طرفداری | یکی از مهمترین اتفاقات این هفتۀ لیگ برتر انگلیس، تساوی لحظهآخری لیورپول و انفجار خشم محمد صلاح، قرمزها را وارد بُعد جدیدی از بحران کرده است. شکست آرسنال و پیروزی منچسترسیتی نیز هواداران توپچیها را نگران کرده است. استون ویلا نیز با شکست دادن آرسنال ضمن ادامۀ روند فوقالعادهاش در ماههای اخیر، خودش را به یکی از مدعیان برای عنوان قهرمانی تبدیل کرده است.

استون ویلا 2-1 آرسنال؛ ویلا ناباورانه خودش را وارد رقابت قهرمانی کرد!
این فوتبال است و شاهد چه پایانی برای یک بازی فوقالعاده در ویلا پارکی که در شور و شعف غرق شد، بودیم. ویلا به رتبه دوم جدول لیگ برتر رسید و رقابت قهرمانی کاملاً دوباره شعلهور شد.
در دقیقه ۹۵، کنترل عالی توپ توسط دونیل مالن هلندی که توپ را به تیرِ دوم میفرستد. توپ با ضربه سر دوباره به محوطه برگردانده میشود. یک درهمریختگی کامل در محوطه جریمه آرسنال؛ بدنها، تکلها، همهچیز، همهجا. توپ در آن غلغله جلوی «بوئندیا» میافتد و او توپ را به شکل کاتداری به تور چسباند.
باورکردنی نیست. ویلا پارک منفجر میشود. چه بازیای، چه لحظهای. توپچیها نمیتوانند واقعه را باور و هضم کنند. ویلای اونای امری برقآسا به رتبه دوم میرسد و مدعی اصلی قهرمانی را مبهوت میکند.
از همان دقیقه اول، چیزی در فضا حس میشد. هواداران ویلا با هر لمس توپ غریدند و تیم هم با این جو به اوج رسید. آرسنال در بازی ماند. آنها هم لحظات خوب خودشان را داشتند، اما ویلا هرگز دست از باور برنداشت. و گلِ دقیقه ۹۵ امیلیانو بوئندیا برای آن هوادارانی که در رتبه دوم لیگ برتر به خانه میرفتند، سالها در یاد خواهد ماند.
ظاهراً هنوز چیزهای بیشتری در لیگ برتر در راه است. اونای امری انگار قرار است بهعنوان مربی ویلا، تأثیر بسیار بزرگتری روی تاریخ آرسنال، در مقایسه با زمانی که در طول ۱۸ ماه حضورش در شمال لندن داشت، بگذارد.
حسرت کاپیتان توپچیها
در فصل ۲۴-۲۰۲۳، استون ویلا شش امتیاز از آرسنال گرفت؛ آرسنالی که با اختلاف دو امتیاز قهرمانی را به منچسترسیتی واگذار کرد. و امروز در عصری لرزاننده و پر از هیجان در ویلا پارک، تیم امری با گل لحظه آخری امی بوئندیا، با سه امتیاز پشت سر آرسنال، خودش را به زور وارد کورس قهرمانی کرد.
وقتی ضربه بوئندیای تعویضی در وقتهای تلفشده به تور رسید، چند بازیکن آرسنال جوری نقش زمین شدند، انگار فینال لیگ قهرمانان را باختهاند و امری هم طوری شادی میکرد انگار همین فینال را برده است. او در کنار خط، درست مثل ژوزه مورینیو بعد از گل تیم پورتوی او در اولدترافورد در سال ۲۰۰۴، به شکلی میدوید که قصد داشت رکورد دوی ۱۰۰ متر جهان را فرو بریزد.
بازیکنان ویلا به سمت نیمکت دویدند و در یک آغوش جمعی بزرگ در یکدیگر حل شدند. میزان فرکانس صدا در سکوهای «هولت اند» از مقیاس خارج شده بود.
طبیعتاً علامت سؤالهایی درباره آرسنال مطرح خواهد شد؛ تیمی که آخر هفته گذشته هم، با وجود بازی کردن برابر تیم ۱۰ نفره چلسی در بیشتر دقایق مسابقه، موفق نشد به پیروزی دست یابد.
قبل از گل بوئندیا، به نظر میرسید مسابقه با تساوی به پایان میرسد؛ بعد از اینکه لیاندرو تروسار تعویضی، در اوایل نیمه دوم، گل دقیقه ۳۷ «متی کش» را خنثی کرد، در حالیکه داوید رایا چند سیوِ حیاتی انجام داده بود تا آرسنال را در بازی نگه دارد.
اما پیشرفت ویلا غافلگیرکنندهتر از نزول نسبی آرسنال است. هر کسی بازیهای ابتدایی آنها را دیده باشد، چنین چیزی را باور نمیکند. آنها تا اواسط سپتامبر در لیگ گل نزدند و در برهههایی، داخل و خارج از زمین، مثل یک تیم بههمریخته به نظر میرسیدند. اما امری مربی کاربلد و استادی است و حالا این را نشان میدهد. تیمش رودررو مقابل آرسنال ایستاد و اغلب آنها را به عقب راند. آنها هفته آینده برای بازی مقابل وستهم به لندن سفر میکنند و با اعتمادبهنفس کامل به حفظ این فرم خیرهکننده امیدوار خواهند بود.
هرچند کیفیتِ کلیِ ترکیب ویلا به پای ثروتمندترین باشگاههای لیگ نمیرسد، اما این گروه از بازیکنان بهقدر کافی اعتمادبهنفس دارند تا به مبارزه در لیگ ادامه دهند.
ویلا خیلی زود به آرسنال نشان داد باید منتظر چه چیزی باشند؛ زمانی که جان مکگین در همان دقایق ابتدایی، تکلی سنگین روی دکلان رایس رفت، غریوی بر ویلا پارک پیچید!

