژهای دارند. علاوه بر این، گاهی در ترجمۀ یک جمله بار معنایی آن به سختی حفظ میشود و شاید نتوان پیام اولیه آن را حفظ کرد.
این مشکل در بحث زیباییشناسی زبان هم وجود دارد؛ ترجمۀ تخصصی و یافتن نزدیکترین معادل از جنبههای مختلف برای واژگان یک زبان، تعادل را در ترجمه حفظ میکند.
مسئلۀ تعادل در ترجمههایی مثل ترجمه کتاب بیشتر نمایان است؛ در یک کتاب با جملههای زیادی طرف هستیم که هر کدام مفاهیم خاصی را میرسانند.
- هویت سبک
خصوصیتی آشنا و مهم که همه با آشنا هستیم؛ سبک نوشتههای مختلف به موضوع آن بستگی دارد؛ هیچ وقت نمیتوان یک متن ادبی را با یک دادخواست حقوقی مقایسه کرد! حالا به این چالش در مقیاس بزرگتر نگاه کنید: تفاوت سبک نوشتهها در زبانها و فرهنگهای مختلف!
یک مترجم حرفهای باید به خوبی از این چالش عبور کند؛ متن ترجمه شده باید در چارچوب درست خود باشد، اصول زبان مبدأ و مقصد در آن رعایت شده و تمام این امور با توجه کامل به فرهنگ دو کشور جلو رفته باشد.
به این شکل هم میتوان از انتقال درست مفهوم مطمئن بود و هم گوشه چشمی به مسئله روانی متن داشتهاید.
- سازگاریهای لغوی – دستوری
دستور زبان، قواعد و قوانین زبانهای مختلف با هم تفاوتهای اساسی دارند؛ برای مثال در زبان آلمانی اسامی دارای سه شخص هستند و یا در اکثر زبانها میبینیم که ارکان جمله جایگیری متفاوتی دارند؛ مترجم حرفهای باید بتواند این اختلافات را بهخوبی کنترل کند تا به یک ترجمۀ عالی برسد.
وقتی یک مترجم به شکل تخصصی بر روی یک موضوع یا زبان کار میکند، به خوبی میتوانید تخصص او را ببینید؛ برای مثال کسی که تنها سفارش ترجمه انگلیسی به فارسی میپذیرد، نمیتواند یک متن فرانسوی را بهخوبی ترجمه کند، حتی اگر به زبان فرانسه هم آشنا باشد. او باید بر دو زبان مبدأ و مقصد تسلط کامل داشته باشد تا بتواند چالشهای هر دو را به درستی مدیریت کند؛ چیزی که باعث تمایز میان یک مترجم معمولی و حرفهای میشود رعایت این نکات است. این موارد دانش لغوی را هم شامل میشود.
رعایت این نکات سطح ترجمه را بالا برده و احتمال تأیید آن را افزایش میدهد. اگر یک مقاله علمی برای چاپ در مجلات علمی معتبر دارید، کارتان را به یک مترجم حرفهای بسپارید، وگرنه تمام زحمات شما به دلیل بیکفایتی مترجم از دست میرود!
- شیوایی کلام
مورد بعدی که در ترجمه اهمیت دارد، روانی متن و شیوایی کلام است. تضمین خواندهشدن متنها تا حدی به این عامل بستگی دارد. اثری که نویسنده خلق میکند، در بهترین حالت خود است و ناآشنایی مترجم میتواند آن را به یک متن بیسر و ته تبدیل کند که هدفش هم مشخص نیست.
مترجم باید ضمن وفاداری به متن اصلی به شکلی مناسب از کلمات و عبارات بهره بگیرد تا به یک متن روان برسد؛ گاهی پیش میآید که مترجم در رعایت امانتداری ناتوان مانده و اهداف اصلی نویسنده را قربانی شیوایی کلام کرده است! این اتفاق زمانی میافتد که مترجم تسلط کافی بر ماهیت کارهای نویسنده و اهداف او ندارد و یا درگیر حفظ جذابیت متن شده است.
مؤسسات ترجمه با نظارت کامل بر کار مترجم تلاش میکنند این اشتباهات را به حداقل برسانند.
- برتری معنا
گاهی دیده میشود که برخی واژهها دو یا چند معنی دارند و متناسب با جمله و جایگاه آن، معنی آن هم تغییر میکند. در یک ترجمۀ خوب شما میبینید که کلمات بهدرستی و در مناسبترین حالت خود ترجمه شدهاند و شما با خواندن متن یا شنیدن آن گیج نمیشوید.
عبور از این چالش برای مترجمی که تجربۀ خوبی در این کار دارد، به اصطلاحات تخصصی حوزۀ خود آگاه است و زبان مبدأ را به خوبی میشناسد، کار سادهای است و میتواند بهترین و نزدیکترین ترجمه را انتخاب کند. حالا ویژگیهای یک ترجمه خوب را میدانید؛ اگر یک مترجم هستید پیشنهاد ما به شما این است که همواره به دنبال افزایش سطح دانش خود از زبان مبدأ و مقصد باشد و به حوزۀ تخصصی خود هم دقت کنید. اگر قصد دارید متنی را ترجمه کنید یا به دنبال استخدام مترجم هستید، حواستان را خوب جمع کنید؛ به دنبال فردی متخصص و کار بلد باشید تا نتیجۀ کار شما را پشیمان نکند!