یک رسانه ورزشی گزارشی از اتفاقات عجیب در مرکز ملی فوتبال ایران منتشر کرده است.
به گزارش طرفداری و به نقل از کیهان ورزشی، شرایط حاکم بر فوتبال کشور و فدراسیونی که باید به دنبال مصالح ملی این رشته باشد، اما مدیرانش به دنبال کار خودشان هستند، سبب شده تا هر روز یک شاهکار جدید از این آقایان رسانه ای شود. افرادی که تا مدتی قبل در زمزه رفقای گرمابه و گلستان رییس معزول فدراسیون بودند و حالا خودشان گردانندگان اصلی اتفاقات،از کوچکترین فرصتی در جهت منتفع شدن از پست خودشان غافل نمی شوند؛ نمونه اش مرکزی به نام «مرکز ملی فوتبال ایران». این مرکز که فلسفه تاسیس آن از بودجه دولتی و بیت المال، پیشبرد اهداف ملی فوتبال ایران بود، به جولانگاه عده ای مبدل شده که با همه جلال و جبروت(!) و تمول شان، از شام و ناهار آنجا هم نمی گذرند!
این مرکز که حدود ۶ سال قبل افتتاح شد، در دوران حضور کارلوس کروش، سرمربی اسبق تیم ملی و با تاکید و ممارست وی، به عنوان مجموعه ای در نظر گرفته شد که حکم بازویی توانمند در مسیر نیل به اهداف استراتژیک فوتبال ملی ایران را داشته باشد اما بعد از گذشت چند سال و در دورانی که اشتباهی آمدگان در راس فوتبال قرار گرفتند، پای افرادی به آنجا باز شد که جز سوءاستفاده از منابع پیش رویشان به دنبال کار دیگری نبودند و اینک این امکانات وسیع و چند صد میلیاردی در خدمت مصارف شخصی آنان قرار دارد و عجیب است که هیچ نهادی بر کار و بار آنها نظارت ندارد. آنهایی هم که وظیفه شان برخورد با این ولنگاری ها است، ظاهرا در خواب ناز بسر می برند؛ نمونه اش حراست وزرات ورزش و جوانان و البته حراست فدراسیون فوتبال!
بررسی عملکرد همین یک بخش و افرادی که در آنجا مسئولیت دارند، موید اوضاع و احوال خراب فوتبال ایران است، بخشی که این روزها به امپراطوری سه نفره تبدیل شده است. حقوق بگیران فدراسیون فوتبال که با عناوین و پست های مهم در این مرکز جولان می دهند، دیکتاتورمابانه به بهره برداری شخصی از مجموعه مشغولند؛ نمونه اش فردی که چند سالی است «چراغ خاموش» در فوتبال ایران برای خودش کسب درآمد می کند و علاقه ای هم به دیده شدن ندارد اما آنهایی که از اتفاقات زیرپوستی فدراسیون آگاهی دارند می دانند که فرد مذکور چگونه و با حمایت چه کسانی به این مناصب رسیده است و چه پول هایی را به سبب مسئولیت های خود، به ویژه بحث تورهای مسافرتی و ... به جیب زده است. وقاحت اینها در سوءاستفاده از منابع و امکانات مرکز ملی فوتبال به جایی رسیده که در همان مرکز با بودجه دولتی، مربی خصوصی شنا استخدام می کنند و ماسورهای حرفه ای - ماساژور- تحت استخدام فدراسیون فوتبال موظف به سرویس دهی به فرزندان این افراد هستند و ...!
در فوتبالی که به دست همپالکی ها و پسمانده های رئیس معزول اداره می شود و زیر آتشبار جنگ قدرت غریبه های کت و شلوار پوش قرار دارد، کدام عنصر باید بر این سوءاستفاده گری ها نظارت کند؟ اساسا اینها «جنم» و صلاحیت برخورد با این موضوعات را دارند؟
فرد دیگری که در همان مرکز ملی فوتبال صاحب عنوانی پرطمطراق شده است و چند روز قبل در یک برنامه زنده تلویزیونی – همان تلویزیون که سالها برای به شهرت رساندن این فرد تلاش کرد و وقت مردم را گرفت- برای حادثه متروپل آبادان اشک تمساح می ریخت و ملیحانه (!) انتقاداتی را مطرح می کرد، خودش به امکاناتی که به تیم های ملی تعلق دارد و از جیب مردم ساخته شده، کمترین رحمی نمی کند!
صاحبان این امپراطوری در شرایطی به لفت و لیس مشغولند و برای خود - و البته نه از جیب شان - مربی اختصاصی بدنسازی استخدام می کنند و چینش دستگاههای پیشرفته و حرفه ای و گران قیمت آن مرکز را بسته به سلایق شخصی انجام و کنار استخر آن مرکز غذاهای لذیذ سفارش می دهند و ... که بر اساس قوانین وضع شده از سوی مدیران فدراسیون، حتی تیم های رده پایه کشورمان به آسانی اجازه ورود به مرکز ملی فوتبال را ندارند و ...!
نفر سوم این امپراطوری همان کسی است که وظیفه نظارت بر عملکرد این افراد را دارد اما چنان منفعلانه عمل می کند که خود نیز به قطعه ای دیگر از این پازل مبدل شده و اگر هم بخواهد دیگر نمی تواند برابر این فرصت طلبان بایستد.
اخیرا نیز به برخی از افراد تحت استخدام این مرکز که مدتها در کنار تیم ملی فوتبال ایران فعالیت داشتند و کنار گذاشته شدند، وعده داده شده که اگر به ما و اطرافیان مان خدمت رسانی شخصی داشته باشید، مقدمات بازگشت تان به تیم ملی را فراهم می کنیم!
خشم و ناراحتی این روزهای افرادی که در ساخت این مرکز از جان مایه گذاشتند و حالا تماشاگر بهره برداری شخصی چند نفر از این مجموعه هستند نیز مزید بر علت شده تا اتمسفر ناخوشایندی در آنجا شکل بگیرد؛ حال تصور کنید که قرار است از دل این بخش، اهداف استراتژیک و ملی فوتبال ایران سازماندهی شود!
درباره این مرکز و اتفاقات داخل آن اخبارو شنیده های دیگری وجود دارد که جملگی موثق است و راویان آن نیز حی و حاضر، اما فعلا به همین وجیزه اکتفا می کنیم و منتظر می مانیم تا ببینیم آیا نهادهای نظارتی ورودی به ماجرا خواهند داشت و اقدامی صورت می گیرد یا آنکه این جزیره خودمختار همچون دیگر جزایر فدراسیون فوتبال به فعالیت های شرافتمندانه (!) خود ادامه می دهد و کسی هم از گل نازک تر به آنها نمی گوید؛ مثل ماجرای چند ماه قبل پاداش های تعلق گرفته به صغیر و کبیر این فدراسیون از رئیس تا آشپز و ...که سر و صدای زیادی به راه انداخت اما کوچکترین برخوردی با پاداش دهندگان و پاداش گیرندگان نشد و ...! مثل جریان دلالی رسوخ کرده در بدنه تیم ملی که نشانه های آن را همگان می بینند و آنهایی که باید ببینند چشم بسته اند و ...