بعد از گل آرسنال هم روحیه ویلا تضعیف نشد و سرنوشت به آنها پشت نکرد و وقتی، پس از یک درهمریختگی در محوطه، توپ به بوئندیا رسید، ضربه او آنقدر دقیق بود که آرسنال را زمینگیر کرد.
پس از یک شروع فاجعهبار در فصل، شاگردان امری هفت برد از هفت بازی کسب کردهاند. کسی چه میداند اگر آرسنال امری را نگه میداشت، تا حالا قهرمان لیگ برتر شده بود. باید گفت شش بازی بعدی ویلا سخت به نظر میرسد. بیایید نگاهی بیندازیم:
- بازل - استون ویلا
- وستهام - استون ویلا
- استون ویلا - منچستریونایتد
- چلسی - استون ویلا
- آرسنال - استون ویلا
- استون ویلا - ناتینگهام فارست
حال و روز آرسنال چگونه است؟ میشود گفت این مقطع مهمی در دوران مربیگری میکل آرتتا است. توپچیها هنوز صدرنشین لیگ هستند و تا پایان این هفته هم صدر جدول را حفظ خواهند کرد، اما باخت مقابل ویلا ضربه بزرگی بود.
آنها با مصدومیتها دستوپنجه نرم میکنند و در دو آزمون بزرگِ اخیر، با لغزش فقط ۱ امتیاز کسب کردهاند. اول مقابل چلسی ۱۰ نفره در استمفوردبریج ۱-۱ مساوی کردند و امروز هم ضربه دقیقه ۹۵ باعث شد از میدلند غربی بدون امتیاز برگردند. شش بازی بعدی آرسنال (در همه رقابتها) به شرح زیر است:
- کلوب بروژ - آرسنال
- آرسنال - وولوز
- اورتون - آرسنال
- آرسنال - کریستال پالاس
- آرسنال - برایتون
- آرسنال - استون ویلا
راستش، من هنوز از آن گلِ لحظه آخر ویلا بیرون نیامدهام. پیشنهادی دارم؛ دوباره گل را تماشا کنید و به آن لحظه سکوتِ کوتاه قبل از برخورد توپ با تور گوش بدهید. تن شما مورمور میشود. پایانی تماشایی برای یک بازی عالی. ویلا شایسته آن بود و در عین تعجب، همه محاسبات رقابت قهرمانی را بر هم ریخت.
اِمری اخیراً گفته بود: «بهتر است پنج بازی را ۱-۰ ببری تا یک بازی را ۵-۰». هرچند امری پس از آن همه هیجان و شور و شوق و شادیهای بیش از حد، وقتی خودش را برای انجام وظایف رسانهای پس از بازی جمعوجور کرد، واقعبین ماند و حرف همیشگیاش را تکرار کرد؛ «قهرمانان در ماههای آوریل و مه مشخص میشوند، نه زودتر.»
صحبت از قهرمانی ویلا شاید هنوز زود باشد، اما تردیدی نیست آنها نشان دادند به جمع تیمهای نخبه این فصل تعلق دارند.
نیوکاسل 2-1 برنلی؛ زاغها بیدردسر سراغ گربههای سیاه میروند
نیوکاسل یونایتد با نزدیک شدن به یک امتیازیِ رقیب سرسخت خود، ساندرلند، پس از برد مقابل برنلی ۱۰ نفره، چاشنی اضافهای به دربی ویر-تاین آخر هفته آینده افزود.
تیم برنلیِ اسکات پارکر بازی را با انگیزه و هجومی آغاز کرد، اما «کلارتس هل» تیم ضعیفی هستند و نیوکاسل بدون آنکه لازم باشد از دنده یک بالاتر برود، با گلهای برونو گیمارش و آنتونی گوردون، دو بر صفر، سه امتیاز خود را بهدست آورد.
گل اول، یک گل واقعاً ویژه و مستقیم از روی کرنر توسط گیمارش، قفل بازی را شکست؛ هرچند به نظر میرسید اعتراض پارکر، مبنی بر اینکه مارتین دوبراوکا توسط گوردون خطا شده بود، کاملاً قابل توجیه باشد. گل دوم، بعد از ۱۰ نفره شدن برنلی در پی اخراج لوکاس پیرس به دلیل خطای آخرین مدافع روی آنتونی النگا، در واقع هدیهای بود.

