باید توپ به کناره ها میرفت تا سر و کله اش جلوی دوربین پیدا شود. درگیری تن به تن با یک بال کناری قدرتمند در تیم حریف یا نفوذ برای ارسالی تند و تیز از گوشهی زمین. دفاع من یونایتد در دوران سر الکس فرگوسن، حالا اما بیشتر و بیشتر از آن روزها در در برابر چشمانمان ظاهر میشود. در برابر دوربین اسکای، در تعقیب و گریز با جیمی کرگر، در پادکستهای فوتبالی و حتی در زمین آماتوری تیم سلفوردسیتی متعلق به پسران کلاس 92 من یونایتد. گری نویل حالا کتابی با عنوان "بازی مردم" نوشته و با نگاهی آمیخته به مطالعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی راهکارهایی برای بهبود فوتبال ارائه میکند...
هفت فرمان گری
|

در ماه آوریل تریسی کراوچ، وزیر ورزش برنامههای دولت را برای استقلال قوانین ورزشی تشریح کرد. همان چیزی که گری نویل برای فوتبال پیشنهاد میدهد:
" به مالکان نگاه کنید... صندوقهای سرمایه گذاری، میلیاردرهای به دنبال سود و حالا پولهای کثیف آلوده به خون، هر روز وارد لیگ برتر میشوند. مالکانی که حریصانه به هر چیز به جز" فوتبال" می اندیشند و ما ثمرهی آن را در پروژهی big picture و سوپرلیگ دیدیم...."
به عقیدهی نویل، بزرگترین مشکل، ساختار اتحادیهی فوتبال انگلستان است. ساختاری به عقیدهی او ماقبل تاریخی (!) که هیچ قدرتی برای کنترل بر خروج و ورود سرمایههای هنگفت لیگ برتر ندارد و به عنوان نهاد حاکم بر پرسودترین لیگ دنیا، تنها قواعد مزخرف انضباطی را مدیریت میکند.
"افراد خوب زیادی در اتحادیه مشغول به کارند و من از نزدیک با بسیاری از آنها در ارتباط بودهام. آنها کارهای مهمی از جمله پایهریزی موفقیت دختران انگلیسی در یورو 2022 را انجام دادند اما در زمینه کنترل و مدیریت لیگ برتر، آنها بسیار عقب مانده اند"
2. یک مدل عادلانه برای تقسیم پولها
|

در سال 2014، پسران کلاس 92 من یونایتد ( گری و فیل نویل، اسکولز، گیگز، بات و بکام) مالکیت باشگاه سلفوردسیتی را به عهده گرفتند. باشگاهی با میانگین تماشاگر 140 نفر در دسته هشتم فوتبال انگلستان. باشگاهی که با کمک مالکان جدید و تاجر سنگاپوری، پیتر لیم توانست با چهار دسته صعود، به رقابتهای لیگ دو ( دسته چهار فوتبال انگلیس بعد از لیگ برتر، چمپیونشیپ و لیگ یک) برسد. نویل، در تمام این سالها به خوبی با جزییات مسابقات غیر حرفه ای آشنا شده و معتقد است درآمدها، در لیگهای دسته پایین باید به شکل عادلانهتری تقسیم شوند.
"ریک پری، رئیسefl پیشنهاد خوبی داشت. اینکه ما، پرداخت به یک تیم بابت سقوط و جبران هزینه ها را حذف کنیم. به جای این پرداخت، باید مرزها برداشته شود. فاصلهی نجومی میان تیمهای حاضر در لیگ قهرمانان و 16 تیم دیگر لیگ برتر وجود دارد. همچنین میان لیگ برتریها و تیمهای چمپیونشیپ، چمپیونشیپ و دسته 1 و 2، و چهار دستهی اول با تیمهای non league در دستههای غیر حرفهای.... عدالت واقعی، به معنای حذف این لبهها و صاف کردن آنهاست... "
به نظر نویل، چنین سیستمی، به جز سوددهی مالی بیشتر برای همهی تیمها مزایای دیگری هم دارد:
" در گذشته سقوط، صعود، سهمیه و قهرمانی یک مفهوم در قلب تماشاگران بود. شادی بی حد و حصر و شکستی تلخ اما امروز به معنای مرگ و زندگی یک باشگاه است. وقتی تیمی سقوط میکند، بحرانهای مالی ناشی از کاهش چند پلهای پرداخت گریبانش را میگیرد و وقتی تیمی وارد چرخهی راه یافتگان به مسابقات اروپایی شود، با دریافتی بیشتر و بیشتر موفقیتش تضمین میشود. از طرفی چنین طرحی مطمئنا به سود خانم نخست وزیر هم خواهد بود! دیگر خبری از میلیونها یورو هزینهی بیشتر از فوتبال در آلمان و اسپانیا نخواهیم داشت"

