انیمه ضربان فرشته یکی دیگر از آثاری است که حول محور تناسخ می گردد و شیوه جدیدی برای آن ارائه می دهد. این یک شیوه معمول در سینمای ژاپن است. برای موضوعات مختلفی که کم تر کسی از آن با خبر است، شیوه های تخیلی خود را می سازند. یکی از این موضوعات تناسخ روح است. از آن جهت که شرقی ها و یهودیان به تناسخ اعتقاد دارند و پس از تناسخ روح کسی به جسم سابق خود باز نمی گردد، کسی هم نمی تواند از شیوه تناسخ یافتن روح سخن به میان آورد. پس این سوژه ای برای خیال پردازی نویسندگان است.
خلاصه
داستان در مورد ارواحی است که در سنین پایین مرده اند. آنها به دنیایی خاص می آیند تا روحشان به آرامش برسد و سپس تناسخ پیدا کند. در این بین تعدادی از این ارواح تصمیم دیگری می گیرند. آنها قصد مبارزه با خدا را می کنند و با نماینده او یعنی فرشته شروع به مبارزه می کنند. آنها معتقد هستند خدا به آنها ظلم کرده که چنین زندگی های افتضاحی داشته اند یا بی رحمانه مرده اند. برای انتقام قصد مبارزه می کنند تا خدا را شکست داده و کنترل یا همان خدایی این دنیا را در دست بگیرند.
تعداد زیادی از ارواح تحت رهبری یوری ناکامورا شروع به مبارزه با فرشته می کنند. اما یوزورو اوتوناشی (شخصیت اصلی) خیلی رغبتی به این مبارزه ندارد و با فکر متوجه می شود فرشته، فرشته نیست بلکه یکی دیگر از ارواح است. روحی که از سر انسان دوستی سعی در کمک کردن به باقی ارواح دارد تا به آرامش برسند. اما چون بقیه او را به اشتباه نماینده خدا می دانستند با او می جنگیدند. او هم در مقابل این حملات از خود دفاع می کرد.
یوری ناکامورا در انتهای داستان راهی برای رسیدن به خدایی این دنیا پیدا می کند. با یک سیستم نرم افزاری خاص می توان دنیای ارواح را کنترل کرد. اما که چی؟ دنیای ارواح را کنترل کنی که چی؟ همین سوالات باعث می شود او دست از مبارزه بردارد و به آرامش برسد. انتهای داستان هم رسیدن عاشق و معشوق داستان به هم دیگر است. بعد از آخرین تیتراژ اوتوناشی، فرشته را در دنیای واقعی و در زندگی دیگرش می بیند و به سمت او می رود.
تحلیل فرم انیمه ضربان فرشته
این انیمه شخصیت های بسیار زیادی دارد. اما به تعداد محدودی از آنها کامل پرداخته می شود. خیلی از شخصیت ها فقط در حد اشارات اخلاقی و رفتاری پرداخته می شود و خیلی هم بود و نبودشان تفاوتی ندارد. در کل نسبت به تعداد شخصیت ها شخصیت پردازی به خوبی صورت نمی پذیرد. اما اگر بخواهیم همان شخصیت های اصلی را مد نظر قرار دهیم، انیمه ضربان فرشته شخصیت پردازی دراماتیک و جذابی دارد.
گرافیک انیمه ضربان فرشته نه تنها جذاب و چشم نواز نیست، بلکه از حد معمول هم ضعیف تر است. به جزئیات محیطی کم توجهی شده و چهره ها آنقدر شبیه به هم هستند که ممکن است آنها را با هم اشتباه بگیرید. رنگبندی فضا کمی تار است. شاید هدف سازنده از تار کردن تصویر این است که با دنیای ارواح طرف هستیم. با این حال در کیفیت نهایی موثر بوده و از جذابیت گرافیکی کم می کند. استفاده از رنگ های سرد و غروب آفتاب بیش از اندازه است. دلیل استفاده از رنگ های سرد و غروب آفتاب، غم انگیز بودن سرگذشت شخصیت هاست. اما این کار بیش از اندازه صورت گرفته. در داستان ما شاهد وقایع شاد و طنز هم هستیم، اما از لحاظ رنگبندی همچنان تم غمگین رعایت شده.
