۱۰. برگرداندن سرزمینهای آمریکا به بومیان
۱۰ برنامه هیتلر که در صورت پیروزی نازی آن را دنبال میکرد
اگرچه نازیها سرکرده نسلکشی سفیدپوستان بودند اما زمانی که نوبت به سرزمینهای آمریکا میرسید، سر تعظیم فرود میآوردند. زمانی که آمریکا به آنها تعلق داشت، قول دادند که سرزمینهای آن را به بومیان بازگردانند. آنها با فدراسیون سرخپوستان آمریکایی فعالیت داشتند و توجه آنها را به خود جلب کرده بودند. برخی از اعضای این گروه پا را فراتر گذاشته و به نازیهای متعصب تبدیل شدند – مانند “ابر سرخ” که یک سواستیکا روی لباسش حک کرد و یهودیان را فرزند شیطان خواند که سرخپوستان را کنترل میکنند.
(البته ابر سرخ یک هویت جعلی بود که یک وکیل پورتلندی به نام الوود تونر، که یک آمریکایی بومی بود، آن را برای خود انتخاب کرده بود. ابرسرخ اصلی در سال ۱۹۰۹ از دنیا رفت و به هیتلر ربطی نداشت.)
نازیها اعمال این سرخپوستان را حمایت میکردند. در حقیقت نازیها این سرخپوستان آمریکایی را آریایی میخواندند و افسرانی به آمریکا فرستاده بودند تا آنها را متقاعد کنند که حکومت آمریکا را براندازند. در عوض نازیها هم سوگند یاد کردند که سرزمین آنها را به آنها بازگردانند. چه سوگندشان واقعی بود چه نه بههرحال بسیاری از مردم به حرفهایشان گوش دادند. ابر سرخ به گفته خودش یک ارتش ۷۵۰۰۰۰ نفری از سرخپوستان داشت که حاضر بودند برای هیتلر بجنگند و زمانی که ارتش نازی پا به آمریکا میگذاشت آنها کمکش میکردند تا آنجا را به چند تکه تقسیم کند.
۹. یک آینه فضایی بزرگ
۱۰ برنامه هیتلر که در صورت پیروزی نازی آن را دنبال میکرد
بدون شک این مورد یکی از عجیبترین برنامههای هیتلر بود. نازیها تصمیم داشتند یک آینه بزرگ ۱,۶ کیلومتری که ۳۵۹۰۰ کیلومتر در بالای زمین بچرخد، را قرار بدهند. این ایده مانند این است که یک پسربچه با کمک یک آینه بزرگ چندین مورچه را از بین ببرد. هر موقع که کسی نازیها را عصبانی میکرد، آنها این آینه را بهسوی آن دسته منحرف میکردند تا امواج خورشید را به سمت آنها منعکس کند. این امواج سوزان میتوانست همهچیز را بسوزاند.
همچنین آنها میخواستند این آینه را بهعنوان یک ایستگاه فضایی قرار دهند. در این صورت همیشه داخل این آینه افرادی را قرار میداد و اکسیژن و غذای کافی به آنها اختصاص میداد. امروزه درباره کارایی این ایده رایزنی میشود. دانشمند مؤسس این ایده، هرمان ابرث، آنقدر به آن اطمینان داشت که پس از جنگ میخواست آمریکاییها را متقاعد کند که آن را بسازند. اگر نازی بازهم فرصت داشتند آن را میساختند و جهانیان با این ترس زندگی میکردند که در آسمان یک آینه بزرگ قرار دارد.
۸. سعادت شرق آسیا
۱۰ برنامه هیتلر که در صورت پیروزی نازی آن را دنبال میکرد
مسلماً ژاپن اهداف خاص خود را داشت. نازیها و ژاپنیها در میان خود جهان را تقسیمبندی کرده بودند. قرار بود که ژاپن بر کشورهای شرق نصفالنهار ۷۰ درجه – بخش اعظم هند و فراتر از آن – سلطنت کند و امپراتوری خود را شرق سعادتمند بنامد. این نام زیبا برای این طراحی شده بود که توجه شما را از اهداف سیاهشان بگیرد. سپس هرکدام از این کشورها رهبرانی داشتند که تربیت شده ارتش ژاپن بودند و سپس بر مردم سلطنت میکردند.
آنها این برنامه را تقریباً آغاز کرده بودند. آنها این برنامه را استقلال از امپریالیسم غرب نامیده و با شعار “آسیا برای آسیاییها” میجنگیدند. اما مردم آسیا مجبور بودند که حکومت ژاپن را قبول کنند. زبان ژاپنی قرار بود زبان رسمی این منطقه شود و معلمان ژاپنی در همهجا دیده شوند و فرهنگ ژاپنی را به جوانان بیاموزند. استرالیا و نیوزلند هم قرار بود تحت تسلط ژاپن باشند. اگر نازیها جنگ را پیروز میشدند سفیدپوستان را هدف قرار میدادند.