یک سانتر از سمت چپ عملاً در آغوش لزلی اوگوچوکو جمع شد و اگرچه در جریان بازی از دید داور پنهان ماند، اما پل هاوارد در VAR به سرعت استوارت اتول، داور مسابقه، را آگاه کرد و گوردون توپ را تبدیل به گل کرد تا در دو بازی متوالی گلزنی کرده باشد.
با وجود دقایق پایانیِ پراسترسی که بهدلیل حملات دیرهنگام برنلی پس از پنالتی زاین فلمینگ در دقیقه ۹۵ رقم خورد، این روزی بود برای جشن زاغها و هوادارانشان.
پیروزی ۲-۱ با انجام نخستین بازی یوان ویسا، خرید ۵۵ میلیون پوندی تابستانی باشگاه، تکمیل شد؛ بازیکنی که بهعنوان هزارمین بازیکن تاریخ باشگاه، از سال ۱۸۹۳ تاکنون، در بازیهای لیگ برای نیوکاسل به میدان رفته است!
حالا زاغها در دیداری جانانه به مصاف گربههای سیاه در تین ویر داربی Tyne Wear Derby خواهند رفت! مطمئن باشید دیداری عادی نخواهد بود.
بورنموث 0-0 چلسی؛ سانچز با نمایشش، یک امتیاز برای آبیها بهدست آورد
کول پالمر برای اولین بار از ماه سپتامبر، در ترکیب اصلی انزو مارِسکا قرار گرفت. اما این روبرت سانچز بود که در ورزشگاه وایتالیتی خودی نشان داد.
اگر دروازهبان چلسی نبود، بورنموث میتوانست در ساحل جنوبی جشن گل به راه بیندازد. آنتوان سمنیو در دقایق ابتدایی گلزنی کرد، اما کمکداور ویدئویی (VAR) وارد عمل شد و تشخیص داد که اوانیلسون در جریان حمله در موقعیت آفساید بوده است.
به این ترتیب، آبیها از خطر گریختند و سانچز با واکنشهای درخشان خود طوفان حملات را مهار کرد. وینگر بورنموث برای بار دوم، سوم و حتی چهارم تلاش کرد تا برای «گیلاسها» گلزنی کند، اما هیچگاه نتوانست از سد دروازهبان چلسی بگذرد. سانچز بهترین مرد میدان، روز فوقالعادهای داشت.

اورتون 3-0 ناتینگهام فارست؛ مهاجمی که قادر نبود خوشحالیاش را پنهان کند
لبخند گشاده روی صورت «تیرنو بری» همهچیز را بیان میکرد. ماههای اخیر برای این مهاجم واقعاً عذابآور بود. او فرصتهای خوبی را از دست میداد، در نیمه اول تعویض میشد و عملکردش همیشه سوژه بحث هواداران بود. اما در هفدهمین حضورش برای تافیها، بعد از انتقال ۲۷ میلیون پوندیاش از «ویارئال» در تابستان، سرانجام اولین گلش را برای اورتون در مقابل ناتینگهام فارست به ثمر رساند.
اگر بگوییم استادیوم هیل دیکینسون پس از شوت آرام بری و عبور توپ از متس سلز منفجر شد، کم گفتهایم. تلاشهای «بری» هواداران را همچنان همسو نگه داشته است، اما اگر بتواند خونسردی نشان دهد، قطعاً به یک بازیکن محبوب تبدیل خواهد شد.
از زمانی که دیوید مویس به بری اعتماد کرد و بهجای بتوی باتجربهتر به او میدان داد، این ششمین بازی متوالی بود که بازیکن ۲۳ ساله در ترکیب اصلی قرار گرفت.
هنگامی که گلش در دقیقه سوم وقت اضافه نیمه اول به ثمر رسید، اورتون پیش از آن هم با شروعی سریع ۱-۰ جلو بود. آخرین باری که تافیها در خانه بازی کردند، در همان دقیقه اول مقابل نیوکاسل یک گل دریافت کردند، اما در فوتبال یک هفته مدت زمان زیادی است و این بار طرفداران اورتون بودند که جشن میگرفتند؛ چون نیکولا میلینکوویچ فقط ۸۲ ثانیه پس از شروع بازی، توپ را وارد دروازه خودشان کرد.
فارست بعد از این گل واکنش نشان داد، اما در وقت اضافه نیمه اول، ضربه نهایی زمانی زده شد که اورتون حمله کرد و بری کار را تمام کرد و نیمه انقلاب دایچ با واقعیات لیگ برتر روبهرو شد! بری آنقدر خوشحال بود که حقیقتاً در پایان هم نمیتوانست خنده خود را پنهان کند! گویی باری سنگین بالاخره از دوش او برداشته شده است.

منچسترسیتی 3-0 ساندرلند؛ شرکی، بهترین مرد میدان با یک رابونای زیبا!
رایان شرکی پس از یک نمایش خیرهکننده مقابل ساندرلند، هواداران منچسترسیتی را مبهوت کرد و با پاسهای گلش نهتنها پیروزی سیتی را تضمین کرد، بلکه اجازه نداد بازهم ارلینگ هالند عناوین رسانهها را مال خود کند.
این بازیکن فرانسوی در تابستان به سیتی پیوست و در ورزشگاه اتحاد دو پاس گل داد، از جمله یک پاس رابونای تماشایی به فیل فودن برای گل سوم.
با این حال، اگرچه شرکی هنوز سخت در تلاش است تا زبان انگلیسی را یاد بگیرد، حالوحوصله صحبت طولانی درباره نمایشی که میتواند جایش را برای دیدار با رئال مادرید در ترکیب اصلی تثبیت کند، نداشت. شرکی به خبرنگاران گفت: «دو سؤال! نه پنج، نه شش، نه هفت».
شرکی ۲۲ ساله، بابت تسلط کم خود به زبان انگلیسی عذرخواهی کرد و خیلی زود سعی کرد سؤالهایی را که به نظرش خیلی پیچیده بود، پاسخ ندهد. شاید به خاطر اینکه بهترین لحظه بازی را خلق کرده بود و پاس گل اول را هم به روبن دیاس داده بود، نباید انتظار داشت بهترین سخنران هم باشد. خب، کاملاً طبیعی است و قابل درک.
اگرچه وقتی تأثیر بیشتری در زمین بازی داشته باشی، باید بیشتر هم درباره آن حرف بزنی! اگر دوباره چنین عملکردی ارائه کند، قطعاً باید انتظار مصاحبههای بیشتری را هم داشته باشد؛ پس بهتر است تمام هموغم خود را روی یادگیری انگلیسی بگذارد! او گفت:
در هر بازی سعی میکنم یک پاس خوب به فیل (فودن)، ارلینگ (هالند)، جرمی (دوکو) و دیگر بازیکنان تیم بدهم؛ این کار من است و هر هفته برایش تلاش میکنم. رابونا خلاقیت است. موقع زدن رابونا نمیدانید توپ دقیقاً کجا میرود، فقط فکر میکردم توپ را روی سر ارلینگ یا فیل بیندازم و امروز خوششانس بودم. در همه بازیهایم این کار را میکنم، چون بخشی از بازی من است.

