🔴در هر دوره تاریخی فوتبالیستای ناموری ظهور پیدا کرده و شکوفا میشن که برای هر کدومشون میشه فاکتورای بدیهی سیاهه کرد: استعداد انگشت نما، محوریت در افتخارات تیمی، کسب جوایز فردی و انواع رکوردها...
ولی حک شدن در حافظه تاریخ و ارتقاء تا حد مرجع قیاس با بهترین های ادوار مختلف فوتبال و رقابت بر سر عنوان G.O.A.T بدون چهار ویژگی کلیدی ممکن نیست؛
.
↩استمرار :
درخشش مقطعی در بازه ای کوتاه هراندازه مهیج و بیادموندنی باشه به تنهایی کفایت نمیکنه؛
نبوغ خارق العاده رونالدینیو در زمین فوتبال اوج بی نظیری رقم زد ولی چون ممارست نداشت قطب عالم فوتبال نشد؛
فابیو گروسو در 2006 برای ایتالیا در حد سوپراستار ترکوند ولی نامی ازش حتی در بین بهترینهای ایتالیا نمونده چون قبل و بعد اون تورنمنت ردپایی ازش نیست؛
در تاریخ فوتبال ایرانم در مقاطع مختلف بازیکنایی در میادین مهم در حد فوق ستاره درخشیدن که بدلیل فقدان تداوم یادشون نایابه مثل علیرضا خورشیدی (ستاره قله تاریخ فوتبال ایران المپیک و جام ملتهای 1976)
.
↩تاریخسازی:
ستاره بالطبع قرار نیست استعداد و مهارتشو ببره خونه ترشی بندازه بلکه ازش انتظار میره پتانسیلش سربزنگاه به منصه ظهور برسه و در لحظات حساس گره گشایی کنه....اساسن کیفیت ستاره در میادین بزرگ و حیاتی ملاکه وگرنه کارآیی در بازیای روتین فقط آمار پرکنه؛
کمااینکه ستاره های نسل دهه شصت ایران به رغم محبوبیت و شهرت هرگز در جمع بهترینهای تاریخ ایران جایی ندارن چون تحت فشار هیچ میدان سرنوشت سازی در تقابل با رقبای مهم محک نخوردن در نتیجه جایی ثبت نشده چند مرده حلاجن؛
هر تیم باشگاهی یا ملی در تاریخش نقاط عطف معدودی داره که دست ستاره ها رو میبوسه برای ورق زدن تاریخ...
حساسیت بازی انگلیس-آرژانتین در 1986 یکبار برای همیشه بود اگه مارادونا اونروز دست تیم ملیو نمیگرفت و آرژانتین اون بازیو میباخت آیا اسم و رسمش به اندازه فعلی بالا بود؟ بدون اون نود دقیقه تاریخساز بعید نبود امروز مارادونا در بهترین حالت اسمی باشه در حد زیکو و پلاتینی که به رغم تمام قابلیتهاشون هرگز مدعی GOAT نبوده و نیستن؛
.
↩کاریزما و محبوبیت:
لجند فوتبالی علاوه بر تثبیت خودش بعنوان بهترین داخل زمین فراتر از فوتبال تبدیل به شمایل و الگوی اجتماعی میشه، وجوه رسانه ایش در حافظه جمعی ثبت و منبع الهام نسلهای بعد و تراز استاندارد مقایسه آیندگان خواهد بود؛
مثل آرژانتین که هر استعدادی از راه میرسید و شماره 10 میپوشید از اورتگا و ریکلمه تا پابلو آیمار اتومات با مارادونا مقایسه شد تا اینکه سروکله مسی پیدا شد و استانداردو عوض کرد...
.
