طرفداری | تیم فوتبال زنان وولورهمپتون، پس از فصلی سخت و رقابتی، با وجود عملکرد موفق و فاصله اندک با صدر جدول، با تصمیمی ناگهانی از سوی باشگاه مواجه شد؛ مدیریت باشگاه اعلام کرد به دلیل هزینههای بالا، از درخواست صعود به سطح بالاتر خودداری میکند.
این تصمیم نهتنها دستاوردهای ورزشی تیم را نادیده گرفت، بلکه نشاندهنده نگاهی ابزاری و غیر اقتصادی از سوی مالکان باشگاهها به تیمهای زنان است. از نگاه بسیاری از صاحبان باشگاهها، تیم زنان صرفاً هزینهای اضافی محسوب میشود، نه سرمایهای قابل اتکا؛ نگاهی که منجر به عدم سرمایهگذاری، فقدان چشمانداز بلندمدت و حتی انصراف از فرصتهای رقابتی میشود.
واقعیتهای مالی و نابرابری ساختاری
تصمیم باشگاه وولورهمپتون نشان میدهد که حتی هزینهای معادل ۱.۵ میلیون پوند - که کمتر از یک درصد درآمد سالانه باشگاه است - مانعی جدی برای حمایت از تیم زنان تلقی میشود؛ این در حالی است که تیم مردان باشگاه، با درآمدی بالغ بر ۱۷۷ میلیون پوند در فصل گذشته، زیانی ۷۴ میلیون پوندی را تجربه کرده است.
دریافت مجوز حضور در لیگ بالاتر برای تیمهای زنان، مستلزم برآوردهکردن الزامات حرفهایتری چون استخدام کارکنان تخصصی و افزایش ساعات کاری است؛ مواردی که از نظر مدیران بازده مالی مشخصی ندارند. این نابرابری در تخصیص منابع، بازتابی از ساختار ناعادلانه مدیریت در ورزش حرفهای زنان است.
وابستگی ساختاری و بحران اولویتبندی
بیشتر تیمهای فوتبال زنان در انگلستان از نظر مالی به تیمهای مردان وابستهاند؛ وابستگیای که موجب شده این تیمها همواره در اولویتهای ثانویه قرار گیرند. از میان ۲۳ تیم حاضر در لیگهای برتر فوتبال زنان انگلستان، تنها دو تیم بهطور کامل از تیم مردان مستقل هستند.
نمونههایی مانند باشگاه ریدینگ، که تیم زنان آن به دلیل مشکلات مالی منحل شد، گواه روشنی بر این مسئلهاند. رقابت منطقهای با باشگاههای قدرتمندتر و نگرش محافظهکارانه در تخصیص منابع، باعث شده چشمانداز رشد پایدار برای تیمهای زنان تیره و دشوار باشد.
افت علاقه عمومی و تلاش برای بازسازی درآمدها
پس از چند سال رشد و هیجان، علاقه عمومی به فوتبال زنان با کاهش قابلتوجهی در تعداد تماشاگران مواجه شده است؛ بهویژه در غیاب تورنمنتهای بینالمللی بزرگ که معمولاً محرک توجه عمومی هستند. با این حال، دادههایی مانند افزایش درآمد پخش تلویزیونی سوپرلیگ زنان از ۷ به ۱۳ میلیون پوند و تلاش باشگاههایی چون آرسنال برای همکاری با برندهای غیرفوتبالی همچون استلا مککارتنی و Snuggs، نوید آیندهای امیدوارکننده را میدهند. این مسیرها نشان میدهند که فوتبال زنان، در صورت مدیریت و بازاریابی مستقل، توانایی ایجاد منابع درآمدی پایدار را دارد.
آینده تیمهای زنان و ضرورت تغییر نگرش
رهبران فوتبال زنان معتقدند عبور از شرایط کنونی، نیازمند تفکیک مالی و ساختاری تیمهای زنان از مردان و جذب سرمایهگذاران اختصاصی است. در ایالات متحده، تیمهای زنان بهصورت نهادهایی تجاری و مستقل فعالیت میکنند، اما در انگلستان این مدل هنوز فراگیر نشده است.
برخی باشگاههای بزرگ در حال بررسی فروش بخشی از سهام تیمهای زنان خود هستند تا امکان جذب سرمایه و رشد مستقل را فراهم کنند. همچنین، افزایش گروههای مالکیت چندباشگاهی فرصتهایی تازه برای توسعه فوتبال زنان در سطح جهانی ایجاد کرده است. به گفته نیکی دوسه، در صورتی که تیمهایی مانند وولوز از سوی مالکان خود «کمارزش» تلقی شوند، تنها تغییر مالکیت میتواند امید به آینده را بازگرداند.