گواردیولا شخصیت و اعتمادبهنفس شرکی را نه فقط در بازی با ساندرلند، بلکه در ورود تأثیرگذارش مقابل فولام در اواسط هفته ستود؛ زمانی که سیتی با وجود داشتن برتری چهارگله، در خطر از دست دادن بازی بود و شرکی با حضورش تیم را آرام کرد.همین عملکرد باعث شد مقابل «گربههای سیاه» از ابتدا به میدان برود و حالا ممکن است با این نوع عملکردها جایگاهی در ترکیب سیتی برای بازی حساس در برنابئو پیدا کند؛ جایی که مربی به بازیکنانی با شخصیت بالا نیاز دارد.
ظاهراً شرکی از این چالش نمیترسد:
همه بازیها برای ما در لیگ و لیگ قهرمانان خیلی مهم است. میدانیم رئال تیم بزرگی است، ولی فقط برای برد میرویم، فقط برای برد.
سیتی با پیروزی در برابر ساندرلند سختکوش، با اختلاف دو امتیاز در جایگاه دوم، پشت سر آرسنال قرار گرفت!
تاتنهام 2-0 برنتفورد؛ هفتۀ خوبی برای توماس فرانک و اسپرز بود
اولین گل ژاوی سیمونز برای تاتنهام، برای میکی فن د فن چندان تعجبآور نبود. او قبلاً به هموطنش گفته بود زمان تو فرا میرسد.
سیمونز که با قراردادی ۵۱.۸ میلیون پوندی در تابستان بهعنوان خرید بزرگ باشگاه به لندن آمد، شروعی نسبتاً دشوار و ناامیدکننده داشت. اما در اولین پیروزی خانگی تاتنهام در لیگ برتر از ابتدای فصل، هم گل زد و هم پاس گل داد. فن د فن، مدافع تاتنهام، در پاسخ به این پرسش که آیا نیازی به دلداری دادن به سیمونز داشته یا نه، گفت:
صادقانه بگویم، نه. او هر روز سخت تمرین میکرد و مدام تلاش میکرد تا بهتر شود. البته وقتی کمی ناراحت بود و در ترکیب اصلی قرار نداشت، کنارش بودم و با او صحبت میکردم. بهش گفتم: ژاوی، به من اعتماد کن، نوبت تو هم فرا میرسد.
این برد مقابل تیم سابق توماس فرانک، هفته خوبی را برای او ساخت؛ در میان هفته اسپرز با بازگشت مقابل نیوکاسل یک امتیاز ارزشمند کسب کرده بود. شاید این دو بازی اخیر بتواند نقطه عطفی در فصل تاتنهام باشد، مخصوصاً با توجه به برنامه فشرده پیشرو.
کافی است به جدول نگاه کنید، تیمها خیلی نزدیک به هم هستند. یک بازی ممکن است پنجم باشی و بازی بعد سیزدهم. الان وارد ماههایی میشویم که مشخص میکند تیمها برای اروپا میجنگند یا برای فرار از سقوط. تاتنهام در روز سهشنبه مقابل اسلاویا پراگ بازی مهمی در لیگ قهرمانان دارد و بعد از آن ناتینگهام فارست؛ بازی سختی خواهد بود.

برایتون 1-1 وستهم؛ طلسم برایتون با گل متفاوت جرد بوون شکسته شد
جرد بوون با به ثمر رساندن گلی فوقالعاده، خود را تا آستانۀ یک رکورد مهم در لیگ برتر رساند، اما این هم کافی نبود تا طلسم برایتون برای وستهم شکسته شود.
برخلاف بازی پنجشنبه در اولدترافورد مقابل منچستریونایتد، جایی که وستهام با گل دیرهنگام به تساوی رسید و فرصتی نبود تا در این یادداشتها به آن بپردازیم، این بار برایتون بود که همان بلا را بر سر آنها آورد و با گل ثانیههای پایانی جورجینیو روته، مزۀ تلخ گل دیرهنگام را به خودشان چشاند.
این میتوانست یک برد نادر برای وستهم مقابل «گربهسیاه» همیشگیشان باشد؛ پس از آنکه کاپیتان تیم، بوون، ۱۷ دقیقه مانده به پایان، قفل بازی را با گلی باز کرد که در اصل بیشتر شبیه یک تکل بود.
او در آن حرکت، با یک سر خوردن، توپ را از جلوی فردی کادیاوغلو، مدافع برایتون، دزدید و آن را طوری هدایت کرد که از بارت فربروخن، دروازهبان برایتون، عبور کرد و به گوشۀ دروازه رفت.
این گل، ضربهای غیرمنتظره بود که تا آستانۀ رقم زدن یک پیروزی غیرمنتظره هم پیش رفت. این میتوانست دومین پیروزی وستهم در ۱۷ تقابل دو تیم در لیگ برتر باشد.
بوون حالا بهطور مستقیم در ۹۹ گل وستهم در لیگ برتر نقش داشته است؛ ۶۰ گل زده و ۳۹ پاس گل. اما برایتونِ کمفروغ در این مسابقه، سرانجام در وقتهای تلفشده با گل روته که بالاخره موفق شد آلفونس آرئولا، دروازهبان وستهام، را مغلوب کند، یک امتیاز را در خانه نجات داد!

