ظاهرا سقوط یوونتوس همچنان ادامه دارد و با روند پیش رو، بازگشت به جاده موفقیت غیرممکن به نظر می رسد.
اختصاصی طرفداری| بیانکونری هم اکنون در میانه های جدول حضور دارد و الگری خوب می داند که این بار باید برای گرفتن سهمیه، چرتکه بیندازد. این یادداشت تلاش می کند تا دلایل افت یوونتوس را در فصل جاری و به صورت کلی، در سالیان اخیر بررسی کند.
مربی
پپ گواردیولا می گوید:« وقتی ما (مربیان) پیروز می شویم نابغه هستیم و وقتی می بازیم، باید اخراج شویم.»
زمانی که یک تیم نتیجه نمی گیرد، خواه یا ناخواه این مربیان هستند که به عنوان متهم اصلی نزد هواداران شناخته می شوند. الگری در دوران پنج ساله خود، اگرچه لیگ قهرمانان را فتح نکرد؛ اما موفقیت های بسیاری به دست آورد تا جایی که بتوانیم او را پس از لیپی و تراپاتونی، جزو بهترین مربیان یوونتوس بدانیم.
برگرداندن الگری، یعنی اینکه یوونتوس همانند سابق نتیجه را می خواهد، اما اکنون یووه نه نتیجه می گیرد و نه بازی های مناسبی ارائه می کند. قسمت بسیاری از فصل دست نخورده باقی مانده و برای پیچیدن نسخه مد مکس کمی زود است؛ اما این تیم برای مدیران و هواداران راضی کننده نیست. در این اوضاع بحرانی، الگری باید با مصدومیت های پرشمار تیمش نیز کنار بیاید.
بازیکنان
بیانکونری در فصل 16-2015 وضعیت مشابهی داشت. فصل به خوبی شروع نشد و یووه امتیاز از دست می داد. در این هنگام، پاتریس اورا در مصاحبه ای وضعیت یوونتوس را اینگونه توصیف کرد: «برخی از بازیکنان واقعاً شرایط را درک نکرده اند و مسئولیت پذیر نیستند. به همین خاطر است که ما اکنون در کمپ تمرینی اجازه خروج نخواهیم داشت. نمی خواهم به کسی حمله کنم، امّا در این مسئله باید همه درک کنند. باشگاه باید بتواند به برخی بفهماند که تا چه اندازه پوشیدن این پیراهن اهمیت دارد... پیغامم به هم تیمی هایم واضح است، ما باید به این پیراهن احترام بگذاریم.»
در نهایت، یوونتوس توانست ورق را برگرداند و قهرمان سری آ شود. سوال اینجاست که آیا بازیکنان فعلی یووه، توانایی انجام چنین کاری را دارند؟ مقایسه نفر به نفرِ بازیکنان، نشان می دهد که ترکیب آن سال ها چگونه تحلیل رفته و دیگر با تیمی قهرمان طرف نیستیم. یووه یکی از ضعیف ترین و ناهمگون ترین ترکیب ها را میان تیم های تاپ اروپایی دارد.
ورودی های تیم در سال های اخیر، هزینه سنگینی تراشیده اند اما در عمل نتوانسته اند به یووه کمک کنند. بازیکنانی بی کیفیت، با حقوق های سنگین و فاقد انگیزه و اراده ای برای جنگیدن.
جای خالی جوزپه
یوونتوس در ازای جذب کریستیانو رونالدو، بهای سنگینی پرداخت کرد و جوزپه ماروتا را از دست داد. قطعا به عملکرد ماروتا در یووه نقدهایی وارد است؛ برای مثال اصرار او به جذب بازیکن ها با پایین ترین قیمت، باعث شد تا گزینه هایی مانند اکسل ویتسل و یولیان دراکسلر از دست بروند. اما برآیند عملکرد او در یوونتوس، درخشان و قابل تحسین بوده است. در سال هایی که بانوی پیر توانایی رقابت مالی با تیم های دیگر را نداشت، خرید های ارزان و هوشمندانه ماروتا کمک می کرد تا یووه صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد.
همکاری موفق زوج ماروتا - کونته در اینتر ادامه پیدا کرد و آن ها بار دیگر ایتالیا را فتح کردند. ماروتا بدون کونته و بدون دست راستش، فابیو پاراتیچی نیز به راه خود ادامه می دهد.