۷. دیوار بزرگ نسل سازی
۱۰ برنامه هیتلر که در صورت پیروزی نازی آن را دنبال میکرد
دفاع نازی از امپراتوری ژاپن از نصفالنهار ۷۰ درجه شرقی آغاز میشد. در آن زمان آنها میدانستند که بین دو حکومت مهم جهان جنگی ایجاد خواهد شد و خود را برای آن آماده میکردند. راهحل آنها این بود که در مرز ژاپن مهاجران آلمانی را قرار دهند که تا جایی که بتوانند بچهدار شوند. هر مرد لایقی که ۱۲ سال به نازیها خدمت کرده بود به یک مزرعه در مرزهای شرقی فرستاده میشد، یک مزرعه و تفنگ به او داده میشد و باید تا جایی که میتوانست بچهدار شود.
این مردان باید با افراد محلی ازدواج میکردند و نمیتوانستند همسران آلمانی خود را با خود ببرند. در این صورت ژن منطقه تغییر میکرد و نسلی از کودکان نیمه آلمانی به وجود میآمدند. هیتلر دستور داده بود که هرکدام از این مردان باید حداقل هفت کودک داشته باشند.
۶. قرار دادن آمریکا و انگلستان رودرروی هم
۱۰ برنامه هیتلر که در صورت پیروزی نازی آن را دنبال میکرد
هیتلر برخلاف قول و قرارهای داده شده به سرخپوستان علناً اعلام میکرد که در خصوص آمریکا هیچ برنامهای ندارد. او در مصاحبهای گفته بود که این کار همانند تهاجم به ماه است و فقط میتواند برای عده خاصی سودمند باشد. اما زمانی که آمریکاییها به گفتههای او گوش ندادند سخن خود را تغییر داد. “احساسات من نسبت به آمریکاییها نفرت و کینه عمیق است. رفتار آمریکاییها نشان میدهد که نیمی یهودی و نیمی برده هستند.”
بااینحال مطمئن نبود که بخواهد به آمریکا حمله کند. پیش از واردشدن آمریکا به مخمصه، هیتلر مطمئن بود که به رودرروی بریتانیا قرار خواهد گرفت. زمانی هم که آمریکا وارد شد برنامه بلندمدتشان این بود که بریتانیا را از گود خارج کنند. هیتلر معتقد بود که آمریکاییها درهرصورت به بریتانیا حمله میکنند. و معتقد بود که بریتانیا آمریکا را منحل میکند. “امریکا و انگلستان سرانجام با نفرتی غیرقابلتصور با یکدیگر خواهد جنگید و یکی از آن دو از بین میروند.”
اگر آنها این کار را انجام نمیدادند خودش این کار را انجام میداد. او سوگند یاد کرده بود که اگر آمریکا هنوز پابرجا میماند، رایش سوم او را از صفحه روزگار محو میکرد.
۵. اسیر کردن اروپای شرقی
۱۰ برنامه هیتلر که در صورت پیروزی نازی آن را دنبال میکرد
همه ما میدانیم که نازیها به دنبال نسلکشی یهودیان بودند اما داستان به همینجا ختم نمیشد. مردم اسلاو اروپای شرقی نژاد بعدی بود که نازیها مقابل آنها بودند. پس از جنگ هیتلر برخی از برنامههای خود را عملی کرد. برنامه آنها این بود که اسلاوها و فرهنگ آنها را از صحنه روزگار محو کند. اولین برنامه آنها این بود که رهبران را از بین ببرند. پیش از آنکه جنگ تمام شود، آن دسته از رهبران شوروی که ممکن بود مردم اروپای شرقی را ترغیب کنند تا به هویت خود افتخار کنند را از بین بردند.
اما اگر نازیها روسیه را تصرف میکردند ممکن بود ۳۱ میلیون اسلاو را به سیبری بفرستند تا در کمپهای اجباری کار کنند. بقیه هم بهعنوان برده فروخته میشدند. و بهجای آنها ۱۰ میلیون آلمانی فرستاده میشدند تا یک خانواده اصیل را آغاز کنند. درنتیجه در طی ۳۰ سال، ۵۰ میلیون اسلاو به پرده تبدیل شده یا کشته میشدند و تقریباً همه مردم اروپای شرقی محو میشدند.
۴. شلیک به گاندی
۱۰ برنامه هیتلر که در صورت پیروزی نازی آن را دنبال میکرد
در سال ۱۹۳۸، پیش از شروع جنگ، هیتلر به وزارت امور خارجه بریتانیا گفت که بهتر است به گاندی حمله کنند و اگر این کار مؤثر واقع نشد چندین رهبر را به قتل برسانند تا شورش خاموش شود. هیتلر معتقد بود که بریتانیا آنجور که باید در مقابل آزادی خواهان قرار نگرفته است. او معتقد بود که هندیها از نژاد بیارزشی هستند که باید تحت سلطه آریاییها باشند و اگر جهان را تصاحب میکرد این نظرات را عملی مینمود.