فولام 1-2 کریستال پالاس؛ گل زیبای ویلسون، نجاتبخش نبود
مارک گهی در پایان فصل و با تمام شدن قراردادش، بهطور حتم کریستال پالاس را ترک خواهد کرد، شاید هم زودتر، در پنجره نقلوانتقالاتی ژانویه.
اما کاپیتان «عقابها» با زدن گل دیرهنگام، مدافع عنوان قهرمانی جام حذفی را به جمع تیمهای منطقۀ لیگ قهرمانان رساند؛ در حالی که خودش در تلاش است یک یادگارِ خداحافظیِ بعید اما شیرین برای باشگاه بر جا بگذارد: حضور دوباره در اروپا.
گهی در مصاحبۀ تلویزیونی پیش از بازی گفت:
خدا برای من نقشهای دارد، هر آنچه نقشه باشد، در مقطعی عملی خواهد شد. اما هدف و تمرکزم همیشه این بوده که فوتبال بازی کنم و سعی کنم بهترین عملکرد را داشته باشم.
«آن بالا» همیشه راههای مرموزی برای رقم خوردن اتفاقات وجود دارد؛ چرا که اکنون باشگاه جنوب لندن پس از «مداخلۀ الهی گهی» با ضربهسرِ دقیقۀ ۸۷، سه امتیاز و پنج رتبه بالاتر از قهرمان فعلی انگلستان در جدول ایستاده است، در حالیکه لیورپول تیمی است که گهی قصد ملحق شدن به آنها را دارد.
تیم الیور گلازنر در دو تابستان اخیر مایکل اولیسه و ابرچی ازه را فروخته، اما با این حال، به شکلی عجیب، مدام بهتر و بهتر شده است. این پیشرفت در حالی رخ داده که آنها به خاطر حضور در لیگ کنفرانس اروپا با برنامۀ مسابقات فشردهای هم روبهرو هستند. سرمربی اتریشی، که خودش نیز تابستان آینده قراردادش تمام میشود، فصل بعد احتمالاً غایب بزرگی خواهد بود.
حتی یک گل در حد نامزدی بهترین گل فصل از هری ویلسون هم نتوانست مانع پیروزی پالاس شود. در پایان هفتهای که با مراسم قرعهکشی جام جهانی در واشنگتن آغاز شد، گهی به همراه دین هندرسون و آدام وارتون نشان دادند که برای پوشیدن پیراهن تیم ملی انگلیس در تابستان آینده آمادهاند.

ویلسون هم ثابت کرد که اگر ولز بتواند از مرحلۀ پلیآفهای ماه مارس عبور کند، او کیفیت لازم برای درخشش در بزرگترین صحنه را دارد. و عدم صعود نیجریه، با استعدادهایی مثل الکس ایووبی، کالوین باسی و ساموئل چوکوئزه، به بزرگترین تورنمنت فوتبالی جهان، واقعاً مایۀ تأسف است. غیبت هر سه در طول جام ملتهای آفریقا بهشدت در ترکیب فولام احساس خواهند شد.
در بازی قبلیشان در کراون کاتیج، تیم مارکو سیلوا بعد از عقب افتادن ۵-۱ از منچسترسیتی، در نیمه دوم سه گل زد، ولی این بار موفق نشد امتیازی را که شایسته بود، بهدست آورد.
ویلسون ماه گذشته برای ولز مقابل مقدونیه شمالی هتتریک کرد و برابر تاتنهام هم بعد از اشتباه گولیلمو ویکاریو گل زد. اما گلی که برای فولام به ثمر رساند، از همه آنها بهتر بود.
ایووبی، ویلسون را در لبۀ محوطۀ جریمۀ پالاس پیدا کرد و ستارۀ ولزی توپ را با پشت پا به رائول خیمنس سپرد و خودش به فضای خالی دوید. مهاجم مکزیکی توپ را دوباره در مسیر او برگرداند و ویلسون با بیرون پای چپ، ضربهای کاتدار زد که توپ را به طاق دروازه چسباند. زیبا و دیدنی بود.
لیدزیونایتد 3-3 لیورپول؛ بدبیاری و خودزنی قرمزها ادامه دارد!
آه، عجب روزی بود. لیورپول در دقیقهٔ ۵۰ با نتیجهٔ ۲-۰ پیش بود و بهنظر میرسید این بار بعد از مهلکه الند رود، جان سالم بدر خواهند برد؛ سه امتیاز در دسترس، خانهتکانی پیش از کریسمس. اما ناگهان لیدز با قدرت بازگشت. بازی ۲-۲ مساوی شد، سپس لیورپول باز هم جلو افتاد و همه فکر میکردند این بار کار تمام شده است. اما نه. «آئو تاناکا» نقشهٔ دیگری داشت و دنیل فارکه هم همینطور.
برای لیورپول و آرنه اسلوت، بدبیاریها همچنان ادامه دارد. هیچ چیزی مطلقاً به سود آنها پیش نمیرود. تازه بازی بعدیشان در سنسیرو است! در میان تمامی مصائب، کنار گذاشتن صلاح در سومین بازی پیاپی با بیانیهٔ تند و سخت و نامتعارف او بهعنوان اسطورهٔ لیورپول، اوضاع را برای لیورپول و اسلوت بیش از پیش قاراشمیش و بغرنجتر کرد؛ قوز بالا قوز!

