یورگن کلاپ برای چنگ زدن به همان یک درصد اقبالی که پیش از بازی دربارهی آن صحبت کرد به ابزاری نیاز دارد....
به دستورالعملی از دل تاریخ سرخ آنفیلد برای سفر به سرزمین سلطنتی. برای نبرد با پادشاهان چهارده ستارهی دست نیافتنی. برای جبران 3 گل در سانتیاگو برنابئو برابر رئال مادرید...
|

فرانسویها با آن لباسهای سبز مجلل. غول هفت سر میلان، المپیاکوس از سرزمین اساطیر یونان، دیوانگان دورتموند و حتی پادشاه مسی. قرمزها به بازی باز میگردند... 5 بازگشت بزرگ لیورپول در مسابقات اروپایی و برداشت یک ابزار از هر کدام برای بازی امشب:

نخستین خیز بلند لیورپولیها برای بالا بردن بزرگ ترین جام باشگاهی فوتبال جهان با باب پیزلی آغاز میشود. فصل 1976/77. جدال با سنتاتین، فینالیست فصل قبل جام باشگاههای اروپا. سنت اتین، با رابرت هربن. با ژاک سانتینی و دومینیک روشتو. با اندوختهی برد 1-0 در خانه. باب پیزلی با جان توشک و کوین کیگان در خط حمله به استقبال حریف می آید... و آنفیلد با اتمسفری دیوانه کننده...
شبی تاریخی برای طرفداران... شبی که کوین کیگان خیلی زود امواج خروشان طرفداران در آنفیلد را به تلاطم میاندازد. حریف خونسرد فرانسوی بازی را مساوی میکند. ری کندی گل دوم را میزند و تعویض طلایی باب پیزلی، دیوید فیرکلاف شش دقیقه مانده به پایان بازی بهترین شب جایگاه کاپ را میسازد... شبی که هر طرفدار لیورپول خاطراتی برای بازگو کردن آن دارد...

کریس وود، یکی از حاضران آن شب در آنفیلد میگوید:
"هیچ شبی قابل مقایسه با آن شب حیرت انگیز نیست. لیورپول میخواست رویای خود را برای دستیابی به اولین جام اروپا زنده نگه دارد... در جایگاه کاپ، همه در هم قفل شده بودیم و هیچکس نمیتوانست حرکت کند. همه فریاد میزدیم و سرود میخواندیم. احتمالا بعد از سوت پایان، صدایمان تا چند مایل آنطرف تر به گوش میرسید! آنشب وقتی به خانه رسیدم، تازه متوجه این شدم که ما فقط بازی یکچهارم نهایی را بردهایم و هنوز سه بازی تا جام قهرمانی مانده!"
ابزار مورد نیاز:
یک گل زودهنگام.
|

فینال استانبول، برای هر عاشق لیورپول شبیه شاهنامه ای در دست شاهنامه خوانهاست. ریز و درشت وقایع آن شب، بارها و بارها تکرار شده. دیده شده. خوانده شده. نوشته شده.... از هر طرفدار لیورپولی بپرسید، میتواند آناتومی پرواز کاپیتان جرارد را برابر مدافعان میلان تشریح کند. میتواند تمام پاسهای قبل از شوت اسمیچر به کنج دروازهی میلان را برایتان با چشمان بسته بشمارد. برایتان پنالتی پای راست و شلیک پای چپ الونسو را توصیف کند. لحظهی دودک را. هر پنج پنالتی را.... فینال استانبول تام جنکینز عکاس چیره دست انگلیسی وقایع آن شب شگفت انگیز را اینطور توصیف میکند:

"شرایط پیش از بازی در واقع پیش درآمدی اتفاقات آن شب بود. لیورپول سی سال پس از روز تلخ هایزل به فینال رسیده بود. سی هزار نفر از آنفیلد به استانبول آمده بودند و جایگاه کاپ را در استادیوم آتاتورک به پا کرده بودند. اما میلان به طرز ترسناکی قوی بود. بهترینها در هر پست. یک خط دفاع قدرتمند. قهرمان دو سال قبل. مربی کارکشته. و لیورپول که در اولین فصل بنیتز لیگ را در جایگاه پنجم به پایان رسانده بود... تمام اینها باعث شد در شروع بازی من در سمت طرفداران لیورپول بنشینم. تصورم این بود که هر تیم دوست دارد در نیمهی دوم که تاثیرگذارتر است رو به طرفداران خود بازی کند، بنابر این در نیمهی اول میلانی ها در سمت طرفداران لیورپول هستند و من میتوانم گلهای احتمالی شان را به تصویر بکشم اما...
در آخرین لحظه و هنگام پرتاب سکه همه چیز عوض شد. کاپیتان ها انتخاب دیگری داشتند.... با گل مالدینی افسوس خوردم که چرا انقدر دور هستم. گل دوم. گل سوم.... لعنت به این شانس. در نیمه دوم با خود فکر کردم که همانجا بمانم و گلهای احتمالی بعدی میلان را ثبت کنم؟ یا... ناگهان اتفاقی باورنکردنی رخ داد. طرفداران شروع به خواندن سرود تو تنها گام برنخواهی داشت کردند. عجب جوی... تصمیمم را گرفتم. در این نیمه جایم را عوض میکنم.... چه شانس بزرگی.... حالا در آرشیوم بیش از 100 عکس از تک تک لحظات بازگشت لیورپول به بازی دارم.... "
ابزار مورد نیاز:
طرفدارانی که خارج از آنفیلد هم سرود میخوانند
|

به راحتی امکان داشت که خبری از لیورپول در دور حذفی لیگ قهرمانان فصل 2004/05 نباشد و گلی در آنفیلد توسط لوییز گارسیا وارد دروازهی چلسی نشود و مورینیو داد و قال به پا نکند و اصلا لیورپول یک طرف فینال استانبول نباشد... لیگ قهرمانان تنها روزنه امید لیورپول با نتایج متزلزل در لیگ است. و بازی المپیاکوس، آخرین بازی دور گروهی. لیورپول باید المپیاکوس را شکست دهد و اگر گلی دریافت کند، باید این برد با اختلاف دو گل باشد... حضور یونانیها در دور حذفی لیگ قهرمانان، چند ماه پس از قهرمانی در یورو 2004 دور از ذهن نیست... اتفاقی که خیلیزود و توسط ریوالدو برای تیم یونانی رخ میدهد. المپیاکوس 1، لیورپول 0... با حضور جیمی ترائوره، هری کیول نااماده و آنتونیو نونز (کسی او را به یاد دارد؟) طرفداران کسی را برای امید بستن به او در آنفیلد نمییابند.... در آغاز نیمهی دوم، سیناما پونگوله ی (این یکی را دیگر یادتان نیست...) جوان را به زمین میآورد. تاثیر پسر 20 ساله آنفیلد را خیلی زود به تکاپو میاندازد. ارسال کیول و گلی از هیچ کجا... سپس نوبت شلیک کاپیتان جرارد و معرفی یک ستارهی بزرگ در لیگ قهرمانان اروپا و سپس یک پسر دیگر گمنام نیل ملور یار جایگزین میلان باروش و از بچههای مرسی ساید... ماموریت لیورپولیها به شکلی عجیب با عبور از دستان نیکوپولیدیس. دروازهبان قهرمان اروپا....
ابزار مورد نیاز:
عملکردی درخشان از ذخیرههایی که انتظارش را نداریم
|

