سال ها پیش در قلمرو گوموآ، در قصر قرمز زیبای او، در میان خادمین قصر، در کنج آشپزخانه طویل آن شخصی بود که به شغل ظرف شویی مشغول بود. او را مسلم صدا میزدند و درمیان مردمان بسیار خوش مشرب و محبوب بود. اما کسی از زندگی شخصی او خبری نداشت و نمیدانستند چه شده که در قصر بویو به مقام ظرف شو رسیده. سال ها در گذر بود و مسلم آرام آرام در کار خود پیشرفت کرد. آوازه او به درباریان قصر رسیده بود و حتی شاهزاده ها نیز از او خبر میگرفتند. هرکسی به بهانه هم صحبتی با او به آشپزخانه میرفت و اوقات خود را به خوشی میگذراند. شاهزاده یونگ پو که فردی خوش نیت در میان تمامی درباریان بود اولین شخصی بود که به بهانه ای به آشپزخانه رفت. او و ظرف شو ساعات طولانی را با صحبت از گذشته ها سر کردند. هر دو تبدیل به دوست های گرمابه و گلستان شده و روزی نبود که به هم سر نزنند، نا گفته نماند که این یونگ پو بود که بدون در نظر گرفتن مقام خود سر به آشپزخانه میزد.
یونگ پو به او پیشنهاد داد که در کنار توچی دست راست و چپ او باشند اما او گفت این کار برای من مناسب نیست.
در همین سر و صدا بود که جومونگ پا به آشپزخانه گذاشت و به قول خود از فضائل ظرف شو لذت برد. عده بسیاری معتقدند که جومونگ «هدف والا» را از ظرف شو شنیده بود. هرچند که جومونگ با عصبانیت تکذیب کرد.
یونگ پو که هر روز در آشپزخانه بود روزی به آنجا رفت و متوجه غیبت ظرف شو شد او مدتی دنبال او گشت اما پیدایش نکرد و هفته ها از او خبر نبود. تا اینکه بعد از بیدار شدن از خواب ناز خود به اتاق تسو رفت تا مطلبی را به او بگوید.
تسو که طبق معمول توماری چوبی در دست داشت به او اجازه ورود داد؛ یونگ پو با یک یا الله وارد شد و کاملا متعجب شد.
ظرف شو را دید که در کنار تسو ایستاده! او که به یونگ پو نارو زده بود حالا به مقام نگهبان تسو درامده بود و نام خود را تسو گذاشت.
دوست صمیمی او به نگهبان اول رقیبش تبدیل شده بود. این اولین باری بود که یونگ پو روی میز مشت زد و کامه نِینوم را استفاده کرد.
نارو که تمامی قصر را زیر دست خود میدید برای ده سال به تسو خدمت کرد.
بعد از کودتای تسو علیه گوموآ و تبعید او به یک دژ مرزی، نارو از تسو دور شد و رابطه بهتری با همسر او پیدا کرد.
همسر او که ماده سگ هانی بیش نبود به نارو رمزی با این عنوان را گفت؛ ظرف شستن کافیه باید به اصل خودت برگردی.
و اینگونه بود که امپراطور گوانگوو بویو را ترک کرد.
دلیل موفقیت یونگ پو در چین جدای هوش و ذکاوت بی نهایت او گوانگوو در پایتخت بود.
پ.ن: روایتی است که امپراطور گوانگوو در مقام امپراطوری هم ظرف شویی میکرده.
باشد که عبرت سایرین گردد