انیمه ضربان فرشته سعی کرده کامل باشد. هم از نظر درام داستانی، هم از نظر طنز داستانی، هم از نظر پندهای اخلاقی و هم از نظر واداشتن مخاطب به تفکر در فلسفه و عقاید داستان و شخصیت ها. موفق هم بوده. سکانس های زیادی مخاطب را می خنداند و سکانس های احساسی واقعا با روح مخاطب بازی می کنند. همچنین شرایط دائما ایجاب می کند در نوع عملکرد شخصیت ها اندیشه کنیم.
پایان بندی داستان کمی تکراری است. اینکه جمعی از دانش آموزان در جشن پایان سال شرکت کنند و پس از آن جدا شوند در انیمه ها نوعی کلیشه به حساب می آید. مثالش را دقیقا به همین شکل می توان در انیمه school live دید. اما با توجه به سال ساخت انیمه ضربان فرشته به نظر می رسد این کلیشه از همین انیمه آغاز شده. باقی انیمه های با چنین پایانی از پایان ضربان فرشته اقتباس می کنند. در نتیجه اعتراض به پایان انیمه ضربان فرشته که تکراری و کلیشه ای است، صحیح است اما وارد نیست.
شخصیت اصلی داستان یعنی اوتوناشی خیلی بعد از آنکه فرشته در این دنیا در حال فعالیت بوده به این دنیا می آید. اما مشخص می شود وی اهدا کننده قلب به فرشته در زمان حیاتش بوده. از لحاظ ریاضیاتی هر گونه محاسبه کنیم روح وی می بایست زود تر از فرشته به این دنیا فرستاده شود. یا حداقل با کمی تاخیر. نه به گفته خود شخصیت های انیمه پس از سالها مبارزه.
البته نباید بی انصافی کرد. شاید دلیل کارگردان این بوده که وقتی به اوتوناشی نیاز بوده او به این دنیا منتقل شده تا موجب رسیدن افراد به هدف نهایی انیمه شود. اینگونه او هم در زندگی و هم پس از زندگی نجات بخش بوده است. اگر به داستان های کسانی که تجربه بازگشت از مرگ داشته اند گوش دهید، متوجه می شوید در دنیای غیر مادی زمان برای هرکس به شکلی خاص است. شاید یک نفر یک هفته را در چند ثانیه سپری کند و فردی چند ثانیه را در چند روز سپری کند. احتمالا کارگردان برای تاخیر اوتوناشی چنین برآوردی داشته. وگرنه یکی از بزرگترین و بعیدترین اشتباهات در انیمه پیش آمده است. در کل، سکانسی که وی متوجه می شود فرشته کسی است که قلبش را دریافت کرده از زیباترین لحظات انیمه است.
تحلیل محتوای انیمه ضربان فرشته
مبحث اصلی این انیمه همان تناسخ است. از آن جهت که این نظریه الحادی کاملا منسوخ است و شبهه ای کهنه و بی مصرف محسوب می شود به آن نمی پردازیم. مسائل دیگری در انیمه ضربان فرشته مطرح است که پرداختن به آنها مفیدتر و جذاب تر است.