این روزها دیگر بازی آسانی در لیگ برتر وجود ندارد و این مسابقه هم بر همین اصل استوار بود. آن هم در شبی که هوگو اکیتیکه، در شبی سرد، عالی بود. باید کمی برای او دلسوزی کرد. او نهتنها دو گل زد، بلکه با بازی ترکیبی خوبش تیم را عالی جلو برد. ولی باز هم همهچیز تحتالشعاع نتیجه و صلاح قرار گرفت.
شاید آرنه اسلوت میدانست چه چیزی در راه است. شاید او حالا دیگر به احساس ترس و وقایع اجتنابناپذیر عادت کرده باشد؛ احساسی که وقتی لیورپول زیر فشار واقعی قرار میگیرد، به سراغش میآید؛ شاید وقتی میدید تیمش با زحمت از نتیجهٔ ۳-۲ محافظت میکرد و یا کمکداوری که ۹ دقیقه وقت تلفشده را نشان میداد.
شاید هم وقتی لیدز در سه دقیقهٔ پایانی از این ۹ دقیقه، دو کرنر پیاپی به دست آورد. اگرچه بیشک وقتی دید دروازهبانش، آلیسون بکر، برای گرفتن توپ بیرون آمد و بعد منصرف شد، اسلوت باید حدس میزد بار دیگر قرار است خانهٔ پوشالیاش فرو بریزد.
از اینرو وقتی یار تعویضی لیدز، آئو تاناکای ژاپنی، به تردید آلیسون واکنش نشان داد و توپی را که پایین میآمد محکم به تور رساند و گل تساوی ۳-۳ را در آن دقایق کشنده زد، احتمالاً اسلات تحت فشاری قطعنشدنی، تنها مرد در این بخش از یورکشایر غربی بود که اصلاً از وقایع جلوی چشمش متعجب نشد!
این حالوروز امروزِ دنیای اسلوت است. این تیم اوست. و تا وقتی آنها راهی پیدا نکنند که کارهای ابتدایی و ساده را بهتر انجام دهند، اسلوت مدام به آن وضعیت غیرقابلتصور نزدیکتر میشود: اخراج شدن تنها چند ماه بعد از قهرمانی در لیگ برتر. این اتفاق میتواند رخ بدهد. نباید بیفتد، حداقل هنوز نه، اما ممکن است. اسلوت این را میداند و این هفته وقتی تیمش را در لیگ قهرمانان به میلان میبرد، خوب میداند باید در کوتاهمدت، یک تغییر اساسی در تیمش رخ بدهد.
داستان تکراری از این قرار بود؛ دو بار به نظر میرسید لیورپول این بازی را برده است. دفعهٔ اول وقتی بود که هوگو اِکیتیکه در پنج دقیقهٔ ابتدایی نیمهٔ دوم، دو بار گل زد تا فاصلهای مطمئن با تیم لیدزی ایجاد کند که تا آن لحظه حتی یک شوت در چارچوب نزده بود.

بار دوم هم وقتی لیدز خودش دو گل سریع به ثمر رساند، دومینیک سوبوسلای در ده دقیقهٔ مانده به پایان وقت قانونی بازی، دروازهٔ سفیدپوشان لیدز را گشود و نتیجه را ۳-۲ کرد. در آن لحظه به نظر میرسید لیورپول این بازی را هر طور شده از آنِ خود میکند و اگر چنین میشد، میتوانستیم راجعبه شخصیت، استحکام ذهنی و عزم و ارادهٔ آنها حرف بزنیم، بهاضافهٔ اینکه قرمزپوشان فقط یک امتیاز تا منطقهٔ سهمیهٔ لیگ قهرمانان فاصله پیدا میکردند.
اما حاشیهٔ خطا برای لیورپول این روزها به طرز ناامیدکنندهای کم است و آنها مدام در سمت اشتباه این مرز باریک قرار میگیرند. اسلات دستکم میتواند ادعا کند بعد از فجایع در آنفیلد مقابل فارست و پیاسوی آیندهوون، تیمش طی سه بازی نباخته است؛ اما پیروزی در زمین وستهم با دو تساوی مقابل دو تیم تازهصعودکرده، ساندرلند و لیدز، ادامه پیدا کرد و این با توجه به قلههایی که لیورپول در فصل قبل فتح کرد، اصلاً کافی نیست.
در حالیکه دنیل فارکه، سرمربی لیدز، شایستهٔ تحسین است، چون تعویضهای هوشمندانه و مناسبی انجام داد. او وقتی تیمش به چیزی تازه نیاز داشت، دست روی دست نگذاشت و پاداشش را هم گرفت. این تساوی بعد از پیروزی اواسط هفته مقابل چلسی به دست آمد و حالا لیدز در دو بازی برابر دو «تیم بزرگ» واقعی لیگ برتر، شش گل زده است.
فارکه حتماً دارد یک کارهایی را درست انجام میدهد.
در شروع بازی، تیم او کاملاً حس کرده بود که لیورپول شکننده است و احتمالاً با خبر از کارنامهٔ اسفناک حریفشان وقتی در این فصل لیگ برتر عقب میافتد، از همان ابتدای کار، رو به جلو و تهاجمی بازی کردند. در واقع آنها در پنج دقیقهٔ ابتدایی سه ضربه به سمت دروازهٔ لیورپول داشتند.
لیورپول در برابر انرژی و انگیزهٔ لیدز، متزلزل و بیاعتمادبهنفس بود. ناکامی چهار مدافع لیورپول در دفع توپهای هوایی باعث شد نوا اوکافور در دقیقهٔ دوم، توپی را با فاصلهٔ حدوداً یک پا از کنار دروازه، عرضی شلیک کند. بعد، وقتی کرنر تا لب محوطهٔ جریمه برگشت، گابریل گودموندسون با والی، توپ را اندکی بالای دروازه فرستاد. کمی بعد، این بار یک پرتاب اوت بود که تیم اسلوت را به دردسر انداخت و اوکافور دوباره توانست شوت بزند؛ این بار ضربهاش از فاصلهٔ ۱۲ متری، در برخورد با تکل بازیکن لیورپول، کج شد و از کنار دروازه به خارج رفت.

