طرفداری | فصل گذشته یکی از بزرگترین نقاط ضعف پرسپولیس، کمرمق بودن میانه میدان بود. از دست رفتن تسلط در نبردهای وسط زمین، ناهماهنگی در پاسکاریها و نبود یک هافبک بازیساز و فرمانده واقعی، بارها پرسپولیس را دچار مشکل کرد. بنابراین، جذب یک هافبک میانی باکیفیت و صاحب سبک، تبدیل به یکی از مهمترین اولویتهای نقلوانتقالاتی باشگاه شد. اما حالا با رسمی شدن انتقال مارکو باکیچ، سؤالاتی جدی در مورد این خرید مطرح است.
۱. آیا بازیکنان خارجی فقط به پرسپولیس نمیآیند؟
یکی از توجیههایی که برای خریدهایی با رزومه متوسط مطرح میشود، این است که «بازیکن خارجی خوب در شرایط فعلی وارد ایران نمیشود». اما واقعاً این گزاره چقدر درست است؟
باشگاه تراکتور در همین پنجره، در آستانه جذب «خامروبکوف»، هافبک ملیپوش ازبکستان با ارزشی نزدیک به یک میلیون یورو است. علاوه بر آن، «سدلار»، مدافع فصل گذشته آلاوز اسپانیا و بازیکن سابق لالیگا نیز به جمع تراکتوریها اضافه شد. پس به نظر میرسد مسئله فقط شرایط کشور یا لیگ ایران نیست، بلکه نوع مذاکره، استراتژی جذب و قدرت اقناع مدیریتی در هر باشگاه نقش کلیدی دارد. آیا نمیشد پرسپولیس هم با چنین رویکردی، گزینههای سطح بالاتری را هدف بگیرد؟
۲. جوانگرایی یا بازگشت به عقب؟
باشگاه پرسپولیس در همین تابستان بارها از «جوانگرایی» به عنوان سیاست نقلوانتقالاتی نام برده است. اما جذب بازیکنی ۳۱ ساله در پست کلیدی هافبک، تا چه حد با این استراتژی همخوانی دارد؟ آیا هدف باشگاه ساختن نسل جدید بازیکنان نیست؟ پس چرا بهجای اعتماد به نیروهای جوان داخلی یا یک گزینه خارجی جوانتر و آیندهدار، یک هافبک سالخورده با سابقهای افت کرده جذب شده است؟
۳. آمار باکیچ؛ ضعیفتر از مسلمان برانکو
اگر قصد دفاع از خرید باکیچ را داریم، حداقل باید اعداد و آمار پشت او باشند. اما واقعیت این است که عملکرد مارکو باکیچ در فصل گذشته در تیم یونانی، نه تنها خیرهکننده نبوده، بلکه حتی قابل دفاع هم نیست. او طی دو فصل گذشته تنها ۴ پاس گل ثبت کرده؛ آماری که حتی با محسن مسلمانِ دوران افتش در پرسپولیس هم قابل قیاس نیست، چه برسد به دوران اوجش زیر نظر برانکو که گاهی در یک نیمفصل بیش از پنج پاس گل میداد.
در نهایت، این سؤال همچنان بیپاسخ مانده: آیا مارکو باکیچ واقعاً قرار است گرهای از مشکلات میانه زمین پرسپولیس باز کند، یا صرفاً خریدی است برای اینکه در لیست ورودی باشگاه اسمی نوشته شود و انتقادها فعلاً فروکش کند؟
آیا واقعاً در فوتبال ایران دیگر راهی برای جذب بازیکن باکیفیت باقی نمانده، یا فقط پرسپولیس راه سخت را انتخاب کرده و به بهانههای آشنا پناه برده است؟
در تیمی که هوادار از خرید خارجی توقع تفاوت دارد، نه تکرار، انتخاب باکیچ بیشتر به رفع مسئولیت شباهت دارد تا یک راهحل واقعی برای ساختن دوباره ستون فقرات تیم.