وقتی در فینال 2013 ومبلی چشمها به بایرن مونیخ قهرمان، جشن هاینکس و رومنیگه و هونس و تاجگذاری پادشاه جدید اروپا دوخته شده، انگلیسیها شیفتهی هیجان نیم نگاهی به قامت مرد با ندهی آن میدان دارند. مردی با ریشها و موهای طلایی رنگ. مردی که از فریاد زدن، از ابراز خوشحالی قلبی خود و البته از شکسته شدن عینکش هیچ ابایی ندارد. مردی که دو سال بعد جنگلهای غربی آلمان را به مقصد بندر غربی انگلستان ترک میکند. بورگن کلاپ، از دورتموند به لیورپول...
با ورود کلاپ چرخش شاتلهای سرخ رنگ در آنفیلد جان تازهای میگیرد. Ynwa با حرارت دیگری خوانده میشود و هیاهو بار دیگر به آسمان مرسی ساید باز میگردد. برای جشن رونمایی از بیانیهی یورگن در آنفیلد، چه چیز بهتر از ملاقات با دوستان قدیمی.... دورتموند لیورپول. یکچهارم نهایی لیگ اروپا. 2015.
کلاپ، اوریگی را در بازی با دورتموند جانشین استاریج میکند. استاریج ملی پوش. استاریج نسل جدید انگلیسیها... کلاپ باید به رسانههای انگلیسی پاسخ دهد:
"من هرگز نمیخواهم بازیکنی که خوشحال است روی نیمکت بنشیند!!!"
اوریگی با خوشحالی در وستفالن تک گل لیورپول را میزند. گلی که با پاسخ مت هوملتز همراه است. در بازی برگشت، توماس توخل، مربی دورتموند به قول خود دربارهی دفاع نکردن در آنفیلد عمل میکند. خیلی زود. قبل از دقیقهی 10 دورتموند دو گل میزند. پیش از آنکه یک ساعت از بازی بگذرد دورتموند 3-1 پیش میفتد... لحظهی یورگن فرا رسیده. مردی به کاپشن ورزشی سفیدرنگ. مردی که علاقهای به پوشیدن کت و شلوار ندارد. مردی که دندانهایش را به هم میساید. 3-2. 3-3.... 4-3.... به آنفیلد خوش آمدی یورگن
ابزار مورد نیاز:
یک یورگن کلاپ پر شور، ترجیحا با عینک و ریشهایی که هنوز به رنگ خاکستری در نیامده...
|

به نظر میرسید فصل دیگری از تاجگذاری پادشاه مسی در راه است. در فاصلهای دو هفتهای بازی رفت بارسا و لیورپول تا بازی برگشت همه جا صحبت از آن ضربهی ایستگاهی تماشایی مسی است. آن نمایش بی نقص لئو در کنار سوارز. ان نمایش مقتدرانه ویدال، راکیتیچ و بوسکتس در میانهی میدان... بازی برگشت اما داستان دیگری دارد... حواستان باشد. یورگن هنوز آنجاست. و این یکی. برخلاف بازی سه سال قبل برابر دورتموند فقط به شور و هیجان باز نمیگردد. حالا کلاپ تیم خود را ساخته.

فابینیو در بازی برگشت با انرژی مضاعف فاتح نبردهای قلب میدان است. کاپیتان هندرسون رهبر تیم است. ترنت الکساندر آرنولد همان پسر زیرک حقه باز انگلیسی است و مهم تر از همه آنکه کلاپ باید در مهمترین بازی فصل تا آن لحظه بازی بدون صلاح و فرمینو را تجربه کند... کلاپ اما نفس بارسلونا را میگیرد. با حربههای تاکتیکی خود. با از کار انداختن سه نفر جلویی: کوتینیو تنها مهاجم بارساست که میتواند فقط دو بار توپ را از مدافعان لیورپول باز پس گیرد. سوارز با فقط 31 لمس توپ شبی تلخ را میگذراند مسب مهار میشود و رابرتسون شبی درخشان را میگذراند. لیورپول در شبی که با قدرت بدنی و بازی سفت و سخت بدنی به زمین آمده فقط دو کارت زرد میگیرد و.... البته گلها حتی بدون صلاح و فرمینو از راه میرسند... اوریگی نفر اول یورگن در خط حمله بازهم به یک کالت هیروی درست و حسابی تبدیل میشود. جینی واینالدوم عمق ترکیب کلاپ را به رخ میکشد و.... 10/10. برای هر 11 نفر....
ابزار مورد استفاده:
شور و هیجان لازم است اما نخست باید نقاط قوت حریف را از کار انداخت تا فاجعهی بازی رفت در آنفیلد تکرار نشود
|