نام: روبرت لواندوفسکی
سن: 33
ملیت: لهستان
تیم کنونی : بارسلونا:
پست تخصصی :مهاجم نوک
قیمت ترانسمارکت : 50€
|
چالش حریفانی که با لواندوفسکی روبرو می شوند این است که او تقریباً در هر جایی که می رود ماهر است، بنابراین مدافعان اغلب او را خارج از موقعیت خود در قلمروهای عمیق تر دنبال می کنند تا از یافتن فضایی برای شوت زدن یا ایجاد فاصله دورتر از دروازه او جلوگیری کنند. او در یافتن فضا، حتی در برابر دفاع های عمیقی که معمولاً بایرن با آن مواجه می شود، بسیار درخشان است. او حرکات خود را در منطقه به خوبی زمان بندی می کند و ترجیح می دهد در لحظه ای که چشمان مدافع به سمت توپ کشیده می شود یک قدم از حریف مستقیم خود دور شود - اغلب زمانی که توپ برای اولین بار به سمت توپ حرکت می کند - فاصله کافی بین او و حریف ایجاد می کند. زمانی که توپ به محوطه جریمه می رسد به او حمله کند و مدافع خود را در حالت آف گارد بگیرد. او پس از ارسال توپ به خوبی خود را تطبیق می دهد و بدن خود را طوری تنظیم می کند که مطمئن شود می تواند شوت کند، اگرچه انجام این کار منجر به تلاش های غیرعادی روی دروازه می شود.
او در هوا بسیار موثر است و تعداد گل های قابل توجهی را با سر به ثمر رسانده است. او در دویدن بین مدافعان برای رسیدن به انتهای یک سانتر برای یک ضربه سر آزاد (زیر) ماهر است، اما موفقیت بیشتری در مهار حریفان و سپس با جهش قابل توجه خود از آنها دارد. او همچنین به ریباندها واکنش خوبی نشان می دهد - چه از ضربه های خود و چه از ضربات هم تیمی ها - از هرگونه تردید دفاعی برای تعقیب توپ و تبدیل از فاصله نزدیک استفاده می کند. لواندوفسکی برای دریافت در موقعیتهای عمیق حاضر است زمین بخورد و بازی را نگه دارد تا دیگران به حمله بپیوندند. با توجه به این توانایی، حرکت هوشمندانه او، و این واقعیت که او هر نوع گلی را به ثمر می رساند، پیدا کردن نقاط ضعف واقعی دشوار است.
ممکن است ناهماهنگ به نظر برسد که بازیکنی با چارچوب، قدرت و توانایی هوایی خود دریبلزن قوی باشد و بتواند توپ را با سرعت به جلو منتقل کند و پرسکننده مؤثری باشد، اما لواندوفسکی قادر به انجام هر کدام است. او خط مقدم یکی از بهترین تیمهای ضد حمله و پرس در دوران اخیر را زیر نظر کلوپ در دورتموند - جایی که در فصلهای 2010/11 و 2011/12 قهرمان بوندسلیگا شد - رهبری کرد و همچنین با انرژی و اراده مطبوعات بایرن را رهبری میکند.
تحت هدایت فلیک، بایرن با پرس خود جسورانه برخورد می کرد و اغلب با خط بالایی تهاجمی بالا می رفت که هر یک از بازیکنان بیرونی آنها در نیمه هجومی بودند. هدف آنها این بود که فضایی را که در آن حریفان می توانستند برای بازی کردن تلاش کنند تا حد امکان کوچک کنند - گاهی اوقات فقط یک سوم زمین. لواندوفسکی بهعنوان مهاجم میانی، سعی کرد با اجبار بازی را به سمت یک سمت زمین بازی کند و با قطع خطوط عبور بین مدافعان میانی (زیر) از هرگونه تغییر بازی جلوگیری کند. او همچنین شتاب کافی داشت تا به محض مشاهده یک لمس ضعیف یا یک لحظه تردید در حریف، بپرد و سعی کند توپ را پس بگیرد.
تمرکز کمتری بر روی مالکیت توپ تحت فلیک نسبت به گواردیولا وجود داشت، و انتقال تهاجمی و ضدحملات حتی مهمتر بودند. هنگامی که توپ دوباره به دست آمد - اغلب از طریق بازیکنان مهاجم آنها که حریفان را مجبور به بازی طولانی می کنند - همان مهاجمان با دویدن مستقیم به سمت دروازه وارد عمل شدند.