خدا اصلی ترین دشمن شخصیت های داستان است. همه از او گله مند هستند که چرا چنین زندگی ای داشته اند. چرا از اول تا آخر عمر در بدبختی بوده اند؟ چرا با اینکه زندگی آرامی داشته اند و بچه های خوبی بوده اند، اتفاق به شدت ناگواری برای آنها پیش آمده؟ چرا در حساس ترین و مهم ترین برهه زندگی، جانشان را از دست داده اند؟ مقصر تمام این اتفاقات خداست. خدایی بی رحم که از زجر کشیدن بندگانش لذت می برد. این سوالات و دیدگاه های شخصیت های انیمه ضربان فرشته است. همه خدا را مقصر می دانند. حال سوال اصلی این است. آیا واقعا خدا مقصر است؟
جواب این سوال را خود انیمه نصفه و نیمه به ما می دهد. اوتوناشی، خود را مقصر زندگی و وضعیتش می داند. او توانایی تغییر شرایط را داشته اما به دلیل بی انگیزگی تلاشی برای تغییر نکرده. اما بعدها برای رسیدن به هدفی والا شروع به کار می کند. در نقطه عطف رسیدن به این هدف حادثه ای رخ می دهد و او را با مرگ مواجه می کند. اما به جای اینکه شروع به شکایت کند، سعی می کند تا آخرین لحظه امید بخش و مفید باشد. شاید خودش زنده نمی ماند اما عملکرد او باعث می شود جان چندین نفر نجات یابد. حتی در آخرین لحظه عمر خود قلبش را اهدا می کند. پس مقصر وضعیت اوتوناشی خودش بود نه کس دیگری.
گفتم جواب نصفه و نیمه. چرا که سرگذشت اوتوناشی خیلی به پاسخ انیمه نسبت به سوالات طرح شده نزدیک نیست. اگر بود با بحث، خاطره یا هر چیزی دیگری از زبان شخصیت ها مطرح می شد و سوالات مطرح شده پاسخ داده می شدند. این صرفا سرگذشت یکی از شخصیت های داستان است که می توان با ارجاع به آن کمی انیمه را به چالش کشید. در کل مسئله خدای بی رحم مطرح است و بر آن تاکید می شود. اما زیبایی داستان آنجاست که محیطی به وجود آمده تا این ارواح زجر کشیده به آرامش برسند. پس آیا خدا بی رحم است؟
زندگی انسان به دست خودش و اختیار خودش است. البته که عملکرد دیگران در زندگی وی تاثیر دارند. اگر یک انسان تصمیم بگیرد خانواده شما را سلاخی کند و این کار را بکند، چه ربطی به خدا دارد؟ وی با اختیار خود دست به اقدامی اشتباه می زند و باعث زجر شما می شود. اگر قرار باشد خدا به طور مستقیم در چنین اقداماتی ورود کند دلیل آفرینش انسان آزاد و مختار چیست؟ دیگر خوب و بد و زشت و زیبا بی معنی می شد. تمام اینها امتحانات الهی هستند که ما با آنها مواجه هستیم. بستگی به خودمان دارد از این امتحانات چگونه بیرون بیاییم. سربلند یا سرافکنده. اما در این بین کسانی هستند که یا انگیزه ندارند یا به دنبال مقصر می گردند. آنها خدا را مقصر جلوه می دهند. مقصر کردن خدا یک توجیه روحی است برای کسانی که توانایی تغییر را ندارند.
حتی اگر این شرایط را بی رحمی از خدا بدانیم، خدا با ساختن دنیایی برای آرامش ارواح زجر کشیده در پی جبران است. در دنیای انیمه ضربان فرشته فقط نوجوانانی وجود دارند که مرده اند. همه که در این سن نمی میرند. پس بقیه یا بلافاصله تناسخ می یابند یا به دنیا های ارواح دیگری منتقل می شوند تا به آرامش برسند. فراهم کردن شرایطی برای به آرامش رسیدن ارواح، عطوفت خدا را می رساند. همچنین اوتوناشی را زمانی وارد می کند که بیشترین تاثیر را در آرامش باقی ارواح دارد. پس نظریه خدای بی رحم در انیمه تناقض دارد.
