شاید گفتن دروغ در اینترنت بسیار آسان باشد، اما کشف آن دروغ نیز مانند آب خوردن است. تنها کاری که باید انجام دهی، جستجوی کوتاهی در گوگل و یا نیمنگاهی به مرجع ویکیپدیاست تا حقیقت برملا شود. اما نباید بگذاری که این موضوع به تو اعتمادبهنفس کاذبی بدهد. دروغهای سرسری، شلخته و آبکی همهجا هستند و بهراحتی میتوان آنها را تشخیص داد. اما در کنار آن دروغهای مبتدی، دروغهای حرفهای، سازماندهی شده و منظمی نیز وجود دارند که تشخیص دادنشان بسیار دشوار است و آنقدر حرفهای، موذیانه و با برنامه طراحیشدهاند که مردم حتی متوجه وجود چنین دروغهایی نمیشوند. ویژگی اصلی، خاص و منحصربهفرد این دروغهای حرفهای، در طراحی آن نهفته است. دروغهای سازماندهی شده به شکلی طراحیشدهاند که در یک پروسهای چرخشی، دروغ را به حقیقت تبدیل نمایند. در این بخش از یادداشتهای ویتارو، قصد داریم به این ویژگی خاص بپردازیم و دریابیم چطور دروغ در اینترنت به حقیقت تبدیل میشود.
آسیبپذیری
بر روی کاغذ، هر سایت خبری بهصورت مستقل کار میکند، به این شکل که ابتدا بهصورت میدانی وارد عمل میشوند، داده جمعآوری میکنند و سپس داستانهایی را بر اساس یافتهها، اطلاعات و مشاهدات منتشر مینمایند. شاید در ظاهر سایتهای خبری مخالف هم باشند، اما درواقع هرکدام یک نسخه متفاوتی از حقیقت را منتشر میکنند. در این شکل از انتشار اخبار، ما بهعنوان مخاطب میتوانیم مشترکات، مغایرتها و تفاوتها را بیابیم و به شکلی نقادانه فکر کنیم.
بعضی از کمپانیهای خبری خصوصی، به این شکل اخبار را منتشر میکنند، اما تعدادشان حتی از انگشتان دست نیز کمتر است. خبرنگاری حقیقی خیلی گران است؛ هزینه سفر، مجوزهای قانونی، مسائل حقوقی و تجهیزات، بسیار بالا هستند و اگر فاکتور پول را حذف کنیم، فاکتور زمان را نمیتوانیم حذف کنیم؛ زیرا این شکل از گزارشنویسی زمان زیادی را در بر خواهد گرفت. حتی اگر همه اینکارها انجام شود، بازهم هیچ تضمینی نیست که گزارش بر روی سایت منتشر شود. اگر مشخص شود که یک داستان اشتباه و یا غیر جذاب باشد، روزنامهنگار خوب باید آن را همراه با دهها میلیون تومان به سطل زباله بیندازد.
اما ما در دنیای سرمایهداری زندگی میکنیم و هدف اول و آخر اکثر شغلها، رسیدن به سود و درآمد بیشتر است. شغل خبرنگاری و روزنامهنگاری نیز از این قاعده مستثنا نیست. پس اگر هدف پول درآوردن باشد، راه بالا اصلاً اقتصادی نیست و روزنامهنگار باید به دنبال مسیر آسانتری باشد. دروغ در اینترنت از همینجا آغاز میشود؛ آن روزنامهنگار در عوض صرف هفتهها زمان برای جمعآوری منابع دستاول، میتواند همان منابعی را که در دسترس هستند، به چهار یا پنج مقاله در روز تبدیل نماید. حتی یک ژورنالیست قابلاحترام، درستکار و حرفهای نیز بهزودی خواهد فهمید که یا باید این راه را برود و یا هیچ غذایی سر سفره نبرد.
از همین طریق است که فهرستها، واکنشهای خبری و خلاصهنویسیهای مزخرف پدید میآیند؛ اصلاً هیچ زمانی منابع اصلی و دستاول وجود ندارد، بنابراین خبرنگارها مقالهای در مورد مقاله دیگر مینویسند و به آن واکنش نشان میدهند. نهتنها خواندن این محتواهای آبکی، کمارزش و مزخرف آزاردهنده است، بلکه اثری که بر حقیقت میگذارد، به معنای واقعی کلمه فاجعه خواهد بود. دیگر هیچ منبعی از فیلتر کنترل اطلاعات و منابع شرکتهای خبری نمیگذرد، بلکه تنها طنین صدایی از دیگر منابع موجود هستند.
دروغ در اینترنت مانند یک ویروس است. فرض کن واکسن ویروس کرونا (به انگلیسی: Corona Virus) ایمنی صددرصدی بدهد و اکثریت مردم آن را دریافت کردهاند. در چنین جامعهای انتشار، پخش و گسترش کرونا بسیار سخت خواهد بود، حتی برای آن دسته از افرادی که نسبت به این ویروس آسیبپذیرتر هستند. وقتی هر سایت خبری مقالههایش را با دقت بررسی کند، یک دروغ در بدترین شرایط میتواند یکبار قسر در برود، اما وقتی سایتهای خبری (مانند الان) هیچ واکسنی دریافت نکرده و حساس بهدروغ باشند، دروغ با سرعت بسیار زیادی پخش خواهد شد.
