در دنیای ورزش، فینال مهم ترین بخش آن است. اما شکست در فینال بسیار وحشتناک است. آنها می گویند هیچ جایزه ای برای رتبه دوم وجود ندارد. این حرف درست است، زیرا این مدال نقرهای مایه ی تسلی بخش نیست. بازنده ها اغلب ترجیح می دهند فراموش شوند. اما اگر قرار است سرنوشتی بدتر از نایب قهرمانی وجود داشته باشد، تنها به این دلیل به یاد می آید که تو آنرا منفجر کردی، خفه کردی، شکست را از آرواره های پیروزی ربودی. کتاب های تاریخ ورزشی مملو از این اتفاق های است. چنین مصیبت هایی می تواند یک شغل را تعریف کند حتی یا هویت یک شهر را شکل می دهد. در حالی که میلان شهری نیست که شما هرگز آن را با شکست ورزشی مرتبط کنید. تیم های فوتبال آنها آث میلان و اینتر میلان از موفق ترین تیم های اروپا هستند. یک نکته استثنایی وجود دارد. فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال ۲۰۰۵، آث میلان در مقابل لیورپول قرار گرفت. میلان ۳-۰ مقابل لیورپول پیش افتاده بود اما به نوعی به عنوان بازنده از زمین خارج شد.

دیدا دروازهبان میلان در یک مصاحبهای گفت: واقعا سخت است تصور کنیم که بعد از آن نیمه اول که عملا به بهترین شکل انجام دادیم، در نیمه دوم سه گل دریافت کنیم.
۲۰۰۵: فینال لیگ قهرمانان اروپا- میلان در نیمه اول با برتری ۳-۰ پیش رفته بود اما با دریافت سه گل در نیمه دوم در ضربات پنالتی مقابل لیورپول تسلیم شد.


همانطور که همیشه اتفاق می افتد، پیروزها تاریخ را می نویسند. هجده سال بعد، هنوز آن بازی به عنوان " معجزه استانبول " یکی از بهترین شب های فوتبال باشگاهی اروپا شناخته می شود. اما برای بازنده ها! این یک کابوس بود. چشم انداز میلان از آن شب سرنوشت ساز چیزی نیست که شما اغلب می شنوید. کلاس تیمی میلان ۲۰۰۵ مملو از ستاره های بین المللی و افراد موفق بود. هفت نفر از میلان ها با شروع یازده نفره، تنها دوسال قبل قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده بودند. کافو، دیدا، کاکا همگی برزیلی هایی بودند قهرمان جام جهانی شده بودند. در حالی که تابستان سال بعد آندره آ پیرلو، جنارو گتازو، الساندرو نستا با ایتالیا قهرمان جهان شده بودند. آندری شوچنکو مهاجم اوکراینی درسال ۲۰۰۴ برنده توپ طلا شده بود . مسلما بزرگترین افتخار فردی در این بازی و افتخاری بود که کاکا بعدا در سال ۲۰۰۷ آنرا بدست آورد.کاپیتان پائولو مالدینی اسطوره میلان و ایتالیا بود که به یکی از بهترین مدافعان تاریخ یاد می شود. از بازی و بازیکنی که تا زمان این بازی چهار جام از پنج جام اروپایب را بدست آورده.
اکثر طرفداران میلانی معتقد بودند که در فینال پیروز می شوند. دلیل چنین خوش بینی تعجب آوری فقط کهکشانی بودن تیم میلان نبود، بلکه ضعف درک شده از اپوزیسیون بود. اگر چه لیورپول زمانی در لیگ برتر انگلیس و رقابت هایی اروپایی تسلط کامل داشت. چنین موفقیتی هایی مربوط به سال های بسیار دور بود. در سال ۲۰۰۵ عملکرد داخلی لیورپول در لیگ برتر انگلیس به قدری ضعیف بود که حتی برای فصل بعدی لیگ قهرمانان جواز حضور از طریق سهمیه لیگ برتر نتوانستند بدست بیاورند، بلکه با قهرمانی در لیگ قهرمانان توانسته بودند در فصل بعدی لیگ قهرمانان حضور داشته باشند. میلان قبل از تقابل با لیورپول در فینال توانسته چهار بار قهرمان این تورنمنت بشود. بدیهی است که جاه طلبی های لیورپول به دلیل محرومیت پنج ساله یوفا برای همه تیم های انگلیسی پس از فاجعه استادیوم هیزل زیاد بود.

در آستانه بازی دو تیم حرف های خود را در رسانه های بین المللی مطرح کرده بودند. مالدینی حرف هایش در کنفرانس مطبوعاتی کاملا قانع کننده بود و عنوان کرده بود که میلان در سال های اخیر همیشه در سزح اول اروپا بوده است. رافائل بنیتز، سرمربی سال اولی لیورپول به خبرنگاران گفت که امیدوار است گلی زود هنگام بزند. اما مالدینی که تنها پس از ۵۰ ثانیه توپ را به درون دروازه وارد می کند، تمام نقشه های بنیتز را بر باد داده بود. همانطور که پائولو آگوستینلی به یاد می آورد: ما فوتبال شگفت انگیزی بازی کردیم، تیم اعتماد بنفس داشت همه چیز بعد از گل مالدینی خوب بود.

