فیلم هایی مثل هابیت، ارباب حلقه ها، هری پاتر و دزدان دریایی کارائیب و ... که خیلی معروفن و همه دیدن. پس ما در این مقاله به فیلم های کمتر شناخته شده میپردازیم :
جک غول کش
همون داستان کتاب جک و لوبیای سحر آمیزه. خلاصه داستانش اینه که زمانی پسری کشاورز به نام جک برای سرزمین و عشق اش نسبت به یک پرنسس مبارزه می کند، دنیای انسان ها و غول ها به یکدیگر مرتبط می شود که این موضوع سبب جنگی تاریخی میان نژاد انسان ها و غول ها می گردد.
شکارچی نبرد زمستان
دو خواهر به نام های “رونا” و “فریا” از قدرت یخی بالایی برخوردارند و طی یک اتفاق، سرزمین های اطراف را در سرما و یخبندان فرو میبرند، به گونه ای که تابستان نیز شاید هرگز فرا نرسد. “فریا” پس از این اتفاق سعی میکند ارتشی ایجاد میکند که یکی از قوانین آن ممنوع بودن عشق است. در این حین یک شکارچی به دختری به نام سارا علاقه مند میشود که خشم ملکه را بر می انگیزد…
هزار توی پن
اوفلیا، دختر بچهای که با مادر باردار و ناپدری اش که یک نظامی فاشیست است، در زمان جنگهای داخلی دوران ژنرال فرانکو، دیکتاتور اسپانیا زندگی میکند. او روزی حشرهای شبیه یک پری میبیند که او را به یک دنیای تخیلی ترسناک و فریبنده هدایت میکند که به دنیای اسرارآمیز ختم میشود.
نارنیا
این یک مجموعه 3 قسمتی هست. خلاصه داستانش اینه که در سال های جنگ جهانی دوم چهار بچه از راه گنجه ای بزرگ به سرزمین نارنیا می روند که زیر سلطه ی ملکه ی خبیثی است که آن جا را در زمستانی ابدی نگه داشته و مانع ورود کریسمس به آن جا شده است. منجی شیروش بزرگ، «اصلان» نیز برای نجات «نارنیا» و ساکنانش به کمک بچه ها می آید.
کینگ کونگ
در سال 1933 تهیه کننده ای جاه طلب بازیگران و خدمه یک کشتی را متقاعد می کند که برای فیلمبرداری به جزیره جمجمه بروند. در آنجا آنها با کونگ، میمون غول پیکری برخورد می کنند که در همان ابتدا عاشق بازیگر اصلی، آن درو، می شود.
مالفیسنت
زنی مهربان با قلبی پاک به نام مالفیسنت (با بازی آنجلینا جولی) که در ابتدا زندگی روستایی را در صلح می گذارند اما ناگهان ارتشی به سرزمین او حمله می کند و او به عنوان قدرتمند ترین محافظ به شدت از سرزمین خود محافظت میکند اما ظالمانه در حق او خیانت می شود و قلب مهربان و پاکش تبدیل به سنگ می گردد.
وارکرافت
روایت نخستین درگیریها و نبردهای میان انسانها و اورکها در جهانی به نام “آزروث” است و نگاهی به هردو طرف درگیری خواهد داشت. اورکها از سرزمین خود “درائنور” برای یافتن دنیایی بهتر کوچ کردهاند و پا به “آزروث”، سرزمین انسانها گذاشته اند. با ورود اورکها و رویارویی انسانها با آنها، “آزروث” به آستانهی جنگ کشیده شده است.
عطش مبارزه _ زاغ مقلد
کتنیس دو بار از بازیهای مرگبار جان سالم به در برده اما همچنان در امان نیست. کنگره عصبانی و به دنبال انتقام است، آنها فکر میکنند کتنیس باید تاوان ناآرامیها را بپردازد و از آن بدتر، رئیس اسنو به صراحت گفته که هیچکس در امان نیست، نه خانواده کاتنیس، نه دوستانش و نه مردم منطقه 12
کتاب جنگل
روایت زندگیِ پسر کوچکی به نام موگلی است که تا 10 سالگی در جنگل و در کنار حیوانات و توسط خانواده ای از گرگ ها بزرگ شده است. اما اکنون او باید برای اینکه توسط شیرخان کشته نشود، جنگل را ترک کند.