پس از شدت گرفتن جنگ، نفرت هیتلر نسبت به هند فرصتهای خوبی در اختیارش گذاشت. یک رهبر هندی به نام سوبهاس چاندرا به برلین رفت و پیشنهاد داد که برای شورش علیه بریتانیا به آنها کمک کنند. او حتی امضای هزاران نفر را دریافت کرد تا با او همراه شوند اما تعصبات هیتلر به او اجازه نداد تا از آنها حمایت کنند.
سپس چاندرا از ژاپن کمک گرفت و قرار شد که هند بخشی از آسیای شرقی سعادتمند تحت سلطه ژاپن باشد. اما اگر جنگ جهانی سومی پدید میآمد و نازیها ژاپن را منحل میکردند، هیتلر به مردم هند یک درس حسابی میداد.
۳. اسیر کردن تمام مردان بریتانیایی
۱۰ برنامه هیتلر که در صورت پیروزی نازی آن را دنبال میکرد
همانطورکه جنگ شدت گرفت و بریتانیاییها از درگیر شدن در آن خودداری کردند، هیتلر از دست آنها عصبانی شد و برای از بین بردن آنها برنامههایی در نظر گرفت. اگر بریتانیاییها به دست نازیها میافتادند، باید از فنون جدیدی پیروی میکردند. تمام مردان ۱۷ تا ۴۵ سال باید در اروپا به کار اجباری میپرداختند.
زنان و کودکان باید در خانه میماندند تا زمانی که پسران حداقل به ۱۷ سال میرسیدند، تمام داراییشان غارت میشد و هرکس که مقاومت میکرد در دم کشته میشد. این نقشه وحشتناکی بود که به همینجا ختم نمیشد. هنریش هیملر نظر دیگری داشت. او اعتقاد داشت که باید بهمحض تصرف بریتانیا، ۸۰% جمعیت آنجا را در دم نابود کرد.
۲. اجازه دادن به مسلمانان به حکومت در خاورمیانه
۱۰ برنامه هیتلر که در صورت پیروزی نازی آن را دنبال میکرد
درکمال تعجب باید گفت که هیتلر حامی مسلمانان بود. او و هیملر معتقدند بودند که آلمان یک کشور مسیحی است. اما آنها باور داشتند که دین محمد با ما سازگارتر است تا مسیحیت. او در ابتدا قول خاورمیانه را به ایتالیا داد. اما پس از شروع جنگ عقیدهاش را تغییر داد. او به مفتی اورشلیم، یعنی حاج امین الحسینی محبت خاصی پیدا کرد زیرا او به هیتلر گفت که دشمنان ما و شما مشترک هستند: “انگلیسیها، یهودیان و کمونیستها.”
الحسینی میخواست طی یک شورش فاشیستی علیه بریتانیا حمله کند، اما هیتلر به او گفت که صبر کند تا جنگ با شوروی به پایان برسد. اما طی یک برنامه باهم تصمیم گرفتند که یهودیان فلسطین را به قتل برسانند. پسازاینکه نازی به شکست نزدیک شد، هیتلر خود را سرزنش میکرد که چرا به مسلمانان بیشتر نزدیک نشده، بخصوص پسازاینکه ایتالیا به او پشت کرد. “ما میتوانستیم کشورهای مسلمان را آزاد کنیم. فقط تصور کنید اگر به آنها کمک میکردیم چه اتفاقی رخ میداد!”
اگر او در جنگ پیروز میشد این کار را انجام میداد. او خاورمیانه را به سرزمینی تبدیل میکرد که فاشیستها و مسلمانان بتوانند درکنار هم زندگی کنند.
۱. تبدیل کردن اروپای شرقی به مذهب شاهدان یَهُوَه
۱۰ برنامه هیتلر که در صورت پیروزی نازی آن را دنبال میکرد
البته ممکن نبود که کل امپراتوری نازی مسلمان شود. اما اگر هیملر راه خودش را میرفت کل اروپای شرقی به یک مذهب دیگری گرایش پیدا میکرد: شاهدان یَهُوَه.
نازیها در اردوگاهها دهها هزار نفر از شاهدان یَهُوَه را قتلعام کردند، اما بااینحال هیملر برای این مذهب احترام خاصی قائل بود. “اگر آلمان میتوانست تعصبات آنها را فروکش کند، در آن صورت آلمان قویتری میداشتیم.”
به نظر هیملر، این مذهب صلحدوستی و تعصباتی داشت که باعث میشد که سخت تلاش کنند و در مقابل رژیم فاشیست مقاومتهای بیهوده به خرج ندهند. او حتی به افسرانش دستور داده بود که این مذهب را در اروپای شرقی توسعه دهد.
این موارد حقایقی بودند که در صورت زندگی در سایه نازی با آنها مواجه بودیم: اسارت، قتلعام، سلاحهای مرگبار و نابودی.