نویل در سال 2005، جز مخالفان گلیزرها بود. انتقاداتی از ورود آنها به من یونایتد و... اما حالا او مساله را کلان تر نگاه میکند:
" به شیوهی ادارهی من یونایتد نگاه کنید. نه فقط آنها که حتی باشگاه مثل بری در دسته های پایین هم از مالکانی بی صلاحیت رنج میبرد. و در من سیتی، ما چه شناختی از نحوهی کسب درآمدهای بهترین تیم لیگ در 5 سال اخیر در کشور امارات داریم؟ چه تضمینی وجود دارد که پولهای تامین کنندهی ارتش زرهی پوتین بار دیگر در لیگ برتر تطهیر نشوند؟ اگرچه ما حتی با شناخت قاتل جمال خاشقچی هم نیوکاسل را به دست او سپردیم!؟ بله، این برای دولت بریتانیا هم اهمیت دارد. ما حامی همجنسگرایان، حقوق کارگران و حمایت از دولت اکراین هستیم اما عملا در خاک خود پولهایی علیه این مواضع دولت را تامین میکنیم و در بهترین حالت مشغول پر کردن صندوقهای سرمایهگذاری در ایالات متحده با اختیارات تام به آنها شدهایم"

"بار دیگر به سراغ بری، تیم شهر خود میروم. تیمی که به خاطر مشکلات مالی و ... منحل شد. بگذاید موضوع را اینطور شرح دهم: شما برای قهرمانی دو راه دارید. بالا بردن بنرهای "این باشگاه برای فروش است"؛ گسیل شدن ستارههای بینالمللی، یک مربی برنده و انتظاری کوتاه برای رسیدن به هدفی بزرگ. راه دوم، اما هزینه کردن، از درآمدهای باشگاه شماست. شما فقط اجازه دارید از آنچه تیمتان به دست میآورد هزینه کنید."
نویل، هنگام نوشتن کتاب خود با اندی هولت مدیر باشگاه آکرینگتون استنلی هم صحبت میشود:
"اندی، اعتقاد راسخی به این مدل داشت. مدلی که اجازه میدهد وقتی لستر قهرمان لیگ شد، منچسترسیتی و چلسی نتوانند به راحتی و با خرید مارز و کانته و درینکواتر آنها را فلج کنند. چنین تیمهایی تا سالیان سال با چرخهی سالم پیشرفت، درآمد رو به جلو حرکت میکنند. بدون آنکه نیاز به دست درازی به سایر تیمهای لیگ و تضعیف شان باشد"

در بوندسلیگای آلمان، طرفداران مالکان باشگاه هستند. نه به صورت صوری و روی کاغذ که طبق یک قانون مدون به نام 50 بعلاوه 1. نویل، با واقعگرایی به این قانون و موضع خود به آن مینگرد:
"من نمیگویم که دقیقا همین قانون را به لیگ برتر بیاوریم. ساختارهای انگلیس و آلمان با هم متفاوت است. در اینجا از 100 سال پیش، ثروتمندانی چون هنری نوریس و مالکانی دیگر آرسنال، لیورپول، اورتون، من یونایتد و ... را شکل دادهاند. اما دربارهی 20، 15 یا حتی 10 درصد سهام و اختصاص آن به طرفداران چطور؟ در چنین حالتی لااقل مدیران نمیتوانند رنگ لباس تیم ا به عنوان بخشی از هویت آن به دلخواه خود به رنگ پرچم کشورشان درآورند، جایگاههای قدیمی ورزشگاه را با نامهای تجاری نابود کنند و قیمت بلیت را توسط حسابداران خود برای جبران هزینههای باشگاه تعیین کنند. چنین الگویی حداقل میتواند از دعوای همیشگی میان مدیران و طرفداران بر سر مسائل ریز و درشت جلوگیری کند"
6- بازی زنان را با مردان همتراز کنید
|

