Panda .افلاطون معتقد بود بیرون از غار جهان لایتغیر و لایزال ایدهها قرار داره، کسان دیگر هم که از این تمثیل برای تربیت استفاده میکنند لابد مفروض دارند که واقعیت بیرونِ غار چیز بهتر و خوشایندتری نسبت به سایههای روی دیوار غارند. ولی اگر اینطور نباشه چه؟ اگر بهجای جهان زیبای پرشگفتی با برهوت از ریخت افتادهی مصیبتزدهای مواجه بشیم چه؟ واقعاً ارزش این همه تلاش رو داشته؟ در اینصورت در-غار-زیستن روش معقولانهتری برای زندگی نیست؟ و اصلاً تلاش برای رهنمود غارنشینان به بیرون اخلاقیـه؟