یک اشتباه کوچک غیرعمدی در یک مقاله، میتواند توسط خبرنگارهای ناامید، مستأصل و عاجز بهدروغ عامدانه تبدیل گردد. اما این شکل از دروغ تنها یک تصادف بوده. حتی درصورتیکه این دروغ پخش شود، بازهم با تحقیق و بررسی و صرف زمان نسبتاً کوتاهی میتوان بهدروغ بودن آن مقاله یا گزارش پی برد. مسئله اصلی نه این اشتباهات غیرعمدی، بلکه دروغهای حرفهای سازماندهی شده هستند. زمانی که دروغ عامدانه تولید شود، وضعیت بسیار، بسیار و بسیار بغرنجتر خواهد شد.
بازی
چطور دروغ در اینترنت به حقیقت تبدیل میشود؟ همهچیز به منبع بستگی دارد که ارزش آن با دو فاکتور تعیین میشود. اول، کیفیت و دوم کمیت منابع. یک دروغ ساز خوب، آنقدر مؤثر منبع جعلی مؤثر میسازد، عکسهایش را فتوشاپ میکند و واقعیتهای علمی و غیرعلمی از خودش بیرون میدهد که نمیتوان آن را از حقیقت تمیز داد. به دلیل اینکه خبرنگاری آنلاین یک شبکه است و در این شبکه همه به یکدیگر متصل هستند، تنها کافیست یک نویسنده عاجز، ناامید و نیازمند شرفش را به پول بفروشد و دروغ را منتشر کند تا آن دروغ وارد چرخه خبری شود. قطعاً تو در جریان هستی که در این دنیا، تنها چیزی که کم نیست، خبرنگار عاجز، ناامید و نیازمند است!
یک مقاله دروغ سازماندهی شده و حرفهای میتواند بهعنوان یک هدیه رایگان به خبرنگار عاجزی که بهشدت دنبال یک مقاله است، ایمیل شود. این ایمیلها هرگز به خبرنگارانی که زمان برای زیر سؤال بردن منابع آن مقالههای دروغ را دارند، ارسال نمیشود. شاید این روش کار کند، اما اگر مردم کمی عمیقتر زمین را حفر کنند، حقیقت برملا شود.
منبعیابی دایرهوار
روش مؤثر دیگر، استفاده از روش منبعیابی دایرهوار است. مهم نیست که خبرنگارها اعتراف کنند یا نکنند، اما آنها نیز از ویکیپدیا استفاده میکنند؛ حتی اگر شده بهعنوان نقطهای برای آغاز تحقیق. دروغ ساز حرفهای بهراحتی ویکیپدیا را ویرایش، قسمتی را با دروغ جایگزین و سپس کمی صبر میکند. شاید یک شخصی این دروغ را تشخیص دهد و آن را از صفحه ویکیپدیا حذف کند، اما تنها کافیست که یک خبرنگار آن را در همین مدت کوتاه دیده باشد، آنوقت باکمی غفلت، ترکیب منابع و افزودن کلمات اغراقآمیز، همان دروغ راهش را به مقاله سایت خبری بازخواهد کرد. باکمی شانس، ممکن است بقیه سایتها نیز به این مقاله دروغ استناد کنند.
شاید رخداد این سناریو برای تو کمی غیرمحتمل به نظر بیاید، اما نباید فراموش کرد که خبرنگارها معمولاً با دقیقهها سروکله میزنند و نه ساعتها و در این مدتزمان کم باید مقاله در سایت مادر منتشرشده باشد تا شغلشان را از دست ندهند. حال آن دروغ ساز حرفهای باز به ویکیپدیا بازمیگردد و همان دروغ را به این سایت اضافه میکند؛ منتها این بار با یک منبع معتبر، همان منبع دروغی که همینالان در سایت منتشر شد. افراد بیشتری این مقاله دروغ را میخوانند، اشخاص بیشتری راجع به آن مینویسند و منابع بیشتری نیز خلق میگردد. به این روش، روش منبعیابی دایرهوار میگویند.
در یک چرخه بسیار بزرگ اطلاعات غلط، هر سایتی به سایت دیگر استناد میکند. شاید ابتدا کمپانیهای بزرگ خبری به این دروغ اهمیتی ندهند، اما با گذر زمان راهش را به نوک هرم پیدا خواهد کرد. اینیکی از هزاران روشی است که حقیقت در اینترنت خلق میشود. به تنها چیزی که نیاز است، یک ویرایش بدون منبع در ویکیپدیاست تا آن دروغ به «حقیقتی بدیهی» تبدیل شود. اساس، بنیان و پایه ژورنالیسم آنلاین بسیار متزلزل است و تا زمانی که در محتواهای آبکی، کمارزش و مزخرف پول باشد، مردم از آن سوءاستفاده خواهند کرد. نکته ترسناک ماجرا در این است که ما نمیدانیم معمولاً چه مدت یک بار این اتفاق میافتد؛ همهچیزی که ما داریم، نوشتههای خبرنگارانی است که در آن لب به اعتراف گشودهاند. اما بازمیبینیم که این داستانهای اعتراف معمولاً از مقالههایی که در دوران خبرنگاری منتشر کردهاند، سودآوری بیشتری داشتهاند. بنابراین چه کسی میداند؟ شاید این داستانها نیز دروغ باشند!