احسان حبهترین جوابی که از یک دختر شنیدم میدونی چی بوده؟
البته مخاطبش من نبودم, فقط منم شنیدم
دوران دانشجویی همخونه ایم از یه دختر خوشش میومد و هر روز میومد برای ما داستان سرایی میکرد و از عشقش به دختره میگفت و چه جاهایی دختره رفته و چقدر دوسش داره و اینا...
ما هم شیرش کردیم گفتیم بابا اینقدر دوسش داری برو بهش پیشنهاد بده ببین نظرش چیه, اینم گفت تنهایی روم نمیشه, یکی باهام بیاد, تقریبا تمام مسیرهایدختره رو سر وقت معین حفظ بود, همراهش رفتم و منتظر شدیم, دختره با یکی دیگه بود که اومد یه کم دیگه شیرش کردم و گفتم برو ببینم چیکار میکنی, اومد به دختره گفت از شما خوشم میاد و اگر میشه با هم باشیم
دختره هم برگشت گفت "واقعا برای خودم متأسفم که چنین پسری دنبالمه"
اونجا که خنده ام گرفت هیچی, تا آخر ترم با بقیه همخونه ایها سوژه اش کرده بودیم