کجایی ای جوونی رفیقه نیمه راهم
کجایی ای جوونی ببینی اشک و اهم
تو رفتی ارزو هام توو دشته سینه مرده پیری چه راهه عشق و به خاموشی سپرده به خاموشی سپرده
جوونی جوونی چقد نامهربونی
نمی مونه ازت نامو نشونی نمی مونه ازت نامو نشونی
جوونی چون تو بودی دلی بود دلبری بود توو شهره سینه ی من از شادی اثری بود از شادی اثری بود
حالا وقتی تو نیستی این زندگی چه حاصل دیگه رو جمله ی عشق کشیده خطه باطل کشیده خط باطل
جوانی جوانی چقدر نامهربونی
نمی مونه ازت نام و نشونی
نمی مونه ازت نام و نشونی
کجایی ای جوونی تا ببینی پیری مثله عجل از راه رسیده
گل خوشبختیم و از شاخه چیده
گل خوشبختیم و از شاخه چیده
حالا من موندم و تنهایی و غم
حالا من موندم و رسوایی و غم
چی بگم من چی بگم من
من چی بگم من من چی بگم
جوونی جوونی چقدر نا مهربونی
نمی مونه ازت نام و نشونی
نمی مونه ازت نام و نشونی
کجائی ای جوونی رفیقه نیمه راهم
کجایی ای جوونی ببینی اشک و اهم
تو رفتی ارزو هام توو دشته سینه مرده پیری چه راهه عشق و به خاموشی سپرده به خاموشی سپرده
جوونی جوونی چقد نامهربونی
نمی مونه ازت نامو نشونی
نمی مونه ازت نامو نشونی
جوونی جوونی چقدر نامهربونی
نمی مونه ازت نامو نشونی
نمی مونه ازت نام و نشانی
................
.................
گلاندام یا مهنازطاهرخانی که نام هنری اش سوسن است و همه او او را با نام سوسن میشناسند متولد اردیبهشت ۱۳۱۹ و درگذشته ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۳ در قصر شیرین کرمانشاه متولد شد. نام پدرش ابراهیم و نام مادرش بلقیس بود. خانواده ی او کرد بودند. پدرش در یک تصادف کشته شد و سپس سوسن به همراه مادرش به شهر تاکستان رفت و مدتی در این شهر ماندند و بعد هم به تهران مهاجرت کردند. طولی نکشید مادرش دچار بیماری وبا شد و درگذشت و بعد سوسن نزد زنی که به او عمه میگفت زندگی کرد. در همسایگی آنان زنی بود که در کافهها میخواند و گاهی سوسن را با خود به کافه میبرد و او هم با شبی دو تومان شروع بکار کرد. رفته رفته حقوقش بیشتر شد و در کافه ای با پانزده تو مان میخواند و آواز اجرا میکرد. در همین حین رشید مرادی آهنگساز بنام آن دوره با سوسن آشنا شد و نام هنری سوسن را روی او گذاشت. سوسن سواد خواندن و نوشتن نداشت بنابراین به کمک رشید مرادی و محمد تهرانی ترانهها را حفظ میکرد. سال ها بعد او توسط جمیله به کافه های مجللتر رفت و توانست در شکوفه نو، جایی برای خود باز کند. آقای رضا سهیلا دارای چند کافه در لاله زار بود از سوسن خواستگاری کرد ولی او جواب رد داد. با گذشت زمان پایش به رادیو باز شد و سپس به مهمانیهای بزرگ دعوت شد و همچنین توسط پوران وارد دربار شد. در بیشترین مهمانیهای تاج الملوک مادر محمدرضا شاه پهلوی او به اتفاق ملوک ضرابی دعوت میشد. سوسن قبل از انقلاب در کاباره ها آواز میخواند. او پس از مدتی با محمد تهرانی که خواننده بود همخانه شد . بعد از انقلاب و پس از دستگیری در دو مهمانی و ۷۴ ضربه شلاق، تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. پس از چند ماه به کمک شخصی از طریق کوه به ترکیه و سپس لندن و بعد به آمریکا مهاجرت کرد. اد در قصر شیرین با کمک و حمایت مالی اش بیمارستانی ساخت که مردم قصر شیرین آن را به نام سوسن میشناسند. وقتی که این بیمارستان ۳ طبقه و ۱۴۴ تخت خوابی در نزدیکی افتتاح بود، جنگ ایران و عراق آغاز شد و پس از تصرف قصر شیرین توسط عراق ، این بیمارستان در تصرف عراق بود. عراقی ها قبل از عقبنشینی خود بیمارستان را تخریب کردند. مساحت این ساختمان حدود چهار هزار مترمربع بود که طبقه اول کاملن تخریب شده و بخشهای زیادی از دو طبقه دیگر آن ویران این بیمارستان بازسازی نشده و به عنوان مخروبه ای باقی مانده از دوران جنگ ایران و عراق مورد بازدید قرار میگیرد. سوسن در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۳ پس از یک عمل جراحی بر روی بازوی دست راستش که مدتها پیش از آن دچار شکستگی شده بود به علت ایست قلبی در بیمارستانی در لس آنجلس آمریکا درگذشت