مدافعان عنوان قهرمانی دقیقاً از هم نپاشیده بودند، اما بدون تردید معذب و زیر فشار بودند. فقط با گذشت زمان بود که لیورپول موفق شد مالکیت توپ را به دست بیاورد و بازی را کمی آرام کند. این روند با چند ضدحمله آغاز شد که کودی خاکپو و اکیتیکه در کانالهای کناری و فلوریان ویرتس هم پشت سرشان پرکار بود. سپس بهتدریج، دورههایی از مالکیت پایدار توپ هم شکل گرفت. اما آنچه کمتر امیدوارکننده بود، نحوهٔ هدر دادن موقعیتهای خوب با پاسهای نهایی ضعیف و تصمیمهای غلط بود.
نمونهٔ واضح این موضوع کمی بعد از نیم ساعت بازی رخ داد؛ جایی که تکل فوقالعادهٔ میلوش کِرکِز در زمین خودی توپ را ربود و خاکپو را راه انداخت. مهاجم هلندی به موقعیتی خطرناک در سمت چپ پیش رفت، اما وقتی لحظهٔ ارسال پاس نهایی فرارسید، توپی فرستاد آنقدر محکم و بلند که تقریباً از آن سوی زمین خارج شد.
در این بازهٔ زمانی، لیدز از نظر تهدید هجومی کاملاً غایب بود. و در واقع نکتهٔ قابل توجه این بود که در ۴۵ دقیقهٔ نخست، هیچکدام از دو دروازهبان عملاً مجبور به مهار جدی شوتی نشدند. این وضعیت خیلی زود تغییر کرد و وقتی نوبت به امتحان شدن دروازهبان لیدز، لوکاس پری، رسید، او پاسخ درستی نداشت؛ هرچند تقصیر چندانی متوجه خودش هم نبود. دو بار در پنج دقیقهٔ ابتدایی نیمهٔ دوم، مدافعان لیدز توپ را لو دادند و هر دو بار، اکیتیکه آنها را تنبیه کرد.
برای مدتی اوضاع همینطور باقی ماند. گاکپو با یک شوت کاتدار، پری را مجبور به مهار کرد و تیم مرسیسایدی حاکم مطلق توپومیدان بود.
اما تعویضی لیدز با حدود ۲۰ دقیقه مانده به پایان، جان تازهای در تیم میزبان دمید و از آنچه بعداً رخ داد، حالوهوای بازی را کاملاً تغییر داد. ویلفرید نونتو در دقیقهٔ ۷۰ ظاهراً دومین گزینه برای رسیدن به توپی بود که به سمت خط عرضی محوطه ارسال شده بود، اما او با زرنگی ابراهیما کوناته، ضعیفترین بازیکن فصل لیورپول، را به سوی تکل وسوسه کرد. وقتی داور، آنتونی تیلور، با درخواست VAR به کنار زمین رفت و صحنه را بازبینی کرد، بهدرستی اعلام پنالتی کرد و دومنیک کالورتلوین آن را تبدیل به گل کرد.
با انفجار جوّ الند رود و انرژی دوبارهٔ سکوها، لیدز ناگهان مانند موجی سفیدرنگ بر سر لیورپول فروریخت. فقط دو دقیقه بعد، تیم میزبان از سمت چپ حمله کرد و وقتی یار تعویضی دیگر، برندن آرنسون، توپ را در محوطه به آنتون استاش سپرد و او با چرخشی از فاصلهٔ ۱۲ متری، شوتی مهارنشدنی را از میان پیراهنهای قرمز به سمت دروازه کوبید. تصاویر آهسته نشان میداد یکی از دو مدافع میانی، فاندایک یا کوناته، واقعاً باید مسیر این شوت را سد میکرد.
فندایک میتوانست ظرف یک دقیقه جبران کند؛ ضربهٔ سر او روی یک ضربهٔ ایستگاهی را پری با واکنشی خوب دفع کرد. اما بعد از آن، لیورپول خودش را پیدا کرد و یک گل فوقالعاده زد؛ جایی که رایان خرافنبرخ پاسی را ارسال کرد، الکسیس مکآلیستر عملاً اجازه داد تا توپ از زیر پای او عبور کند و به سوبوسلای برسد. او هم با پای راست و شوتی زمینی، توپ را از کنار پری وارد دروازه کرد.

با ده دقیقه مانده به پایان، فقط یک آدم بیعقل حاضر بود روی اینکه دیگر گلی در کار نخواهد بود شرط ببندد.
نیمهٔ دوم اینگونه بود؛ رفتوبرگشت و پرگل، به شکلی که اگر لیورپول میتوانست از آن سربلند بیرون بیاید، میتوانست برای اعتمادبهنفس و البته جایگاهش در جدول لیگ بسیار مؤثر واقع شود.
اما تقریباً به شکلی اجتنابناپذیر، آنها برای آخرین بار کم آوردند. در ششمین دقیقه از ۹ دقیقه وقت اضافه، کرنر دوم پیاپی لیدز با قدرت به تیر دوم ارسال شد؛ جایی که آلیسون، دروازهبان لیورپول، واقعاً باید بلند میشد و توپ را میگرفت. اما دروازهبان برزیلی همیشه مطمئن هم در «منطقهٔ هیچکجاآباد» مانند تیمش گیر کرد و وقتی توپ مقابل تاناکا افتاد، او هم شوتی محکم زد و توپ را به تور کوبید. جشن سفیدپوشان آغاز شد و لیورپول مغمومتر از همیشه باروبندیل خود را بست.
به قول جیمی ردنپ، هافبک سابق لیورپول در اسکای اسپورت: «لیورپول، لیدز را به گوشهٔ رینگ برده بود، اما ظاهراً همیشه توانایی عجیبی در خودزنی پیدا کردهاند.»