بایرن در بالهای کینگزلی کومان، لروی سانه و سرژ گنابری سرعت ویرانگری دارد و معمولاً این بازیکنان به جای لواندوفسکی بودند که بلافاصله به دنبال دویدن در پشت سر بودند. لواندوفسکی در عوض از عقب نشینی به سمت توپ برای کمک به بازی سازی و ایجاد فضا برای دیگران (در زیر)ترجیح داد. او سپس با دویدن به محوطه جریمه و تلاش برای رسیدن به انتهای یک سانتر سعی کرد به موج دوم حمله بپیوندد.
با توجه به تسلط بایرن در بوندسلیگا، آنها و لواندوفسکی مرتباً با دفاع های بلوک پایینی روبرو می شوند که هدف اصلی آنها از بین بردن آنهاست، بنابراین انتقال سریع برق آسا در زمانی که شکاف هایی برای بهره برداری وجود دارد، کلید موفقیت آنها است. لواندوفسکی همچنین با توماس مولر، که در موقعیت شماره 10 در 4-2-3-1 ترجیحی فلیک بازی می کرد، همکاری موثری ایجاد کرده است. آنها حرکات هماهنگی را در جهتهای متضاد انجام میدهند تا شکافهایی ایجاد کنند که هافبکهای عمیقترشان مانند جاشوا کیمیچ و لئون گورتزکا میتوانند پاسهای نفوذی انجام دهند. در حالی که لواندوفسکی به عنوان بخشی از این چرخش، از بالاتر شروع کرد و به عمق بیشتری سقوط کرد، او بعداً وارد منطقه شد و ردیابی او را برای مدافعان حریف دشوارتر کرد.
علیرغم گستردگی استعدادهای بایرن در خط حمله، مطمئن ترین مسیر رسیدن به گل از طریق توانایی باورنکردنی طلسم آنها برای یافتن فضا در محوطه جریمه شلوغ باقی می ماند. این مهارت، و همچنین درک او با هم تیمی هایش، به این معنی است که جریان گل های لواندوفسکی، حتی زمانی که او به راحتی به 30 سالگی می رسد، مثل همیشه قابل اعتماد است.
لواندوفسکی در حین آماده سازی نیز دوست دارد با درگیر شدن کمک کند. از آنجایی که او یک مهاجم است، یک نشانگر دائمی روی او وجود دارد، بنابراین وقتی کمی به خط هافبک عقب میافتد، یک نشانگر با خود میبرد، این به هافبک هجومی یا وینگر اجازه میدهد تا بین آن مدافع حرکت کند و وارد شود.
✍️نتیجه✍️
لواندوفسکی بهترین مهاجم همه جانبه است. حجم گل هایی که او می زند چیزی است که او را به عنوان یک نخبه واقعی متمایز می کند، اما به هیچ وجه تنها نقطه قوت او نیست. او خلاق، فداکار (پایین)، سخت کوش، و به همان اندازه که از پشت می دود و به سمت دروازه شوت می کند، خوشحال است که به عمق توپ می آید. این واقعیت که او زیر نظر مربیان مختلف با چنین سبک های مختلف بازی بسیار مؤثر بوده است - از پرسینگ یورگن کلوپ در دورتموند گرفته تا مالکیت بی امان پپ گواردیولا - گویای وسعت استعدادهای اوست.
با این حال، او در درجه اول یک گلزن است و به همان اندازه که از طریق تعداد موقعیتها - به لطف حرکت و درک با هم تیمیهایش - به اندازه کیفیت تمام کردنش گل میزند. فصل به فصل، او مرتباً در میان بازیکنانی قرار میگیرد که بیشترین شوتها را در اروپا میزنند و طبق دادههای گلها تقریباً تعداد گلهایی را به ثمر میرساند که شانسهایی که باید داشته باشد. به این معنا که او موقعیتهای باکیفیت زیادی ایجاد میکند و گلهای زیادی به ثمر میرساند تا اینکه گلهای زیادی را از روی موقعیتهای نیمهفرست به ثمر برساند. با این حال، این بدان معنا نیست که او قادر به گلزنی موقعیت های دشوار نیز نیست.