اگر راجع به اینکه چرا خدا کمکتون نمی کنه یا اگر برای برطرف کردن شبهه خدای بی رحم نیاز به مطالعه بیشتری دارید، به مقاله روبه رو مراجعه فرمایید: https://www.alamto.com/behid-problem...
مسئله دیگری که مطرح است، خدای بازنشسته(دئیسم) است. می توان در کنار نظریه قبلی، نظریه دئیسم را نیز وارد کرد. دئیسم یعنی خدا دنیایی منظم را آفریده و سپس آن را به حال خود رها کرده. مانند یک ساعت ساز. یعنی اینکه خدا دنیا را آفریده و سپس جهان های ارواح را برای شرایط خاص طرح ریزی کرده است. ارواح دارای شرایط خاص در این دنیا حاضر می شوند و سپس تناسخ می یابند. درست طبق برنامه. اگر خدا حواسش به مخلوقاتش بود، شاید وضع بهتری داشتند و به این فلاکت ها و بدبختی ها نمی افتادند. مقصر اوست که مخلوقات خود را بی پناه رها کرده. انیمه ضربان فرشته به این نظریه نیز می تواند اشاره داشته باشد. اما از آن جهت که توحید در ربوبیت در کتاب های دینی دبیرستان برای شما اثبات شده، فکر نمی کنم نیازی به توضیحات بیشتر برای این مسئله داشته باشید. اما برای اطلاعات بیشتر می توانید از مقاله رو به رو استفاده کیند: آشنایی با مکتب دئیسم و دیدگاه اسلام نسبت به آن
نرم افزاری در داستان وجود دارد که با آن می توان تغییراتی در محیط و شخصیت ها به وجود آورد. در انتهای داستان یوری متوجه می شود با استفاده از این نرم افزار می توان به خدایی این دنیا رسید. چه شد؟ به خدایی رسید. یعنی یک انسان یا روح انسان می تواند با استفاده از ابزار خاص به مقام خدایی برسد. احتمالا خود خدا نیز از چنین ابزاری بهره می برد. چون که سازنده این نرم افزار مشخص نیست، پس احتمالا ابزاری الهی است. در برخی فیلم ها به “مقام خدایی رسیدن” به شکل های متفاوت بیان می شود. در انیمه ای مثل ضربان فرشته چنین کمالی با نرم افزار محقق می شود و در انیمه ای مثل کد گیاس توسط قدرت های فرابشری. در کل، اینجا ما با “به مقام خدا رسیدن” طرف هستیم. نظریه ای که در کابالا (عرفان یهود) و کنفسیوس مطرح است.
خدا شدن هدف نهایی برخی از عرفان ها یا فلسفه های انحرافی است. آنها معتقد اند چون خدا از روح خود در انسان دمیده، پس انسان می تواند به کمالات الهی و در نهایت به حد کمال، یعنی خدایی برسد. آنها معتقد اند خدا برای آفرینش از ابزار یا دانشی استفاده می کند که برای بشر هم مقدور است. مثل جادو و کیمیا. در انیمه ضربان فرشته، با ابزاری الهی طرف هستیم که با آن می توان به مقام خدایی رسید. یک نرم افزار.
تناسخ، یکی از اعتقادات راسخ شرقی ها و یهودی هاست. آنها به حلول روح پس از مرگ اعتقاد دارند. همین ایمان باعث ساخت طیف زیادی از انیمه ها حول این موضوع می شود. دیدیم که در کنار این مقوله می توانیم با مقوله های الحادی دیگری مثل خدا شدن، دئیسم و… طرف باشیم. مخاطب ایرانی و مسلمان باید بداند این نظریات از نظر اسلام رد شده اند. پس اگر از این قبیل آثار تماشا می کند و لذت می برد، سعی کند از مضامین کفرآمیزی که در آن مطرح می شود تاثیر نپذیرد. اگر هم شک و شبهه ای نسبت به برخی مضامین مطرح شده دارید، می توانید به علمای دین و کتب دینی مراجعه کنید.
لینک خبر