بازار نقطه اصلی همه هیئتها بود. دیگر همه میدانستند که تهران است و عزاداری بازار. از سوم و چهارم محرم تیمچهها سیاهپوش و حجرهها تعطیل میشدند. هر روز صبح علم و کتل هیئتها بالا میرفت و بزرگان محله و بانیان هیئت مراسم عزاداری را برپا میکردند.
عقیق: کل تهران در پنج محله سنگلج، عودلاجان و پامنار، بازار، چالهمیدان و محله دولت خلاصه میشد و همهی هیئتهای قدیم هم به همین پنج محله. چه هیئتهایی که حاجیبازاریهای تاجر آن را راه میانداختند و چه تکیههایی که با نام لوطیهای بزنبهادر شهره میشد. اصلا همینها بودند که هیئتداری را در تهران رسم کردند.
بازار نقطه اصلی همه هیئتها بود. دیگر همه میدانستند که تهران است و عزاداری بازار. از سوم و چهارم محرم تیمچهها سیاهپوش و حجرهها تعطیل میشدند. هر روز صبح علم و کتل هیئتها بالا میرفت و بزرگان محله و بانیان هیئت مراسم عزاداری را برپا میکردند.
تکایا و هیئتهایی که به قول «نصرالله حدادی» مورخ، پژوهشگر و تهرانشناس هویتدهنده بودند. به همین دلیل اشخاص، اصناف، قوم و خاندان، پهلوانان و ... خود سعی میکردند تکیهدار باشند و هیئت راه بیاندازند. این استاد تاریخ قدیمیترین و معروفترین هیئتهای تهران که هویت هر گروه است را معرفی میکند. مرور این هیئتها در روزهای کرونایی، حال و هوای گذشته را برایمان زنده میکند.
تکیه اصناف
نام بزازها پیش از همه بر سرزبان افتاد
هرچند حالا تکیه و هیئت برای عزاداری امام حسین(ع) کم نیست. اما هنوز بسیاری اعتقاد دارند عزاداری در بازار تهران شور و حس دیگری دارد. حق هم هست. بالاخره اولین تکیهها و بزرگترین هیئتها در بازار بوده است. نصرالله حدادی میگوید:«از آنجایی که هیئتها هویتدهنده بودند، معمولا صنفهای گوناگون با نام خود یعنی هیئت صنف کفاشها و یا خرازها تکیهداری میکردند. در این میان، ماه محرم برای برخی از کاسبان زمانی بود که باید کار را تعطیل و محل حجرات خود را با کتبیه و بیرق تبدیل به حسینیه میکردند. مانند تیمچه حاجبالدوله که صنف خرازهاست. این تیمچه پیش از آغاز ماه محرم با سیاهپوش کردن حجرات، برای عزای اباعبداللهحسین(ع) آماده میشدند. چراکه، معمولا از همان روز اول ماه محرم مردم بعد از اذان صبح گرد هم میآمدند و سوگوار اباعبدالله میشدند. این مراسم از روز چهارم اوج میگرفت و هر روز در کنار مجالس عزاداری دیگر برگزار میشد. همچنین از روز هفتم ماه محرم که بازار تعطیل میشد تا سوم امام حسین(ع) برقرار بود».
