هنگامی که آنگه پوستکوگلوی دوازده ساله متوجه شد مربی فوتبال دبیرستانش در ملبورن، علاقهای به جلسات تمرین ندارد و به جای آن تمرکزش روی دیگر مشغلههایش مثل معلمی موسیقی دبیرستان است، تصمیم گرفت که خودش مسئولیت این جلسات تمرینی را به عهده بگیرد.
این اولین باری بود که پوستکوگلو طعم مربیگری را میچشید. و قرار هم نبود آخرینش باشد.
پوستکوگلو دوران مربیگریاش را همچون یک فردِ دائم در سفر گذرانده است. از باشگاههای یونان و اسکاتلند گرفته تا ژاپن و استرالیا که در آخری در ردههای جوانان و ملی هم مربیگری کرده است.
پس از صرف 27 سال مربیگری، بالاخره پوستکوگلو به بالاترین سطح فوتبال راه پیدا کرد؛ او اولین مربی استرالیایی تاریخ لیگ برتر است.
مقصد او تاتنهام است، و در چند سال گذشته اسپرز از فلسفهی فوتبالی پوستکوگلو دورتر شده: تیمی که پس از اخراج مائوریتسیو پوچتینو در سال 20199، آن صلابت فاز هجومی و فوتبال زیبا را از دست داد.
پوستکوگلو که از پدرش تاثیر گرفته، سبک فوتبال هجومایی را که حول محور توپ میچرخد، ارائه میدهد. او در سال 2020 گفت:«من یه سری اعتقادات و باورهای درونی دارم که از روز اول مربیگری تا به امروز باهام هستن.
برای من، همه چیز با توپ شروع میشه. هر چیزی که ما دربارهاش صحبت میکنیم و دربارهی اون مربیگری میکنیم و نحوهی بازیای که ارائه میدیم، با بازی با توپ شروع میشه.
یک سری چیزهای مشخصی وجود دارند که غیرقابل بحث هستن، و برای من اولینش اینه که من میخوام تیمم توپ رو در اختیار داشته باشه. پس، فلسفهی تهاجمی و دفاعی ما، با این معیار اندازهگیری میشه.»
پوستکوگلو میخواهد تیمش چه در زمان تصاحب توپ، چه در موقعی که توپ را ندارد، بر بازی مسلط باشد، منظور فقط کنترل کردن بازی نیست، بلکه تا جایی که ممکن است باید رو به جلو باشند. «هدف نهایی ما اینه که فقط میخوایم بیشتر از هر تیم دیگهای گل بزنیم. برای من 4-3 بردن، خیلی هیجانانگیزتر از 1-0 بردنه.»
این رویکرد برای تاتنهامیها نسبت به فصل پیش متفاوت است، اما آنها باید منتظر آن باشند. پس از یک فصل سخت که در آن، تنها درخشش هری کین و مهارت اسپرزیها در ضربات ایستگاهی آنها را در نیمهی بالای جدول حفظ کرد، سبک بازی متفاوت مورد استقبال خوبی قرار میگیرد، حتی اگر با فراز و نشیب همراه باشد.
***
با نگاهی به کارنامهی پوستکوگلو در سلتیک، متوجه میشویم، هیچچیز واضحتر از این نیست که اصرار و علاقهی اصلی او، تسلط بر توپ است. از آن مهمتر، مربی جدید تاتنهام به این مسأله آگاه است که نکته فقط تسلط داشتن بر توپ نیست. او میگوید:«مالکیت توپ مهمه، اما اگر ما فقط مالکیت رو داشته باشیم و توپ رو بدون هدف داشته باشیم، موفق نخواهیم شد و هیجانی در کار نخواهد بود.
مسأله فقط داشتن توپ نیست، اما ما باید توپ رو داشته باشیم تا بتونیم اون کاری رو بکنیم که من میخوام مثل یک تیم انجامش بدیم.»
سیستم مورد علاقهی پوستکوگلو در سلتیک، عموماً 3-3-4 بود. او با استفاده از فضاهای کناری و بازی ترکیبی با مدافعان کناری و همینطور بازی ترکیبی شمارهی 8 با وینگرها تاکتیک خود را به تیم حریف تحمیل میکند. به علاوه با جابهجایی بازیکنان به سوی منطقهای که توپ هست، برتری عددی ایجاد میکند.
