آیا صدای ارواح را میشنوی؟ قطعا خواهی شنید اگر گوش فرا دهی.نجوای ارواح سرگردانی که کمک میطلبند میخواهند ازین جنگل تاریک رها شوند اما نمیتوانند.هیچکس حق عبور از اینجا را ندارد...بله اینجا تویتنبرگ است...
سال ۹ پس از میلاد هنگامی که چکمه سربازان رومی بر روی خاک های ژرمانیا کوبیده میشد هیچ صدایی از ژرمن ها نمی آمد اما این اشتباه بود.آرمینیوس چیز دیگری را به رومی ها دیکته کرد:اینجا ژرمانیا است هیچکس حق تجاوز به ژرمن ها را ندارد!....
سالهای سال بود که فرماندار پوبلیوس کوینتینیوس واروس بر استان ژرمانیا حکومت میکرد. فرمانداری که به گفته مورخان شمشیرش بیشتر از عقلش کار میکرد. ظلمی که او به مردم ژرمانیا روا میداشت باعث شده بود همه ژرمانیا را مانند یک پادگان نظامی ببینند که هیچ اثری از رفاه شهروندی رومی و مردم محوری و صلح در آن وجود نداشت.
اما دراین بین یک ژرمن با درایت وجود داشت که از ظلم به هم نژادهایش به ستوه آمده بود.نام او آرمینیوس بود.(عکس پست)
آرمینیوس خود بزرگ شده روم بود و به مقام فرماندهی در سپاه روم رسیده بود و مقام شهروندی روم را داشت زندگی او در روم خوب بود و میتوانست زندگی بی دغدغه ای داشته باشد. اما نسیمی که از شمال به روح او میوزید او را ناراحت میکرد نسیمی که حامل آه و فغان مردان و زنان هم تبار بود.ندای کمک طلبی مردمان ژرمانیا باعث شد آرمینیوس از شهروندی روم دست بکشد و به کمک هم خون هایش بشتابد...
آرمینیوس به تک تک قبایل ژرمن سر زد و وضع زندگی آنهارا دید.او با سخنرانی های مهیج خود فریاد های خاموش شده ژرمن ها را روشن کرد، آه دل هزاران ژرمن ظلم دیده را زنده کرد و با اتحاد قبایل ژرمن سپاهی فراهم آورد که با آن به مقابله با فرماندار ظالم یعنی واروس برود.
اما هیچکس از آرمینیوس انتظار چنین کاری نداشت.
حتی خود فرماندار واروس هم آرمینیوس را میشناخت
. میدانست که او شهروند روم است و حتی برادرش هم در ارتش روم خدمت میکند.
اما نمیدانست که آرمینیوس دارد برای انتقام شمشیرش را تیز میکند اینبار نه در لباس ارتش روم در لباس یک ژرمن اصیل و آزاد...
هنگامی که واروس میخواست با ۱۵هزارسربازش به اقامتگاه تابستانی اش در غرب ژرمانیا برود تصمیم احمقانه ای گرفت.
او تصمیم گرفت به جای استفاده از جاده اصلی از جاده باریک جنگلی عبور کند.
اما این اشتباه از چشم آرمینیوس و یارانش دور نماند و برای بهترین فرصت حمله برنامه ریزی کردند.
فرماندار واروس هیچ انتظار شورش یا قیام از مردم ژرمانیا نداشت چون از فعالیتهای آرمینیوس بی خبر بود و فکر میکرد آرمینیوس شهروندی روم را به اصالتش ترجیح میدهد.
به همین خاطر تعداد بسیار کمی دیده بان برای بررسی مسیر فرستاده بود.
آرمینیوس و یارانش منتظر شب ماندند تا بتوانند به خوبی از دید دیده بان های واروس در امان باشند
مه غلیظ و تاریکی شب تمام جنگل را پوشانده بود قدرت دید به شدت پایین آمده بود.صف ۲۰ کیلومتری از سربازان رومی تشکیل شده بود که درحال حرکت در مسیر باریک جنگل بودند بارش باران و زمین گل آلود هم حرکت آنهارا سخت تر میکرد.
اینجا بود که آرمینیوس به همراه ۱۵هزار ژرمن به سپاه روم شبیخون زد.
جنگ شروع شد ژرمن ها با دل و جان برای آزادیشان جنگیدند. آرمینیوس که خود آموزش یافته ارتش روم بود و از تمام تاکتیکهای ارتش روم با خبر بود با بی اثر کردن پاتک های رومی ها شکست سنگینی به آنها وارد کرد
از عوامل دیگر شکست رومیان طولانی بودن صف آنها بود که حدود ۲۰ کیلومتر درازا داشت که دلیل آن باریک بودن مسیر جاده جنگلی بود. مثلا ژرمن ها از جلوی صف و پشت صف به رومیان شبیخون زدند درحالی که در وسط صف ساعتها هیچکس از شبیخون زدن ژرمن ها خبر نداشت!
در هرحال آرمینیوس رومیان را در جنگل تویتنبرگ شکست داد و ژرمانیا را به آزادی رساند.
فرماندار واروس هم درحین شبیخون وقتی دید سپاهش به خاطر اشتباه او نابود شده است برای اینکه ننگ این شکست را تحمل نکند خودش را بر روی شمشیرش انداخت و خودکشی کرد. بسیاری از فرماندهان هم از او تقلید کرده و خودکشی کردند.
تعداد کمی توانستند از مهلکه تویتنبرگ بگریزند و وقتی خبر به رم رسید.
امپراطور آگوستوس از روی خشم فریاد زد: ای واروس احمق!! خودت که مردی، لژیون هایم را به من بازگردان!!...
در رم چند ماه عزای عمومی اعلام شد و همه در شوک این شکست فرو رفته بودند...
پس از این اتفاق دیگر روم (به جز مقطعی کوتاه) دیگر نتوانست بر ژرمانیا تسلط پیدا کند.
و ژرمانیا همه اینها را مدیون مردی شجاع و متعصب به نام آرمینیوس بود........