↩عملکرد فنی:
به منظور وزن کشی و مقایسه ستاره های ادوار مختلف فوتبال باید قواعد طبیعی مرتبط با تکامل فوتبالو مدنظر داشت؛
◾در روند گذار فوتبال از دوران کلاسیک به مدرن وظایف محوله دو پست پیچیده تر و به مراتب دشوارتر شده: دروازه بان و هافبک؛
این تحولات به علل مختلف شکل گرفته از جمله اهمیت فزاینده مهارت پا به توپ، تایمینگ خروج و جاگیری برای گلرها...بنابراین در برتری بوفون به دینوزوف و نویر به سپ مایر کمتر کسی شک داره؛
همچنین هافبکهای امروزی به فراخور تاکتیکهای مدرن به هوش، سرعت عمل ، تحرک و آگاهی پیرامونی بسیار بیشتری نسبت به دوران کلاسیک مجهزن؛
.
◾بالعکس برای مدافع و مهاجم امروزی بستر مهیاتر و کار ساده تر از دوران کلاسیکه؛
پیشرفت فزآینده مقوله دفاع تیمی و زونال، پرسینگ از بالا و رواج تمهیداتی مثل آفسایدگیری باعث شده آنچه امثال بکن بائر و پاسارلا یک تنه متحمل میشدن برای مدافعان امروزی دست نیافتنی باشه؛
در سمت دیگه زمین پویایی هافبکهای امروزی برای توپرسانی، فضاسازی و محافظت توسط داور مهاجمین مدرنو نسبت به دوران کلاسیک با چالش های کمتری در حوزه مهارت حمل توپ و دریبلینگ مواجه کرده؛
.
❎طبق همین قاعده برتری لیونل مسی زمانی تثبیت شد که فصل پایانی دوران فوتبالش عقب رفت و بعنوان بازیساز عملکرد کلاس جهانی ارائه داد؛
هر بازیکنی با گذر سن دچار ثقل حرکت و فرسایش فیزیکی شده و میبایست تاثیرشو در تیم با شرایط جدید تطبیق بده...چنانچه مسی به جای ایفای نقش پاسور پشت مهاجم روزای آخر فوتبالشو با پرسه زنی حوالی دروازه سپری میکرد و کریرشو بصورت مهاجم نوک تکبعدی ولو با آمار فضایی خاتمه میداد امروز شانس کمتری برای رقابت بر سر تاج و تخت فوتبال میداشت ولی با ایفای وظایف چندوجهی از رقبای همدوره خودش سبقت گرفت؛
چنانکه پله در 1970 مثل شیرپیر از بیشه دراومد در حالیکه سایه ای از پله شاداب پرجنب و جوش نبود با عملکردی فکورانه تر عمود خیمه قویترین تیم ملی تاریخ شد...
.
ℹپدیده های نوبر امروز عالم فوتبال یعنی هالند و امباپه رو در نظربگیرید؛
🔼هردو پتانسیل بالایی دارن و رو بورسن و از حالا براشون انواع و اقسام رکوردها و افتخاراتو کنار گذاشتن...
ولی مثل روز روشنه هالند هرگز برای عضویت در زمره مدعیان بهترین تاریخ شانسی نداره چون سقف پتانسیلش یه ماشین گلزنی و قاتل زبده چهارچوب شناسه؛
شاید جایگاهی فرادست امثال لواندوفسکی پیدا کنه و حتی چندین توپ طلا بگیره ولی هرگز در تاریخ فوتبال به پای امثال گرد مولر نخواهد رسید و بدلیل تفاوت کادر متفاوت تاریخیشون همواره دربند قاعده ارجحیت مهاجمان دوران کلاسیک به عصر مدرن خواهد موند...
🔼اما امباپه با چشمه هایی که از خودش بروز داده ممکنه سناریوی متفاوتی طی کنه؛
خوشبختانه برزیلی نیست که زود غروب کنه و تابحال استحکام فیزیکی مناسبی داشته، به نسبت سن و سالش واجد بلوغ و پختگی جهت رهبریه و به لطف برخورداری از هوش میشه امید داشت با افزایش سن هماهنگی عصب و عضله رو در خدمت تقویت وجه بازیسازی و میانداری تیم قرار بده شاید روزی در آینده همسطح پله و مسی ازش بعنوان مدعی G.O.A.T یاد شد...