دیدا دروازهبان تیم میلان وقتی خبرنگاری از او پرسید: آیا در نیمه اول کار های زیادی انجام دادن یا خیر؟ دیدا: راستش زیاد نه (( هاهاها)). تمرکز تیم در نیمه اول فوق العاده بالا بود.
تا نیمه اول تیم ایتالیایی سه گل پیش افتاده بود. این پیش روی غیر قابل حل به نظر می رسید.

یک اتفاق غیر طبیعی افتاد.. |
|
آنتونیو گرکو با نام اوچیو شناخته می شود. بنیانگذار باشگاه هواداران گالیپولی در سال 1984، حامی مادام العمر میلان، تخمین زده است که در حدود 400 بازی حضور داشته است. او تماشا کرده است که آنها جام اروپا را در مادرید، بارسلونا، وین، دو بار در آتن و همچنین منچستر بالا بردند. گرکو می گوید: نیمه اول عالی بود. هواداران از من خواستند که از بنرهای جشن خود رونمایی کنم. اما پس از آن، در نیمه دوم، یک اتفاق غیر واقعی رخ داد. اتفاقی که در عرض یک نیمه به اسطوره های لیورپول تبدیل شد. از آنجایی که تیم ها در فاصله پانزده دقیقه ای زمین را ترک کرده بودند، تشخیص اینکه کدام تیم بازنده است، دیگر معلوم شده بود. اما هواداران لیورپول در استادیوم آتاتورک با بالا بردن شال باشگاه قهرمانان خود را با خواندن سرود You'll Never Walk Alone تشویق می کردند.

بازیکنان لیورپول میتوانستند آن را از رختکن خود بشنوند، و سامی هیپیا، مدافع این تیم در مصاحبهای گفت: شاید این موضوع کمی به ما قدرت داد. رافا بنیتز فقط گفت، بچه ها نگاه کنید، نمی توان اینطور ادامه داد. ما باید در نیمه دوم چیزی برای تشویق هواداران بدهیم.

انچلوتی کاملا آرام بود. در سراسر سالن، تیم میلان نیز آرام بود یا به قول دیدا: مربی ما کارلو آنچلوتی بود که چیز زیادی به ما نگفت، اما او گفته بود که ما هنوز باید تمام تلاش خود را به کار بگیریم، زیرا یک نیمه وجود دارد. 45 دقیقه مانده بنابراین می دانستیم که هنوز باید تلاش کنیم.
فوتبال ورزشی پر از کلیشه است، اما به ندرت تا به حال چنین بازی دو نیمه وجود داشته است. پس از استراحت، لیورپول یک تیم کاملا متفاوت به نظر می رسید. با ضربه سر کاپیتان جوان آنها استیون جرارد نتیجه را 3-1 کرد و در عرض دو دقیقه به لطف ولادیمیر اسمیسر نتیجه 3-2 شد.

میلان و هوادارانش مات و مبهوت شده بودند. دوست آگوستینلی که هوادار یووه بود از آگو پرسید: آیا واقعاً لازم است نیمه دوم را تماشا کنند؟ آگوستینلی می گوید: در نیمه دوم قصد داشتم توجه خود را به بازی کمتر کنم. اما وقتی لیورپول شروع به گلزنی کرد، تلویزیون دوباره توجه من را جلب کرد. من متعجب شده بودم. احساس می کردم چیزی شوم پشتم را بالا و پایین می کند.
15 دقیقه پس از شروع مجدد و تنها 6 دقیقه پس از گل اول لیورپول، بازی به طرز باورنکردنی با تساوی 3-3 به پایان رسید. دیدا یک پنالتی ژابی آلونسو را مهار کرد، اما این بازیکن اسپانیایی در ریباند توپ را وارد دروازه کرد و گل تساوی را به ثمر رساند. آگوستینلی که با ناباوری هز چه تمام تر بازی را نگاه می کرد، می گوید: وقتی دیدم دیدا پنالتی را گرفته است، اما هنوز کافی نبود، در همان لحظه فهمیدم که پیروزی از دست رفته است.

در داخل ورزشگاه هواداران میلان شاهد یک فروپاشی حماسی و تغییر شدید احساسات بودند. همه میلانی ها چه بازیکن چه طرفدار چه.... سعی می کردند آنچه را که به تازگی شاهد بودند در ذهن خود پردازش کنند، به معنای واقعی کلمه شوکه شده بودند. دیگر هیچ کسی نمیتوانست بایستد. وقتی از بازیکنان میلان پرسیده میشد که چه اتفاقی افتاده است، هیچکدام واقعاً قادر به توضیح آن نبودند. دیدا می گوید: اضطراب داشتم، اما احساس می کردم که هنوز توانایی انجام کارهای بیشتری را در بازی داریم. ما مهاجمان را داشتیم، قدرت را در پاهایمان داشتیم. با وجود اینکه بازی 3-3 بود، باز هم فکر میکردیم میتوانیم بازی را ببریم.


