من با زخم زبونات رفیقم
مرهم بذار با حرفات رو زخم عمیقم
با توام که داری به گریم می خندی
کاش میشد بیای و به من دل ببندی
تنها بودن یه کابوسِ شومه عزیزم
کار دل نباشی تمومه عزیزم
تو تو چشمات تو حرفات چی داری
که داری جوونیمو یادم میاری
وقتی نیستم کی سر روی زانوت بزاره
این تنهایی نگو که تمومی نداره
یه کاری کن از این زخم کاری رهاشم
همین روزا میام تا تو رو داشته باشم
💔💔