خسته همیشگیدو بند آخر این متن رو اگه دو سال پیش میگفتیم، توسط رفقای توسعه شناسمون سنگسار میشدیم تو کامنت ها!
خدا پدر مانچینی رو بیامرزه که باعث شد این موضوع بیشتر فهم بشه، که خرجکرد بیشتر، لزوما نمیدهد توسعه در صنعت، یا توسعه در فرهنگ، ورزش، اقتصاد ... . و توسعه چه به سبک بازار چه توزیع همگانی منابع طبیعی ، لزوما نمیدهد توزیع برابر، معیشت بهتر عمومی، ... .
توسعه یه فرآیند حداقل صد ساله است ، و اصلاحات هدفمند و بهینه سازی مستمر مجموعه فرهنگ، سیاست، اقتصاد، قانون و سایر زیرساخت هارو طلب میکنه. ضمن اینکه سوارشدن بر درآمد ناشی از فروش منابع طبیعی، وابستگی بیمارگونه ای رو بدنبال داره که فردای بدون اون منابع براش نمیشه متصور شد. همونطور که خیال میکردیم دنیا دیگه به نفت احتیاج نداره و ما باید نفت و گاز و بنزین مون رو زودتر بفروشیم تا رایگان ازمون نگیرن، و دیدیم که با بستن صادرات گاز روسیه به اروپا، چه غوغایی تو اروپا بوجود اومد، و کشورها تازه به فکر افزایش ساخت نیروگاه های اتمیشون تو پنج و ده سال آینده افتادن!
یک بخش عظیمی از اقتصاد رو انتظارات میسازن، و متاسفانه ما انتظارات ( بخوانید پیش بینی) غیر واقعی از آینده رو مبنای تصمیماتمون قرار میدیم. چندین ساله که از جنگ تحمیلی گذشته ، از قحطی بزرگ در ایران شاید بالغ بر صد سال گذشته طوری که شاهد زنده زیادی بر اون قحطی وجود نداره،و با این وجود بارها مردم ما بخاطر ترس از جنگ و قحطی، صف مرغ و برنج و روغن تشکیل دادن و قحطی رو با ترس القایی رسانه ها، محقق کردن! بحدی که روغن سرخ کردنی که جزو ارزانترین و در دسترس ترین اقلام بود، تقریبا نایاب شده بود!