بعد از ۹۰ دقیقه درماتیک، بازی به یک وقت اضافه نیم ساعتی کشیده شد. اما با درام ضربات پنالتی، میلان هنوز آخرین فرصت را داشت. این به دست شوچنکو مهاجم استثنایی آنها افتاد، اما یرژی دودک، دروازه بان لهستانی لیورپول تمام میلانی ها را نقره داغ کرد.

میلان اولین پنالتی خود را از دست داد، دودک دو پنالتی دیگر را مهار کرد و لیورپول فوقالعادهترین بازگشت را به نام خود ثبت کرد. این معجزه استانبول بود، اما برای میلان کابوس، تراژدی، نفرین استانبول بود، طرفداران آنها از هر سه کلمه برای توصیف آن استفاده کردند. اوج شادی آنها در یک دوره دیوانه وار تنها شش دقیقه ای به طرز بی رحمانه ای شکست خورده بود.

گرکو می گوید: ((وقتی به خانه رسیدم هنوز در شوک بودم و نمی خواستم از هواپیما پیاده شود. مهماندار هواپیما باید می آمد و من را متقاعد می کرد)). دیدا می گوید: گاهی که امروزه بازی را تماشا می کنم، هنوز باورم نمی شود. من هنوز به آن فکر می کنم. خیلی نزدیک شدیم چگونه میتواند از دست رفته باشد باشد؟
آگوستینلی می گوید: فینال سال ۲۰۰۳ را برده بودیم. بازیکنان زیادی بودند که ما آنها را دوست داشتیم. تنش بین هواداران و تیم وجود نداشت. مربی میلانیستا بود و همه او را دوست داشتیم. هیچ کینه ای وجود نداشت. انگار داشتیم با نیرویی نامعلوم و شکست ناپذیر می جنگیدیم. انگار بلایی طبیعی بود. این چیزی بسیار خارقالعاده و غیرممکن بود که فقط چیزی به همان اندازه غیرممکن میتوانست آن را برطرف کند.

در سال 2007، این بار در آتن، لیورپول و میلان دوباره در فینال لیگ قهرمانان اروپا به مصاف هم رفتند. شانس برگزاری بازی برگشت به این زودی بسیار کم بود: همان باشگاه ها، همان مدیران و بسیاری از بازیکنان مشابه. لیورپول از معجزه خود لذت برده بود، اما این شانس میلان برای انتقام بود و در زمین مقدس بود زیرا میلان در سال 1994 در استادیوم المپیک نیز قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده بود. بازی پرتنش، جنگنده بود و اگرچه لیورپول موقعیت های بیشتری خلق می کرد، اما این میلان بود که بازی را می چرخاند. آنها از معجزه استانبول درس خود را آموخته بودند. دیدا با یادآوری بازی در آتن می گوید: تفاوت واقعی بین این دو مسابقه تمرکز ما بود. خیلی خیلی قوی تر از قبل بودیم. بازی همه جنبه ها تحت کنترل ما بود.

گل های دیر هنگام هر دونیمه فیلپو اینزاگی (که برای بازی در استانبول مصدوم شده بود)، باعث برتری ۲-۰ میلان شد. این برتری بسیار سریع تلخی باخت معجزه استانبول را از بین برد. همه همدیگر را در آغوش گرفته بودند، پدرها همراه با پسرانشان بابت این قهرمانی داشتند جشن میگرفتند. دیدا می گوید: واقعاً احساس فوق العاده ای بود. این گواه این بود که دو سال قبل هم می توانستیم همین کار را انجام دهیم، اما باید سعی کنیم بازی ای را که باختیم فراموش کنیم و روی چیزهایی که بردیم تمرکز کنیم.

میلان دوباره در صدر اروپا قرار گرفت و دوباره خود را به عنوان یکی از قدرت های دنیا معرفی کرد. پس از بازی، جنارو گتوزو، هافبک میلان به رسانه ها گفت: شکست دو سال پیش برای من یک عمر باقی خواهد ماند، اما این داستان متفاوت است. حالا نوبت ماست که جشن بگیریم.

بعد از سوت پایان بازی در سکوها، طرفداران میلانی کارهای ناتمامی داشتند. باور نکردنی بود، احساس و شادی که احساس می کردند بسیار زیاد بود. سرانجام بنری را که از سال 2005 استانبول بسته شده بود، با چشمانی پر از اشک باز کردند. به ندرت چنین شکست دلخراشی به چنین انتقام رضایت بخشی تبدیل شده است، اما آتن همیشه با پشیمانی همراه خواهد بود. میلان ممکن است در سال 2005 خفه شده باشد و زخم های آن شب هرگز به طور کامل بهبود نخواهند یافت، اما در سال 2007 آنها هر کاری که ممکن بود انجام دادند تا آن را پشت سر بگذارند. با این حال، انتظار دارید دیگران آن را فراموش کنند؟
خوب! این معجزه دیگری می طلبد...