جنجال بزرگ محمد صلاح
پس از این بازی، خبر صلاح در رسانهها پیچید؛ این آخرین چیزی بود که لیورپول در این شرایط به آن نیاز داشت.
صلاح فصل گذشته یکی از بهترین عملکردهای فردی تاریخ فوتبال انگلیس را رقم زد؛ او با به ثمر رساندن ۳۴ گل و دادن ۲۳ پاس گل، درخششی خیرهکننده داشت. او از زمان پیوستنش از رم در سال ۲۰۱۷، با بازنویسی رکوردها به یک اسطوره در آنفیلد تبدیل شد، اما همهٔ اینها «مصونیت دائمی» به همراه نمیآورد؛ مخصوصاً وقتی بیش از ۴۰۰ هزار پوند در هفته بهعلاوهٔ پاداشهای متعدد دریافت میکنی.
او با پیام خود نشان داد راهش را گم کرده و در ۳۳ سالگی به نظر میرسد کمی «پیرتر و طبیعتاً کندتر» شده است. اما از آنچه پس از این اتفاق خواهد افتاد، شایستهٔ بازیکنی مثل او و باشگاهی مانند لیورپول نیست.
آیا مایکل ادواردز، مدیر اجرایی فوتبال در گروه فنوی اسپورتز (مالک لیورپول)، و ریچارد هیوز، مدیر ورزشی لیورپول، میتوانند نوعی توافق و آشتی میان صلاح و اسلات ایجاد کنند؟ آیا صلاح در پرواز روز دوشنبه به میلان، برای بازی بعدی لیگ قهرمانان همراه تیم خواهد بود یا اینکه کنار گذاشته میشود؟
اگر پلهای ارتباطی دوباره برقرار نشود، یکی از دو نفر، یا صلاح یا اسلوت، باید از درپشتی آنفیلد خارج شود. با توجه به حمایت مستمر مالکان از سرمربی، بعید است آنها طرف بازیکنی را بگیرند که در ماههای اخیر اینقدر شبیه نیرویی رو به افول به چشم میآید.
شاید یک انتقال به لیگ حرفهای عربستان در ژانویه، برای دو طرف بهترین راهحل باشد. اما بهراستی چهقدر سریع از زمان جشن قهرمانی در فصل پیش همهچیز از هم پاشید. قلباً متأسفم اگر این واقعاً پایان کار صلاح در لیورپول و فوتبال انگلستان باشد. بازیگری که تماشایش با آن همه گلهای زیبا و فرار و دریبلهای استثنایی باعث لذت هر فوتبالدوستی بود. بعد از ۲۵۰ گل در ۴۲۰ بازی، واقعاً پایان تلخی است.
این همه تنش و دلخوری ناراحتکننده و خجالتآور است؛ حقیقتاً حیف… اگرچه محمد صلاح همیشه پادشاه مصری و اسطورهٔ لیورپول باقی خواهد ماند و تاریخ او را به باد فراموشی نخواهد سپرد.

وولوز 1-4 منچستریونایتد؛ شیاطین سرخ در مکان ششم با پیروزی مقابل گرگهای بیجان!
دربارهٔ ولوز بعداً صحبت میکنیم، الآن بگذارید با تمجید از منچستریونایتد شروع کنیم. حتی اگر این پیروزی در برابر گرگهای بیچنگودندان بود.
یونایتد به نمایش خوب در نیمهٔ دوم نیاز داشت. گل تساوی وولوز قبل از پایان نیمهٔ اول مثل یک ضربهٔ غافلگیرکننده بود؛ در این شرایط، یونایتدِ چند سال اخیر احتمالاً در لاک دفاعی فرو میرفت و حتی شاید بازی را واگذار میکرد. اما حالا نه.
روبن آموریم سربازانش را تهییج کرد و بازیکنان یونایتد در نیمهٔ دوم با این انگیزه وارد زمین شدند که چیزی را ثابت کنند. نمایشی برازنده که در نهایت با قرار گرفتن شیاطین سرخ در ردهٔ ششم جدول به پایان رسید؛ فقط یک امتیاز پایینتر از ردهٔ چهارم. اوضاع رو به بهبود است.

اما وولوز؟ هیچ راهی برای بازگویی محترمانهٔ این واقعیت وجود ندارد. فصل قبل فکر میکردم ساوتهمپتون بدترین تیمی است که در طی سالهای اخیر در لیگ برتر دیدهایم، اما خیلی اشتباه میکردم.
مجموع دو امتیاز وولوز در لیگ برتر، کمترین امتیاز مشترک یک تیم بعد از ۱۵ بازی در تاریخ چهار ردهٔ بالای فوتبال انگلیس است.
آنها از این نظر با شفیلد یونایتد در لیگ برتر فصل ۲۱-۲۰۲۰، ساوتپورت در فصل ۷۶-۱۹۷۵ در دستهٔ چهارم و بارو و نیوپورت کانتی در فصل ۷۱-۱۹۷۰ در دستهٔ چهارم برابری میکنند. حقیقتاً اسفبار است. حقیقتاً سخت و دشوار است ببینیم چطور قرار است حتی به ۱۱ امتیاز برسند، چه برسد به اینکه در لیگ بمانند. گرگها از قعر هم گذشتهاند.