تکایای اشخاص
هیئتی که نام شاعر و ادیب به خود گرفت
بسیاری از تکیهها با همه قدمت و معماری اصلی و زیبایشان اما هنوز در فهرست میراث فرهنگی جایی ندارند و به آنها نظارت وتوجهی نمیشود. تنها دلیلش هم این است که این تکایا نام و رسم متولی به خود دارد و شخصی محسوب میشود. تکایایی مانند پهلوان شریف و بهرام اسماعیل براز، منوچهرخان گرجی که از کهنترین هیئتهای تهران هستند و با همت و پشتوانه مردم زنده نگه داشته شدند. در این میان، تکیه رضاقلیخان هم یکی از نامداراترین تکایای تهران به شمار میآید. طوری که محال است کسی اهل هیئت و مجلس امام حسین(ع) باشد و تکیه رضاقلی خان را نشناسد. استاد «حدادی» درباره این تکیه میگوید:«رضاقلیخان للهباشی، جد خاندان مخبرالدوله هدایت و مخبرالسلطنه هدایت بود که از ادیبان و شاعران دربار قاجار به شمار میآمد. رضا قلیخان با تغییر عمارت به تکیه یکی از مراکز مهم عمومی عودلاجان را برپا کرد. زیرا یکی از ویژگیهای تکیه رضاقلیخان این بود که در مسیر راسته سرچشمه قرار داشت و این مسیر بعد از پامنار مهمترین و طولانی ترین گذر عودلاجان بود. این موضوع باتوجه به اینکه در گذشته، تکایا را به جای مساجد در خیابانها و محلهای پررفتوآمد راهاندازی میکردند تا مردم ببینند و جذب شوند، یک ویژگی مهم برای تکیه رضاقلیخان بود. البته در جایی هم به ضرر هیئت شاعر و ادیب ما شد. زمانی که تکیه در طرح تعریض خیابان قرار گرفت و بخشی از آن از بین رفت. طوری که همان قسمت سرچشمه به خیابان تبدیل شد و تنها بخشی در از آن خیابان شهید مصطفی خمینی باقی ماند که تاکنون با چندین بار مرمت هنوز جزو تکیههای کهن و نامدار به شمار میآید».
تکایای خانگی
این هیئت به ما هویت میدهد!
تکیه سادات اخوی ویژگیهایی دارد که شاید در هیچ هیئت دیگری نتوان از آن گفت و نوشت. این هیئت، بدون هیچ اقتباسی نمادی از فرهنگ ایرانی شیعی را نشان میدهد. خاندان سادات اخوی به زیبایی توانستند این تکیه را که میراث جدشان بوده بعد از 200 سال به همان شکل و شمایل حفظ کنند. تکیه سادات اخوی به قول متولی اکنون آن، خانهای برای 3 برادر بوده که در زمان فتحعلیشاه زندگی میکردند. در این بین یکی از برادران سهم دو برادر دیگر را میخرد و آن را وقف میکند. از آنجایی که فتحعلیشاه قاجار هم مالک نخست تکیه را «اخوی» صدا میکرد، این هیئت به «سادات اخوی» معروف شد. اما گذشته از این موارد نکتهای که حسینیه سادات اخوی را در برگزاری مراسم عزاداری متفاوت میکند توضیحاتی است که «نصرالله حدادی» تهرانشناس بازگو میکند:«حسینیه سادات اخوی یک تکیه خانگی است که بدون تغییر در معماری درونگرای ایرانی و اصیل آن، بدیعترین و سنتیترین مراسم عزای سیدالشهدا در دهه ماه محرم برگزار میکند. خانه سادات اخوی، خانهای است که همهی ما با آن آشنایی داریم. حیاط میان خانه قرار دارد که ماه محرم آن را با چادر به شکل خیمه درمیآوردند تا خانمها از آن استفاده کنند. دور تا دور حیاط هم بالکن و سپس اتاقهای بسیاری و گاه تودرتو خانه است که برای سوگواری آقایان هر سال آماده میشود. آداب و رسوم هیئت هم مانند خانه کاملا سنتی و ایرانی است. ابتدا اینکه خانمها برای شرکت در مراسم باید چادر داشته باشند. دیگر اینکه مانند نسلهای گذشته در حسینیه بعد از نماز صبح برای عزاداران حسینی باز است و مراسم معمولا تا نیمروز با چندین روضهخوان و سخنران برگزار میشود. همچنین پذیرایی، متفاوت از هیئتهای دیگر است. ابتدا اینکه چای در قوریهای بزرگ بر روی ذغال گداخته دم کشیده میشود و در استکانهای شصتی همراه با نان قندی بین عزاداران حسینی تعارف میشود».