در تابستان، دختران انگلیسی قلب شکستهی یک ملت را پس از سالها در تورنمنتهای تابستانی تسخیر کردند. و این در حالیست که تا سال 2018 باشگاه منچستریونایتد به فکر تاسیس تیم دختران خود نیفتاده بود. نویل مستقیما به مثالها اشاره میکند.
"ما خاطراتی از دههی 1920 و بی اعتنایی به فوتبال زنان را شنیدهایم. و جو مردانهی استادیومها در دههی 60 و 70. این فقط دربارهی فوتبال هم نیست. خواهر من در ورزش نتبال فعال است و هر روز اخباری از تلاشهای او و دوستانش برای تامین بودجه و ... را میشنوم."
گفته میشود که بازی زنان، جذابیت مردان را ندارد و به همین خاطر دستمزدها پخش تلویزیونی و ... پایین است. اتفاقات کمتر از یک سال اخیر اما چیز دیگری را نشان میدهد. شکسته شدن رکوردهای پیاپی تماشاگر در بازیهای زنان از الکلاسیکو در لیگ قهرمانان زنان فصل قبل تا مسابقات یورو در انگلیس و دربی شمال لندن در سوپرلیگ زنان... کافیست دوربین را به سمت آنها بچرخانیم.

نویل به طور خاص به مسالهی نژادپرستی اشاره میکند. به کمبودها و کاستیها و وضعیت آتی...
"kick it out! , No room for rasicm, black lives matter…. همهی اینها کمپینهای خوبیست. وظایف فوتبال در مقابل نژادپرستان در زمین بازی و شبکههای اجتماعی و هر جای دیگر. اما آیا تمام اینها یکنواخت نخواهند شد؟ پس از یک سال بازهم کسی به دنبال هدف بازیکنان از زانو زدن پیش از بازی میگردد؟ حقیقت آن است که نهادهای قانونی، امکانات بسیار بیشتری از تهیهی بنرهای سیاه رنگ و بازوبندهای کاپیتانی و ... دارند. در چنین مسایلی، آموز حرف اول را میزند. تغییر نگرش نگاه درست به انسان. شناخت قوانین حمایتی و مهمتر از همه وضع قوانین برای جریمهی بازیکنی مثل کاوانی به خاطر به کار بردن واژهی negrito در خاک انگلستان...."

پس نوشت:
نویل، هیچ اولویتی میان هر کدام از 7 بند خود قائل نیست و آنها را یک 10 ساله تا سال 2032 برای بهبود فوتبال قلمداد میکند. برنامههای برای فوتبال، ورزشی که روز به روز بزرگتر و غول آسا تر میشود و هر کس در دنیا به دنبال دست درازی به سفرهی بازی مردم است.
"اتحادیه، به عنوان راس هرم فوتبال در انگلستان باید نقش اول را در تمام این مسائل بازی کند. یک سازمان پویا و مدرن..."
اجرای طرح نویل و استقلال قوانین فوتبال، آسان نیست و حتی احتمال برگشت خوردن از سوی لیز تراس نخست وزیر انگلستان هم وجو دارد اما... گری نویل همان کسی است که در کنارههای زمین و در تیم سر الکس فرگوسن، توپ را با تکلی درخشان از بازیکن مقابل خود میربود و به سمت دروازهی حریف میفرستاد. در انتظار مبارزات انتخابی ات هستیم گری
