mh bgیه چیز جالب هست که بهت بگم ما آدما از اطراف خودمون حس وحال میگیریم و اون رو به بقیه میدیم.حالا حسی که پدرت گرفته با حسی که تو میگیری فرق داره و یه جورایی تضاد داره.من میگم نه حس شما 100درصد درسته و نه حس پدرت اما وجود دارند.هم ادم بد هست هم آدم خوب و هم راننده بد هست و هم خوب.اگر قبول کردی که پدرت همینه و خودت هم فکر میکنی رابطه با پدرت مخرب هست تا به نفعت باید راه خودت رو بری به هرقیمت که شده اما اگر میخوای رابطه با پدرت حفظ شه باید راه بیای باهاش و بپذیری که سختی میبینی.واسه شروع رابطه باید بگردی تو چه قسمتی با پدرت هم نظری و بیشتر دنبال مشترکات بگردی و خودت رو تو اونجا قوی کنی.تنها نیستی مثلا من با پدرم تو خیلی مسائل مذهبی نه بحثی میکنم نه اصلا حوصلش رو دارم.هروقت هم پیش بیاد خودم بحث رو عوض میکنم یا بلکل یه بهونه ای میارم میرم.