تکیه پهلوانان
زورخانهها، حسینیه میشدند
درست است که حساب پهلوانان را باید از لوطیها و باجگیرهای شهر جدا کرد اما در عزاداری امام حسین(ع) هر دو گروه یک ویژگیای دارند که حسابشان را مشترک میکند. آن هم مرام و معرفتی که به رسم مردانگیشان در هیئتها نشان میدهند. در تهران هنوز زورخانههایی هست که ماه محرم سیاهپوش و تکیهای برای امام حسین(ع) شود. البته پهلوانان بسیاری هم هستند که حسینیهای وقف کردند و با یاد پهلوانان قدیم هیئت برگزار میکنند. برای نمونه «نصرالله حدادی» میگوید:«یکی از بهترین و زیباترین هیئتهای تهران که آداب و رسوم گذشته را حفظ کرده، هیئت اول مظلوم عالم در میدان بهارستان است. این هیئت توسط پهلوانان و مریدان زورخانه در خانه سیدمحمدحسین خبره فرشچی تاسیس شد و اکنون کشتیگیران و مرشدانی که اهل کبادهکشی و میلزنی هستند دهه دوم محرم جمع میشوند و مراسم عزاداری برگزار میکنند».
تکیه لوطیها
بزنبهادرتهران، مرید سالار شهیدان!
جدا از پهلوانان، لوطیها و قدارهکشان بسیاری هم بودند که به روش و مسلک خودشان با نام سالار شهیدان در ماه محرم تکیه برپا میکردند. اولین و معروفترین این تکایا هم برای «طیب حاج رضایی» بود. «طیب خان» از دعواگیرها و بزنبهادرهای معروف شهر بود که با سفر به کربلا و زیارت مرقد امام حسین(ع) از مریدان سالار شهیدان میشود. او پیش از هرچیز در خانهی محله باغ فردوس مولوی تکیهای برپا و مداحان و سخنرانان معروفی را دعوت میکند. هئیت طیب از گذشته تا امروز آنقدر عزادار داشت که دسته آن یکی از بلندترین دستههای ماه محرم به شمار میآمد. تکیه طیب، لوطیهای دیگر را هم به ارادت امام حسین(ع) کشاند. از جمله حسین رمضون یخی و برادارن حاج عباسی که به هفت کچلون معروف بودند و هنوز هیئت آنها با نام هیئت ابوالفضل(ع) برقرار است. طیب با همه این کارها، آخر هم با توبه و معرفتیای که برای انقلاب گذاشت، روز عاشورای سال 1342 توسط نیروی ساواک دستگیر و بعد از مدتی اعدام و به شهادت رسید.
تکیه اقلیت مذهبی
ارادت کربلاییها افغان و ارامنه
در کنار هیئتهای قومی و محلی در تهران، اقلیتهای مذهبی هم هستند که برای نشان دادن علاقهشان به سیدالشهدا(ع) در ماه محرم تکیه راه میاندازند. مانند هیئت ارامنه که با دین متفاوتشان اما مراسم سینهزنی دارند و نذری میپزند و پخش میکنند. دیگر تکیه افغانهای مقیم است که سالهاست برای عزادارن حسینی مراسم برگزار میکنند. اما معروفترین این تکایا، هیئت کربلائیهای تهران است که «حدادی» دربارهی آن میگوید:«معاودان عراقی بودند که در دهه 40 از عراق اخراج و حوالی بازار مشغول به کار شدند. آنها در مسجد کربلاییها تکیهای برپا کردند که اکنون یکی از بزرگترین هیئتهای تهران به شمار میآید و در آن آداب و رسوم خاص خود را اجرا میکنند. از جمله آتش زدن خرگاه و خیمهی حسینی در ظهر عاشورست».
