به قلم امیر حسین صدر
تا بازی امروز منچستر سیتی مقابل نیوکاسل، لیورپول با تفاضل گل در صدر جدول است، اما امیدهای قهرمانی لیورپول نه تنها در لیگ برتر با تساوی مقابل تاتنهام در آنفیلد متحمل ضربه سنگینی شد بلکه تصاحب یگانه و غیر قابل باور «چهار گانه تاریخی».
|
شاید چهارگانه همیشه یک رویای غیرممکن بود. شاید اصلا این یک جاه طلبی دیوانه وار بنظر می رسید که توسط ورزشی نویسان، هواداران و دوستداران رکوردهای تاریخی در دامان این تیم لیورپول گذاشتند. همه ان هایی که شیفته وقوع رخدادی تاریخی در برابر چشمان خود هستند. تجربه ایی یک باره در تمام عمر.
برای انان که فوتبال انگلیس را زندگی کردند. این خواسته انقدر در ما زنده است که سطح توقعتمان نیز بالاتر از همیشه رفته است. حتی تساوی و صدر نشینی لیگ در سه هفته پایانی کافی بنظر نمی رسد. با این حال حقیقت امر این است؛ دیشب در آنفیلد رویا و خیال پردازی های همه ان هایی که ارزوی کسب چهارگانه لیورپول را داشتند احتمالا نقش بر اب شد و امروز صبح خواب های پریشان شب گذشته، تلخی حقیقت را به رخ کمال گرایان فوتبالی گوشزد کرد. ولی انچه تحسین برانگیز بود تیم یورگن کلوپ با تمام انرژی ممکن و با حرارت و اراده ایی مثال زدنی که از ویژگی های یک تیم متفاوت است، مبارزه و تلاش بی حد خود را تا پایان ادامه داد. اسپرز خرسند از نتیجه مساوی بود و لیورپول فقط و فقط به پیروزی می اندیشید. ان ها با ذره ذره وجود خود برای زنده نگاه داشتن «رخداد تاریخی چهارگانه» از خود مایه گذاشتند.
سرپیچی از سرنوشت، مبارزه برعلیه مرگ چهارگانه. ان ها بسیار خوب می دانستند، هرچیز کمتر از ۳ امتیاز, امکان وقوع رخدادی عظیم را کمرنگ می کند. و واقف بودند، کسب قهرمانی لیگ نشانگر اقتدار یک تیم در این برهه تاریخی است و بطور قطع ماندگار. بی شک جاودانی!
از اینرو با احترام کلاهم را در مقابل یکایک ان ها بر میدارم.
بعد از یک ضد حمله بسیار درخشان از تاتنهام هاتسپر و گل سون کره ای که با ۲۰ گل در جدول گلزنان لیگ در پشت صالح ۲۲ گله قرار کرفت، لیورپول با گل دیاز متعصب و زحمتکش به تساوی رسید. سپس در جستجوی گل پیروزی و کسب ۳ امتیاز هر آنچه که در این مرحله سنگین و نفس گیر فصل در توان ان ها بود، به سمت مهمانان خود پرتاب کردند. برای فیزیک بدن، حرفه ایی ها هم حد و مرزی هست. همانطور که هواداران لیورپول التماس می کردند و التماس و التماس، اسپرز تسلیم نشد و زمان بازی به پایان رسید. اینک منچسترسیتی با لیسیدن زخم های خود در شکست ناباورانه از مادرید در لیگ قهرمانان، یک قدم به قهرمانی در لیگ برتر نزدیک تر شده است.
تساوی ۱-۱ لیورپول با تیم آنتونیو کونته، قرمزها را به بالای جدول برد اما فقط با تفاضل گل. اگر سیتی بتواند از شوک شکست غم انگیز لیگ قهرمانان در برنابئو خلاص شود و نیوکاسل یونایتد را در اتحاد شکست دهد، با سه بازی باقی مانده با سه امتیاز اختلاف در صدر خواهد نشست. این دیدار امتحان نهایی بار سنگین روحی برای گاردیولا و سیتی به همراه دارد. قبولی و گذر از ان، پلی خواهد بود بسوی پیروزی نه چندان دور. کسب قهرمانی در لیگ نفس گیر انگلستان. شکستن قلب رقیب کنه و همیشه حاضری خود، لیورپول.
می دانستیم دیدار با تیم باهوش اسپرز برای لیورپول اسوده نخواهد بود. می دانستیم تاتنهام برای کسب مقام چهارم برای حضور در لیگ قهرمانان اروپا در مقابل رقیب لندنی خود ارسنال دست و پنجه نرم می کند.این تساوی ان ها را با روحیه ایی بهتر روانه دیدار حیاتی پنجشنبه داربی شمال لندن خواهد کرد. مدت هاست فرمول قضیه مشخص شده و در این مقطع فصل، هر بازی فینالی برای لیورپول محسوب می شد. قناعت معنایش را از دست داده بود و طمع پیروزی تنها راه باقی مانده. لیورپول همه انچه را که داشت «رو» کرد. جایی برای پنهان شدن باقی نمانده است.
