هرچه ریزش نیمکت تیمهای فوتبال ایرانی زیاد است، خیزش مربیان جدید، کم است و انگار آدم تازهای برای تغییر و تحول در تیمها وجود ندارد.
به گزارش ایسنا، در حالی که از مدتها قبل بسیاری از تیمها از مدتها قبل سرمربیان خود برای فصل جدید لیگ برتر فوتبال ایران را مشخص کردهاند، نفت مسجد سلیمان روزهای عجیب و غریبی را پشت سر میگذارد. مدیران این باشگاه از یک ماه قبل به این سمت با سه گزینه مختلف به توافق رسیدهاند که هر سه ید طولایی در تغییر تیم دارند و آزمون خود را در تیمهای گذشته دادهاند.
محمود فکری، سید اکبر پورموسوی و فراز کمالوند، سه مربی بیرون مانده از لیگ بیست و یکم هستند که شاید به هر نحوی دوست دارند در فصل جدید لیگ برتر هم تیمی را از آن خود کنند و از یک ماه پیش به این سمت، به ترتیب با نفتیها به توافق رسیدهاند.
این تعداد تغییر و تحول در میان تیمها و همینطور رفتارهای خارج از عرف آنان در توافق با نامهای مختلف که حاکی از نداشتن برنامه برای فصل جدید لیگ برتر ایران است، با روی آوردن به مربیانی رقم خورده است که در تیم های متعددی مربیگری کرده و عملا هیچ دستاورد شاخصی نداشتهاند که اگر داشتند، در همان تیمها به کار خود ادامه میدادند.
شاید مدیران ایران توجیه خاص خود را درباره تصمیمات تعجب برانگیزشان داشته باشند اما کافی است که مثلا نگاهی به فصل جدید لیگ برتر انگلستان بیندازیم و ببینیم کدام یک از این رفتارها که گفته شد، در تیمهای لیگ انگلیس هم رویت شده است که بی شک برترین مسابقات باشگاهی فوتبال جهان محسوب میشود.
* نیمکتهای سست مربیگری در ایران
در شروع فصل جدید لیگ انگلستان فقط چهار تیم به سراغ گزینههای جدید رفتند. تاتنهام به سراغی سرمربی ولورهمپتون رفت تا جای مورینیو را پر کند و در نتیجه "گرگها" برای پر کردن جای اسپریتو باید یک مربی جدید (برونو لاژ) را پیدا میکردند. با رفتن آنچلوتی به رئال، اورتون جای او را با بنتیس پر کرد و در آخر، کریستال پالاس به جای روی هاجسون کهنهکار سراغ پاتریک ویرا رفت.
حالا در ایران، حداقل هشت تیم مربیان خود را تغییر دادهاند و برخی تیمها مانند تراکتور بعد از توافق با یک مربی، مجددا مربی گذشته خود را سر کار برگرداندهاند یا آلومینیوم اراک که فصل قبل توسط خطیبی رها شده بود، مجددا به سراغ این مربی رفت.
* حلقه بسته مربیانِ امتحان پس داده
انگلیسیها برای نیمکتهای مربیگری خود به سراغ نامهای جدید رفتهاند که پیش از این تجربه مربیگری در این لیگ را نداشتند و قطعا داشتههای جدیدی را با خود به فوتبال این کشور خواهند آورد و با هدف مشخصی به کادرفنی این تیمها ملحق شدهاند.
به جز پاتریک ویرا و برونو لاژ که برای اولین بار در فوتبال انگلیس مربیگری میکنند، همین الان، توخل، کلوپ، سولسشایر، گواردیولا، فرانک، هاسن هوتل، بیلسا و مونوز برای نخستین بار در دوران مربیگری خود به لیگ انگلیس آمدهاند و در این کشور فعالیت میکنند.
درباره لیگ برتر ایران باید گفت به جز نویدکیا که در اولین تیم دوران مربیگری خود فعالیت میکند، سایرین حداقل در چندین تیم مختلف حضور داشتهاند و این عدد برای برخی مانند فیروز کریمی و فراز کمالوند به بیش از ۲۰ تیم مختلف میرسد!
پیش از این گفته شده بود که فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ قرار است قانونی را مصوب کنند که هر مربی تا پنج هفته ابتدایی لیگ را با یک تیم سپری کند، از آن پس تا پایان فصل قادر به فعالیت در تیم دیگری نیست.
* هر فصل در یک تیم!
به برخی از نامها در فوتبال ایران که مینگریم، با اتفاق و پدیده عجیبی مواجه میشویم. در واقع برخی از مربیان هر سال در یک تیم (برخی در چند تیم) مربیگری میکنند و هیچ ثباتی در کارشان وجود ندارد و هیچ فرصتی برای دانش افزایی ندارند؛ مانند آنچه گواردیولا یا زیدان برای مقطعی انجام دادند و در عین موفقیت، برای کسب اطلاعات و دانش جدید، فرصتی به خود دادند.
علیرضا منصوریان، مهدی تارتار، رضا مهاجری، فراز کمالوند، سیروس پورموسوی، عبدالله ویسی، رسول خطیی، مجتبی حسینی و ... مربیانی هستند که در طی سال اخیر (برخی در دو سال) در سه تیم مختلف حضور داشتند. آن ها نه محدودیتی دارند و نه از ثبات لذت میبرند!
حال سوال این است که در پی این جابجاییها چه اتفاقی می افتد و آیا مربیای که در چند تیم قبلی خود موفق نبوده، چه داشتهای برای دیگر تیم لیگ برتر ایران خواهد داشت؟ تجربه نشان داده که این قبیل جابجاییها هیچ برنامه و موفقیتی را به دنبال نداشته است.
با این تغییر و تحولات که هر چیزی جز مسائل فنی و فوتبالی بر آن دلالت دارند، آیا باید امیدوار باشیم فوتبال ایران نفس تازه ای بکشد و پیشرفت را تجربه کند؟ قطعا این مربیان نه فرصتی برای دانش افزایی داشتهاند و نه اطلاعات جدیدی به فوتبال ایران تزریق خواهند کرد.