ترانه های موسیقی ایرانی در 100 سال اخیر به تبعیت از نظم و شعر غنی فارسی سابقه ای روشن و درخشان داشته. از دورانی که عارف قزوینی با ترانه مشهور (از خون جوانان وطن لاله دمیده) شوری عظیم در دل جامعه ایرانی ایجاد کرد و یا ملک الشعرای بهار با ترانه (مرغ سحر) جانی تازه به کالبد ترانه سرایی ایران دمید و یا دکتر حسین گل گلاب با (ای ایران) اثری ساخت که هرگز تاریخ انقضا ندارد.
در دهه های 30 و 40 خورشیدی موسیقی ملی ایران با ترانه سرایان بزرگی چون کریم فکور، معینی کرمانشاهی، بیژن سمندر، بیژن ترقی و... و بعد ها تورج نگهبان سرپا بود. از نیمه های دهه 40 و با رونق موسیقی پاپ نسل تازه ای از ترانه سرایان جوان وارد ترانه سازی برای موسیقی عامه پسند ایران شدند. افرادی مثل ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری، اردلان سرفراز، مسعود امینی، زویا زاکاریان، لیلا کسرا (هدیه)، محمدعلی شیرازی، هما میرافشار، منصور تهرانی و ...
حتی پس از انقلاب و بویژه از اواخر دهه 70 و رونق دوباره موسیقی پاپ ترانه سرایان قابلی چون یغما گلرویی، اهورا ایمان، افشین یداللهی، روزبه بمانی، بابک صحرایی، اکبر آزاد، مسعود فردمنش و ... هم در برهه هایی آثار ماندگاری خلق کردند.
اما در یک دهه اخیر متن موسیقی فارسی با سرعتی عجیب رو به انحطاط و یاوه گویی و مهمل بافی رفته. بدون شک نه همه ولی بخش قابل توجهی از متن آثار خوانندگان پر مخاطبی چون تتلو، ساسی، تهی و... به هر چیزی شبیه است به جز متن یک ترانه شاخص، موجه، محترم و طبیعتاً ماندگار!
و دردناک تر اینکه گویا این نوع یاوه سرایی (به جای ترانه سرایی) به شدت مسری است و به آثار دیگر خوانندگان (به ویزه خوانندگان جوان و جویای شهرت) هم سرایت کرده. به متن شعر (عمو حسن) تازه ترین اثر دنیا دادرسان توجه کنید!
تا جاییکه پرس و جو کردم مسئولیت این مهمل بافی را کسی قبول نکرده. با این شتاب در سقوط که ترانه های فارسی در پیش گرفته اند معلوم نیست به زودی با چه به اصطلاح اشعاری در آثار خوانندگان روبرو خواهیم بود؟!
بنظر میرسد هرچه مخاطب موسیقی فارسی به این نوع ترانه سازی بی ریشه و بی اصالت توجه بیشتری بکند تعداد خوانندگانی که به این نوع مبتذل از ترانه سازی رو می آورند هم بیشتر می شود. انتخاب با مخاطب (من و شما) است...