حالا ما منتظر خواهیم بود تا ببینیم سیتی از حوادث رخداده در پایتخت اسپانیا تا چه حد آسیب دیده است. این اولین باری بود که یکی از دو تیمی که برای لیگ دوئل می کنند در دست انداز افتاد. برد به دنبال برد، پیروزی پس از پیروزی. جانانه. بی وقفه. بی امان.
اما لیورپول در مصاف حریفی از شمال لندن رفت که با تحت فشار قرارگرفتن نیز تسلیم شدنی نبود.
لیورپول از همان ابتدای بازی، اسپرز را تحت فشار شدید قرار داد، اما همه میدانستیم این مسابقه خطرناکی است. صدای غرش هواداران کر کننده بود اما با هر حمله اسپرز، نگرانی و دلواپسی در میان هواداران خانگی در استادیوم و تلویزیون موج می زد. اسپرز همیشه در ضد حمله یکی از بهترین تیم های لیگ است. و مطمئنا همیشه تصور رویارویی با جفت فوق العاده ایی به سرعت، هوشمندی و هماهنگی هری کین و سون هیونگ مین که جیک و پیک بسیاری با یکدیگر دارند، دلشوره های خود را خواهد داشت. دویدن ها، حرکات و خواندن افکار یکدیگر، زوج های معروف فوتبال را در ذهن تداعی می کنند.
در همین انفیلد، تله پاتی کیگان و توشک در دهه هفتاد، یا زوج مرگبار یان راش و کنی دالگلیش در دهه هشتاد نمونه بارز ان است. چند در دهه گذشته رائول و مارینتز در رئال، دل پیرو و تِرِزِگه در یوونتوس، آرین روبن و فرانک ریبری در بایرن، رونالدینیو و ساموئل اِتو در بارسلونا، اندی کُل و دوایت یورک در منچستر یونایتد و…چنین ارتباط کشنده و موثری را، مانند کین و سون به هم زده بودند. با حضور این دو، اسپرز دو چشمی به مقام چهارم و اعمال و رفتار ارسنال چشم دوخته بود و از ابتدا صراحتا اعلام کرد که به عنوان دِسِر و لقمه ای راحت الحلقوم به مرسی ساید نیامده است. سون با پاس کین گل خو د را زد و سپس تاتنهام به دفاع نشست.
گل دیاز، مثل همیشه به ادعای قدیمی «بیل شنکلی» کبیر در مورد «مکیدن» و هورت کشیدن توپ توسط طرفداران لیورپول Kop/کًُپ درون دروازه حریفان، معنا بخشید و متعاقب ان خوش باوری دوباره زنده شد. آنفیلد فوران کرد. کلوپ جست و خیز. فریادها، مشت ها و آغوش ها همه جا دیده می شد. امیدی دوباره در میان هواداران شکل گرفت.
اما تلاش مداوم و بی شائبه گل دوم و پیروزی به همراه نداشت. چهره تک تک بازیکنان مثل سربازان شکست خورده جنگ بود. گویی که جام جهانی را از دست داده اند، عزیزی را.
با سوت پایان، حتی صدای بیرون دادن هوای سینه بی نفس تماشاگران افسرده در سراسر انفیلد پیچید، در سراسر شهر….«آ آ آه ه ه ه ه ه …»
جو و اتمسفر انقدر بد بود که کلاپ مجبور به مداخله شد: «در دنیا همه روزه اتفاقات بدتر از این روی می دهد. انگار در مراسم تشییع جنازه هستیم. خونسرد خواهیم ماند و نبرد را تا پایان راه ادامه خواهیم داد و سر تعظیم در برابر سرنوشت پایی خواهیم اورد»
لیورپول روز سه شنبه، خارج از خانه با استون ویلای استیون جرارد، و سپس ساوتهمپتون، و وولوز در انفیلد بازی خواهد کرد. «باید» همه آنها را ببرند. ماکسیمم ۹ امتیاز ممکن را می خواهند، تنها راهی که بارقه ایی از امید را باز خواهد گذاشت. کنترل در حال حاضر از دستان قرمزهای فوق العاده خارج شده است و در این بین تنها باید دست به دعا بمانند تا سیتی در یکی از بازی های خود مقابل نیوکاسل، وولوز، وستهَم، یا استون ویلا شکست بخورد. سیتی در مادرید شکست بسیار دردناکی را تجربه کرد اما آیا امروز در منچستر یا بعد از ان در برایر ولورهمپتون، در استادیوم لندن برابر وستهم یا ویلا شکست خواهد خورد؟
با یک تساوی، و حتی صدر نشینی ۱۸ ساعته در مکان اول لیگ، حالا دیگر فقط رَدِ هاله ایی از رویای چهارگانه در دور دست ها به چشم می خورد. ماموریت غیر ممکن کلاپ و یاران و هواداران و دوستداران فوتبال در یک ان، در برابر چشمان ما محو می شود. کاری از هیچکس ساخته نیست. گویی تمامی این ها دیروز بود و دیروز چون رنگین کمین های زیبا و خیره کننده بهاری از میان رفته، و غروبی غمگین کرانه را در برگرفته است.