اخراج یک خبرنگار از جلسه انتخابات هیات کشتی مازندران از سوی علیرضا دبیر، بار دیگر فدراسیون کشتی را با چالش جدی مواجه کرده است.
به گزارش طرفداری، این همه تنش و حاشیه در فدراسیونی که اداره کننده ورزش اول ایران محسوب می شود اتفاق خوبی نیست! کشتی میراث عیاران و جوانمردان بوده و پوریای ولی ها و جهان پهلوان تختی ها را به خودش دیده است. دهها قهرمان جهان و المپیک و مردان پر افتخار و خوش نام به ایران معرفی کرده و اعتبار و آبروی ورزش ایران محسوب می شود.
این رفتارها در شان کشتی نیست آقای دبیر! این کارها باعث دوری مردم از ورزش اول ایران شده و دیگر کسی سمت این رشته هم نخواهد آمد.
همین الان هم بسیاری از قهرمانان و پیشکسوتان کشتی به خاطر ناملایمتی ها و بی توجهی های صورت گرفته از سوی فدراسیون رغبتی به دنبال کردن اخبار کشتی نداشته و خیلی از کشتی نویسان علاقه ای به نوشتن در مورد این ورزش ندارند چرا که با آن حصار و حلقه تنگ و تاریکی که فدراسیون نشینان دور خودکشیدهاند نه روزنه ای برای تابیدن نور و روشنایی به داخل باقی مانده و نه دیگر تمایلی برای همکاری و کمک به اعتلای ورزش اول کشور وجود دارد.
به عنوان یک دوست قدیمی که از ابتدای دوران قهرمانی علیرضا دبیر از نزدیک کنار این قهرمان بزرگ بوده و در تمام این سال ها دورادور حامی و پشتیبانش محسوب می شده، توصیه می کنم به جای این حرکات تنش زا، کاری برای خروج کشتی ایران از پیله تنهایی و انزوا صورت داده و زمینه ایجاد اتحاد و همدلی بین جماعت گوش شکسته ها را فراهم آورد.
شاید دبیر فراموش نکرده باشد وقتی برای پوشیدن دو بنده تیم ملی در سال نود و هشت با محمد طلایی که قهرمان جهانی نود و هفت شده بود، رقابت تنگاتنگی داشت، تمام قد پشت او بودم چون به عنوان یک بچه با مرام جنوب شهر قبولش داشته و آینده او که عنوان قهرمانی جهان در رده های سنی نوجوانان و جوانان را یدک می کشید روشن میدیدم. در باشگاه پاس و قهرمانی المپیک سیدنی برایش سنگ تمام گذاشتم. چون پای بندی به اخلاق مداری و معرفت هنوز سر لوحه کارهایش بود. در ماجرای رقابت با خدا بیامرز یزدانی خرم بر سر ریاست فدراسیون کشتی که به خاطر سن کم اجازه شرکت دبیر در انتخابات داده نشد هم برای احقاق حق دبیر ساکت نماندم. ذکر این موارد از آن جهت شکل گرفت که بدانید اگر انتقاد و گلایهای از رفتارها و کنش و واکنش های رییس فدراسیون دارم با شناخت کامل قبلی از ایشان بوده و صرفا هدفی به جز ایجاد اصلاح و سازندگی پشت این نقد نیست.
علیرضا دبیر همچنان یکی از مفاخر کشتی ایران و جهان است اما گویا روزگار، آن پسر اهل درس و مطالعه سال های دور را به کلی عوض کرده است. او آن علیرضا دبیری که میشناختیم نیست! دلمان برای علیرضا دبیری که می شناختیم تنگ شده است. همان کسی که وقتی شورای شهر بود هر کار از دستش بر میآمد برای کمک به مردم می کرد.
رفیق قدیمی؛ اگر به نصیحت دوستان و رفقای بیمنت و منفعتت گوش نکنی و با طناب آن عده محدود این مسیر نا کجا آباد را ادامه دهی مطمئن باش همین مردم که روز و روزگاری روی شانههایشان از پلههای ترقی و افتخار بالا رفتی چنان زمینت میزنند که هیچ رد و اثری از تو در تاریخ کشتی و ورزش ایران باقی نماند.
پس با مردم و به خصوص اهالی کشتی مهربانتر باش. اعتبار کشتی ایران را با رفتارهای انتقاد آمیز خدشه دار نکن. اگرچه شخصا به انتقادات توجهی نداشته و گفتهای انقدر انتقاد کنید تا بمیرید اما یقینا ادامه این روند حاصلی جز مرگ کشتی ایران نخواهد داشت.