به اقدامات ماروتا در فصل اخیر نگاه کنید: او مربی ای را جانشین کونته کرد که بتواند با ترکیب 3 دفاعه ادامه دهد (اینزاگی)، با توجه به اتفاق ناگواری که برای اریکسن افتاد یک بازیکن مشابه را به رایگان جذب کرد (چالهان اوغلو) و ضمن فروش لوکاکو و حکیمی بازیکنانی را اضافه کرد تا به عملکرد اینتر خدشه ای وارد نشود. افعی ها برای اولین بار از فصل 2011/12 به مرحله حذفی لیگ قهرمانان رسیده اند و در لیگ داخلی نیز وضعیت بسیار مناسبی دارند.
در سوی مقابل یوونتوس، دچار نوعی سردرگمی و بی هویتی در بازار نقل و انتقالات است. خرید و فروش ها بر اساس نیاز تیم نیست، بلکه بر اساس فرصت های موجود در بازار صورت می گیرد. نیازهای تیم برآورده نمی شوند و تعداد خریدهای کارآمد یووه کم شده است.
اشتباهات مدیریتی
همانطور که بالاتر گفته شد، مدیریت یووه انتخاب های اشتباهی داشته که باعث وضع فعلی شده اند. برنامه میان مدت و بلندمدت باشگاه چگونه تدوین شده است؟ هدف چیست؟
خرید رونالدو، اخراج الگری و آوردن ساری، اخراج ساری با وجود قهرمانی و آوردن پیرلو و دوباره رسیدن به آلگری. هیچ ساختار و مسیر مشخصی در این اتفاقات مشاهده نمی شود.
نقل و انتقالات یووه بحث مفصلی می طلبد اما همین نمونه را در نظر بگیرید: خرید همزمان سه مدافع میانی (کریستین رومرو، متیاس دلیخت و مریح دمیرال) در یک پنجره نقل و انتقالاتی. به مشکل خوردن در ترازنامه مالی. واگذار کردن اسپیناتزولا و کانسلو برای رفع مشکل و جذب پلگرینی و دنیلو.
تقویت رقبا
در سال هایی که بیانکونری درجا زده یا پسرفت داشته است، حریفان بیکار ننشسته اند. کالچو این فصل رقابتی تر از زمان هایی است که الگری تنها یک یا دو حریف را در کنار یوونتوس به عنوان مدعی قهرمانی می دید. ناپولی شروع شگفت انگیزی داشته، تیم های شهر میلان شانس بالایی برای قهرمانی دارند، آتالانتای گاسپرینی هنوز به اوج نرسیده و رم و لاتزیو نیز با مربیان جدید شانس خود را امتحان می کنند.
پوست اندازی ناموفق
یووه به تغییر نسل و پوست اندازی نیاز دارد. اما این عمل بسیار کند رخ می دهد. خرید های نسل جدید یووه یعنی رمزی، ربیو، کولوسفسکی، مویزه کین و موراتا چنگی به دل نمی زنند. کیه لینی، بونوچی و کوادرادو به سالهای آخر بازی خود نزدیک شده اند و بازیکنانی نظیر بنتانکور، الکس ساندرو و برناردسکی به خاطر کیفیت پایینشان باید به مرور کنار گذاشته شوند. آکادمی یووه می تواند اینجا عصای دست تیم بزرگسالان باشد و به پر کردن جای خالی بازیکنان کمک کند. کاری که چلسی و بارسلونا در دو فصل اخیر انجام دادند.
استفاده از بازیکنان جوان آکادمی مزیت دیگری نیز دارد. می توان نیمکت را با استفاده از بازیکنان آکادمی پر کرد، تا دیگر برای بازیکنان نیمکت گرم کن هزینه ترنسفر و حقوق سنگین پرداخت نشود. در این حالت هزینه ها پایین تر می آید و می توان از پولِ صرفه جویی شده در راه خرید بازیکنان باکیفیت استفاده کرد.
در انتظار یک تیم مدرن...
انتخاب مائوریتزیو ساری قرار بود یک قدم رو به جلو باشد که در نهایت محقق نشد. گام بعدی یووه بسیار مهم و کلیدی است.
فوتبال مدرن امروز مبتنی بر دوندگی متوازن، کوچک کردن زمین، محدود کردن کردن فضاها برای حریف و به صورت کلی بازی بدون توپ است. مدل بازی منفعل ایتالیایی نمی تواند در مقابل سبک های پیشرو دست بالا را داشته باشد. مدیران یوونتوس باید چنین دورنمایی در ذهن خود ترسیم کنند، وگرنه یووه در بهترین حالت نیز یک ماهی بزرگ در برکه ای کوچک خواهد بود و در مسابقات بین المللی شانس بالایی نخواهد داشت.