تکیه محلی و قومی:
آذریها و سوزناکترین هیئتها
همچنین قدیمیترین تکایای شهرستان مقیم در تهران برای آذریها و معروفترین آن هیئت اردبیلی های مقیم مرکز است. «حدادی» مورخ و تهرانشناس برای معرفی این هیئت در کوچه چاله حصار نزدیک چهارراه گلوبندک تنها یکی از رسوم آن را بازگو میکند:«طشتگذاری یکی از مراسم ویژهی آذریها به خصوص هیئت اردیبلیهای مرکز است. به روایت مقتل ابیمخنف، هنگام ورود امام حسین و یاران به کربلا و قرار گرفتن مقابل سپاه حربنزیاد ریاحی، امام به جوانانش میفرماید:«به آنان آب دهید و خود اسبهایشان را سیراب کنید». جوانان حسینبنعلی(ع) طشت و ظرفها را پرآب کردند تا لشکر و اسبها از آن بنوشند. براساس این روایت مراسم طشتگذاری 27 یا 28 ذیالحجه هرسال یعنی دو روز به ماه محرم بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار میشود. در این مراسم ابتدا عزاداران در مسجد جمع میشوند و با سربندهای سیاهرنگ به نام «باش قره» به مرثیهخوانی به زبان آذری که معمولا بسیار سوزناک هم است سینهزنی و زنجیرزنی میکنند. بعد از آن که ابتدا بیرق و پرچم حسینبنعلی(ع) را میآورند و سپس بزرگان هیئت و محله طشت را به سوی محراب حرکت میدهند، شور و احساسات عزاداری بیشتر میشود. طشت با ذکر «شاه سلامعلیک» در سقاخانهای که تعبیه شده است گذاشته و با کوزههایی که با پارچه سبز رنگ بسته شده و پر از آب میشود. آب طشت که تا پایان ماه صفر در حسینیه قرار دارد به عنوان تبرک بین مردم تقسیم میشود».
تکیه مسئولان و سران حکومت
تکیه دولت
بسیاری معتقدند، محرم و سوگواری برای امام حسین(ع) نباید با قاعده و قانون حکومتی و نظامی پیش برود. چراکه تجربه نشان داده دولت با دخالت مستقیم باعث تغییرات اساسی این جریان شده است. «نصرالله حدادی» یکی از مخالفان همین دخالتهاست. او میگوید:«زمان قاجار اولین تکیه دولت به صورت جدی و رسمی برقرار میشود. تکیه دولت در دوران ناصرالدینشاه باعث 2 اتفاق شد. اول دخالت دولت در مراسم عزاداری مردمی، دوم تظاهر و ریا که شاه زیرسایه آن هر رفتاری را میخواست انجام میداد. مانند اینکه باعث تحریک برخی از دستههای عزاداری میشد تا با هم درگیر شوند و خونریزی و کشتار راه بیاندازند. مانند تکیه سنگلج و تکیه چالهمیدان که درگیری آنها به حدی میرسد که ناصرالدین شاه برای خونبس، نخل دسته چالهمیدان را نزد سنگلج میگذارد و هنوز هم این نخل در تکیه وجود دارد». این تهرانشناس و تاریخنگار از ویژگیهای تکیه دولت نقل میکند:«این تکیه در مساحتی 2 هزار 824 مترمربعی برای تعزیه و مراسم سوگواری بنا شد. عمارتی سه طبقه و مدور و آجری بود که وسط صحن، سکویی به ارتفاع 9 مترمریع داشت. این تکیه گنجایش 20 هزار نفر را داشت که در اتاقهای پشت طاقها و محوطه دور سکو جا میگرفتند. اتاقهای طبقهی اول ویژه وزرا و حکام، طبقه دوم مخصوص بانوان و طبقهی سوم جایگاه نقارهچیها بود. البته اتاق مخصوص شاه هم در طبقهی دوم قرار داشت. ناصرالدین علاوه بر عمارت مجلل تکیه دولت دستور داد تا بهترین هنرمندان در بازی و موسیقی تعزیه اجرا کنند. چراکه سفیران کشورهای دیگر برای دیدن تعزیه تکیه دولت میآمدند». هرچند تکیه دولت شاید مخالفان بسیاری داشت اما یکی از بناهای تاریخی به شمار میآمد که بعد از سال 1325 که تخریب و زیربنای بانک شد، جایش هنوز در سبزه میدان بازار خالیست.
تهیه و تنظیم: مرجان خسروی