ریحانه رضی را نمیتوان تنها یک بازیگر دانست. او روایتیست از ریشههایی دور در خاک مهاباد و شاخههایی که در آفتاب تهران قد کشیدند. زنی از جنس نور. ریحانه رضی، بازیگر نقش حوری در سریال تاسیان، متولد 22 خرداد 1370 در تهران است؛ اما قلبش، مثل رودخانهای که در دل کوه جاریست، اصالتی دارد از حوالی آذربایجان غربی، از همان دیاری که کلمات، بوی خاک و موسیقی میدهند.
خانواده و زندگی شخصی ریحانه رضی
در خانوادهای بزرگ شد که هنر، از دیوارهای خانه بالا میرفت. پدری به نام محمدرضا رضی که ترانه میخواند و نغمهها را میشناخت، مادری بیصدا؛ اما پرشور بود و دو خواهر و برادری که تنها در آلبومهای خانوادگی دیده میشوند: سامان و سمانه، اعضای این خانواده هستند.
تاریخچه بازیگری ریحانه رضی
ریحانه از تئاتر شروع کرد؛ از جایی که صحنه، مقدستر از هر معبدیست. دانشگاه را با رشتهی بازیگری پشت سر گذاشت و دوربین را نه به چشم شهرت، که به چشم چراغی برای روایت دید. چراغی که نخستین بار در سریال سایبر روشن شد و سپس در کیمیا، راه و بیراه، رحیل، تب و تاب و حالا در تاسیان، به روشنایی رسید.
نقش ریحانه رضی در سریال تاسیان؛ حوری قصهی پرغبار
وقتی تینا پاکروان، کارگردان سریال تاسیان، چشم در چشم ریحانه دوخت، گویی حوری قصهاش را پیدا کرده بود. شخصیت حوری ملکشاهی، همسر جمشید نجات و مادرخواندهی شیرین، زنیست از جنس گذشته و آینده. یک طراح لباس که در میانهی سالهای منتهی به انقلاب ۱۳۵۷، قصهای عاشقانه را با نخ و سوزن روایت میکند.
ریحانه رضی، در این نقش، نه فقط بازی که زندگی کرده است. مقابل دوربین، در کنار بابک حمیدیان، هوتن شکیبا، صابر ابر و مهران مدیری، همچون روحی در باد ظاهر شد. سریال تاسیان که از زمستان ۱۴۰۳ در فیلیمو منتشر شد، همان نقطهایست که نام ریحانه را به گوش خانههای بسیاری رساند.
از تئاتر تا تندیس: ریحانه رضی و قصهی هیدن
هر کسی در زندگیاش نمایشی دارد که برایش از همه پررنگتر است. برای ریحانه رضی، آن نمایش، هیدن است. روایتی از زنی نابینا به نام ژان که در سکوت و تاریکی، حقیقت را لمس میکند. در کنار کوروش شاهونه، همسرش و کارگردان آن اثر، ریحانه توانست تندیس بهترین بازیگر زن را از جشنواره فجر بگیرد. همان بازی بود که برایش جایزهی هیئت داوران جشن حافظ را هم به ارمغان آورد.
ریحانه رضی و کوروش شاهونه، یک زوج هنریاند. مردی از تبار کردهای عاشق صحنه، که مثل ریحانه، بازی را جدی میگیرد و زندگی را بازی نمیداند.
سینما و صعود: از شاهین تا لجنخوار
ریحانه رضی در سال 1398 با فیلم شاهین ساختهی سالار طهرانی به سینما قدم گذاشت. اما آن پرواز بزرگ، در لجنخوار به کارگردانی محمد اسدنیا رقم خورد. جایی که او با نقشآفرینی درخشندهاش، جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره کویین پالم کالیفرنیا را به خانه آورد.
شخصیت ریحانه رضی؛ زنی جسور و بازیگری صادق
ریحانه خودش را چنین توصیف میکند:
جسورم، شیطانم، و عاشق هیجان؛ اما بزرگترین دروغ دنیا را یعنی بازیگری فقط با صداقت میپذیرم.
ریحانه رضی نه تنها بازیگر، که نویسنده و مدل هم هست. زنی با قلم، تصویر، و کلمه. او معتقد است که بازیگر باید درد را بفهمد، زندگی را تجربه کند و سپس، بیآنکه دیده شود، دیده شود.
سریالها و آثار ریحانه رضی
ریحانه رضی، در کارنامهاش، نقشهایی دارد که هر یک بخشی از مسیر صعود او بودهاند:
- سایبر (1394) | کارگردان: احمد معظمی
- کیمیا (1394) | کارگردان: جواد افشار
- روزهای بهتر (1396) | گروهی از کارگردانان
- راه و بیراه (1396) | کارگردان: داوود بیدل
- خاک گرم (1397) | کارگردان: جواد ارشاد
- رحیل (1402) | کارگردان: رامین عباسیزاده و مسعود آبپرور
- تب و تاب (1402) | کارگردان: داریوش مختاری
- تاسیان (1403) | کارگردان: تینا پاکروان
آثار ریحانه رضی در سینما:
- شاهین (1398) | کارگردان: سالار طهرانی
- لجنخوار (1399) | کارگردان: محمد اسدنیا
پایان؟ نه... آغاز
ریحانه رضی هنوز در آغاز راهیست که نور دارد، صحنه دارد و سکوتهایی که باید شکستشان داد. او برای بازی آمده؛ اما بازی را زندگی نمیکند؛ بلکه زندگی را بازی میکند، با نگاهی زنانه، نگاهی جسور و نگاهی از شمال تهران تا کوچهپسکوچههای مهاباد؛ مگر نه اینکه بازیگر واقعی، کسیست که قصه را نه فقط بگوید، بلکه زندگیاش کند؟