در دو فصل حضورش در اسکاتلند، تاکتیک پوستکوگلو متکی بر استفادهی سنگین از فضاهای کناری بود و با استفاده از وینگرها به مناطق دفاعی حریف نفوذ میکرد.
استفاده از کنارهها و نیمفضاها (Half Space) کلید اصلی خلاقیت سلتیک دورهی پوستکوگلو بود. در فصل 23-2022، 45 درصد موقعیتهای گلزنی سلتیک از نیمفضاها (Half Space) ایجاد شد.
برای اتخاذ این رویکرد هجومی وجود مدافعان کناری ضروری است. مدافعان کناری سلتیک مهرههای کلیدی تاکتیک هجومی پوستکوگلو بودند، نهتنها از نظر خلق موقعیت که در انتقال توپ برای حمله.
مهم نبود کدام مدافع کناری بازی میکند؛ گرگ تیلور، یوسیپ یورانووییچ، آنتونی رالستون، آلیستر جانستون یا الکساندرو برنابئی، هر کدام از این بازیکنان میدانستند که چگونه بازی کنند و در جای مناسب قرار بگیرند.
در فاز بازیسازی، یکی از مدافعان کناری ـ یا معمولًا جفتشان ـ به سمت داخل حرکت میکردند تا گزینههای پاس کالوم مکگروئر (شمارهی 6) باشند.
در اینجا یورانوییچ به سمت داخل آمده و در کنار مکگرگور قرار گرفته و در سمت چپ هم تیلور، مدافع کناری سمت چپ، موقعیت مشابهی را اشغال کرده است.
موقعیت محدود مدافعان کناری، به این معناست که اگر حریف سریع واکنش نشان ندهد، آنها گزینههای پاس خوبی برای انتقال بین خطوط هستند. به عنوان مثال در بازی مقابل آبردین، تیلور از پست دفاع چپ اولیهی خود به داخل میرود در حالی که توموکی ایواتا توپ را به مکگرگور پاس میدهد…
…و مکگرگور او را در بین خطوط پیدا میکند…
…و مدافع سمت چپ پاس گلی برای کیوگو فوروهاشی ارسال میکند تا او برای سلتیک گلزنی کند.
ایدهی به داخل آمدن مدافع کناری ساده به نظر میرسد، اما این نکته حیاتی است که مدافعان کناری آگاه باشند که چه زمانی و با چه زمانبندیای این کار را انجام دهند. در یک مثال دیگر مقابل لیوینگستون در 30 اکتبر، تیلور ابتدا حمله را از منطقهی دفاع چپ خود آغاز میکند، اما زمانی که منطقهی بازی به سمت دیگر میرود، او به سمت داخل میآید تا از فضای خالی ایجاد شده استفاده کند و بتواند یک پاس رو به جلو را تدارک ببیند.
قبل از آنکه رالستون، مدافع راست سلتیک، توپ را به تیلور پاس بدهد، کیوگو دارد اشاره میکند که توپ را به تیلور پاس بدهند…
… و این مهاجم ژاپنی خودش به سمت جلو حرکت میدهد تا بتوند در فضای مناسب قرار بگیرد تا پاس تیلور را دریافت کند. و تیلور هم توپ را به کیوگو میفرستد تا او گل را به ثمر برساند…
… کیوگو هم توپ را به تور دروازه میچسباند.
این جاگیری با عرض کم مدافعان کناری همچنین این قابلیت را به سلتیک میدهد تا وقتی توپ در کنارهها هست، آنها آندرلپ کنند. این مسأله کمک میکرد تا بخش مهمی از برنامهی پیشروی توپ در سلتیک پوستکوگلو حول محور یافتن وینگرها (سبز) مستقیماً پس از به داخل زدن مدافعان کناری (زرد) باشد که فضا و مسیر پاس دادن را به سمت آنها باز میکنند…
… یا با یافتن بازیکن شمارهی 8 (سبز) اتفاق بیفتد، وقتی که وینگر حریف (آبی) به سمت داخل حرکت میکند تا مدافع کناری معکوس (زرد) را که به مرکز آمده، مهار کند…
در پایین نحوهی به کار بستن این تاکتیک را میبینیم. تیلور به سمت مرکز آمده تا فضا برای پاس دادن از مدافع مرکزی به ژوتا مهیا شود.
زمانی که توپ به وینگر پرتغالی میرسد، تیلور به سمت فضای ایجاد شده حرکت میکند، درحالی که قلب دفاع روی ژوتا و دیوید ترنبال (بازیکن پست شمارهی 8) متمرکز است. این فرار تیلور توسط ژوتا دیده میشود…
… اما تیلور موفق به گلزنی نمیشود.
گل خارج از خانهی دایزن مائدا مقابل کیلمارناک هم یک مثال دیگر از این مسأله است که اهمیت دفاعهای کناری را در سیستم پوستکوگلو بیان کند. کاپیتان سلتیک توپ را به مت اوریلی میرساند…
… و او هم منطقهی بازی را عوض میکند و توپ را به سعید هاکسابانوویچ در سمت راست میرساند. و در همین حین هم جانستون هنوز در فضای مرکزی حضور دارد…
… و وقتی مدافع سمت چپ کیلمارناک به سمت هاسکابانوویچ حرکت میکند، او به سمت این فضای ایجاد شده میگریزد و مهاجم مونتهنگرویی فرار جانستون را میبیند و توپ را به او میدهد…
… و مدافع راست با یک ارسال، توپ را به تیر دوم میرساند که مائدا آنجا با ضربهی سر توپ را به گل میرساند.
اهمیت مدافعان کناری پوستکوگلو در این است که آنها در هر قسمت از بازی هجومی درگیر هستند، حتی زمانی که توپ را در اختیار ندارند. و این نکته به خوبی ما را با ویژگی بعدی بازی هجومی تحت هدایت این مربی استرالیایی آشنا میسازد.
مکگرگور اغلب به عنوان عقبترین هافبک کمربند میانی سلتیک، به نیمفضاها سرک میکشید، بسته به اینکه توپ در کجا قرار دارد، تا بتواند بازی ترکیبی خوبی با کنارهها داشته باشد. در سمت مقابل زمین جای او را مدافع کناری پوشش میداد (زرد)، که با حضور در مرکز بتواند از فضای میان زمین محافظت کند و همینطور به چرخش توپ هم کمک کند.
این مورد دربازی فینال لیگکاپ مقابل رنجرز دیده شد. در ابتدا، مکگرگور در میانهی زمین حضور دارد. و جانستون هم از دفاع راست به داخل زده و در سمت راست مرکز زمین حضور دارد.
مکگرگور در یک حرکت ترکیبی با تیلور، و سپس در نیمهی چپ جلوی زمین دریبل میکند و به نیمفضای سمت چپ میرسد…
… و توپ را پشت هافبک رنجرز به آرون موی میرساند. دلیل اینکه مکگرگور اینگونه میتواند رو به جلو حرکت کند، این است که جانستون در سمت راست یک گزینهی پاس میتواند باشد و او فضا را پوشش داده و در صورت نیاز میتواند از آن دفاع کند.
در اینجا، موی، فرار رئو هاتاته را میبیند و توپ را به او میدهد…
… و اینجاست که هافبک ژاپنی توپ را به کیوگو میرساند تا برتری سلتیک را دوبرابر کند.
پستهای شمارهی هشت سلتیکـ موی و هاتاته در آن روز ـ با حضور در یک راستا در خط هافبک، یکی دیگر از ویژگیهای تیم پوستکوگلو را نشان میدهند. شماره هشتهای او میتوانند در یک سیستم نرمال 3-3-4 باشند…
… اما آنها میتوانند با جابهجایی فضاهای کناری در تکمیل حرکات ترکیبی حضور داشته باشند و برتری عددی ایجاد کنند.
در فینال جام اتحادیه، گل اول سلتیک به این شیوه به ثمر رسید. شروع حمله از سمت چپ با حرکت تیلور بود. موی از سمت فضای راست مرکز زمین به نیمفضای چپ حرکت کرد.
هاتاته که در سمت چپ هافبک مرکزی بود، موی را در فضای خالی پیدا کرد. و تیلور به عنوان ضلع سوم از سمت چپ به عنوان وینگر چپ اورلپ میکند.
موی توپ را به تیلور میرساند…
… و این مدافع کناری پیشتاخته توپ را به محوطه ارسال میکند و کیوگو بازی را یک بر صفر میکند.
تمام این ویژگیهای تیمهای پوستکوگلو در بازی با توپ کمک میکند تا آنها در مناطق کناری تسلط داشته باشند و بتوانند روی ارسالها به گل برسند.
هری کین هم مانند کیوگو برای به کار بستن این روش بسیار مناسب است. توانایی این مهاجم انگلیسی در یافتن موقعیت درون محوطه و قدرت سرزنیاش به کمک سیستم بازی از کنارههای پوستکوگلو خواهد آمد.
یکی دیگر از جنبههایی که خط حملهی سلتیک در آن تبحر داشت، این بود که وینگر سمت مخالف، در هنگام ارسال توپ برای اینکه او هم یکی از گزینههای گلزنی باشد، به سمت داخل حرکت میکرد.
در این مثال بازی مقابل کیلماروناک در 7 ژانویه را بررسی میکنیم، ژوتا در موقعیت عادی خود به عنوان وینگر سمت راست حضور دارد، در حالی که برنابی به عنوان مدافع چپ توپ را در منطقهی مخالف در اختیار دارد.
برنابی فرار مائدا را در پشت مدافعان میبیند، در حالی که ژوتا همانطور که در عکس پایین میبینید، در حال فرار به سمت محوطهی جریمه است…
که با ارسال کوتاه مائدا برای او این وینگر پرتغالی بازی را یک بر صفر میکند.
***
وقتی سلتیک توپ را از دست میدهد، فوراً درصدد آن برمیآیند که توپ را پس بگیرند. اما به جای حرکات ناگهانی، تیم پوسکوگلو به دنبال سازماندهی خود با مالکیت و بازیابی حمله است. در این فصل تنها شش درصد از همهی شوتهایی که زدهاند را پس از بازپسگیری در 60 درصد منطقهی جلویی زمین به دست آوردهاند که در طی 10 ثانیه توپ را پس گرفتهاند.
در فصل 23-2022 سلتیک از نظر بازپسگیری توپ و پرس 43.3 درصد از مالکیت خود را در پرس به دست آورده که 60 درصد آن در فاز حمله بود و تنها پس از 8 ثانیه بعد از دست دادن توپ بوده که 4 درصد نسبت به فصل پیش پیشرفت داشته است.
البته مقایسهی دو لیگ اسکاتلند و لیگ برتر از این نظر درست نیست، چراکه اختلاف کیفی زیادی دارند. اما نمودار گرافیکی پایین نحوهی بازپسگیری توپ در تیمهای پوستکوگلو را بیان میکند.
تیم پوستکوگلو با پرس هوشمندانه همیشه درصدد گرفتن توپ در منطقهی جلویی زمین است. مربی جدید تاتنهام گفت:«در واقع دفاع کردن مربوط به توپ میشه. به عنوان یک مربی وقتی که بازی رو تماشا میکنم، وقتی که تیم حریف توپ رو تصاحب کرده، احساس راحتی نمیکنم. پس تمام برنامهی دفاعی ما اینه که “بیاید توپ رو در 3-3-4 در هنگام پرس کردن حریف به 2-4-4 تبدیل میشود، با اضافه شدن یکی از شماره 8ها (اورایلی در تصویر پایین) در خط حمله.
پرس از بالای پستکوگلو تهاجمی است، تا حدی که مهاجم و شمارهی 8 را میتوان دید که مدافع میانی حریف را تحت فشار قرار میدهند، اما آزمون نهایی فصل آینده در لیگ برتر مقابل تیمهای درجه یکی خواهد بود که فاز بازیسازی خیلی خوبی دارند.
یکی از مهمترین تفاوتها بین لیگ اسکاتلند و لیگ برتر، در نحوهی ضدحمله و انتقال توپ است. و یکی از مشکلاتی که سلتیک با آن مواجه میشد در بازیهای اروپایی بود که پرس سنگین آنها مقابل حریفان درجه یک رقم میخورد.
تاتنهام همانگونه که در زمین نیازمند تغییر در شیوهی ارائه بازی است، در فصل نقل و انتقالات هم نیازمند تغییرات است.
پوستکوگلو احتمالاً اولین انتخاب برای سرمربیگری تاتنهام نبوده است، اما نقاط قوت داخل و خارج از زمین او از نقاط ضعفش بیشتر است. فقط گذر زمان این را مشخص میکند که آیا این مرد استرالیایی موفق خواهد شد یا نه. اما تنها نکتهای که قطعی و حتمی به نظر میرسد آن است که فصل بعد سرگرمکننده و متفاوت خواهد بود.
کاری از حزب منچستر کبیر
برای دیدن بقیه مطالب ما روی برچسب حزب منچستر کبیر کلیک کنید.