طرفداری | تنها یک دهه پیش، این تصور رایج بود که دوران مهاجم مرکزی به پایان رسیده است. اسپانیا در یورو ۲۰۱۲ با سسک فابرگاس به عنوان مهاجم کاذب قهرمان شد و آلمان، که تا حد زیادی از مدل اسپانیا الگوبرداری کرده بود، در جام جهانی ۲۰۱۴ چندان به استفاده از یک مهاجم نوک کلاسیک اعتقادی نداشت.
آلمانیها تا مرحله یکچهارم نهایی از توماس مولر به عنوان مهاجمی نیمهکاذب بهره گرفتند تا اینکه یوآخیم لو سرانجام به اصول سنتی بازگشت و میروسلاو کلوزه را به ترکیب اضافه کرد. اینکه کلوزه ۳۶ سال داشت، تنها این باور را تقویت میکرد که مهاجم سنتی شماره ۹ به گذشته تعلق دارد و در حال انقراض است. با این حال، در تابستان امسال بیشترین توجه در بازار نقلوانتقالات معطوف به جابهجایی مهاجمان بوده است.
البته مهاجمان هیچگاه بهطور کامل ناپدید نشدند. چهار گلزن برتر لیگ برتر در فصل ۱۵-۲۰۱۴ شامل سرخیو آگوئرو، هری کین، دیگو کاستا و چارلی آستین بودند. در ایتالیا، مائورو ایکاردی و لوکا تونی صدرنشین جدول گلزنان شدند و در اسپانیا، کریستیانو رونالدو پس از تبدیل کامل به یک شماره ۹، عنوان بهترین گلزن را کسب کرد؛ گرچه حضور لیونل مسی، آنتوان گریزمان و نیمار پس از او، نشاندهنده تنوع بیشتر منابع گلزنی در آن لیگ بود.
با این حال، باور عمومی چنین بود که پیشرفتهترین و هوشمندانهترین سبک فوتبال، مهاجمی مرکزی میطلبد که نهتنها بهخاطر توانایی گلزنی، بلکه به همان اندازه برای تحرک، جاگیری هوشمندانه و پیوند دادن خطوط مختلف بازی اهمیت دارد. ظهور پدیدههایی مانند لیونل مسی در بارسلونا، آرین روبن در بایرن مونیخ و ادن هازارد در چلسی ـ که امروزه در چهرههایی چون محمد صلاح، کیلیان امباپه و رافینیا ادامه یافتهاند ـ سبب شد تا گلها از منابع متنوعتری به ثمر برسند.
در حالیکه مهاجمان کناری گلزن همچنان جایگاه خود را حفظ کردهاند، اکنون شاهد بازگشت اعتماد به مهاجمان مرکزی در سطح بالای فوتبال هستیم. پپ گواردیولا، مربیای که به نظر میرسید بیشترین تردید را نسبت به مهاجمان شماره ۹ سنتی دارد ـ و حتی هرگز کاملاً به آگوئرو اعتماد نداشت ـ شاید با جذب ارلینگ هالند توسط منچسترسیتی، این روند را آغاز کرد.
این ستاره نروژی سبب شد تا سیتی تغییر چشمگیری در سبک بازیاش ایجاد کند. برخلاف بسیاری از بازیکنان گواردیولا، هالند در جریان بازی چندان مشارکت ندارد و به کنارهها یا عمق نمیرود. این تضاد سبک در فصل نخست حضورش در باشگاه، به کسب سهگانه انجامید، اما شاید یکی از دلایل ناکامی سیتی در فصل گذشته نیز بوده باشد.
پس از سالها انتقاد هواداران سرانجام آرسنال یک شماره ۹ جذاب خرید
در همین زمان، رایجترین انتقاد از آرسنال آن بود که آنها فاقد مهاجمی مرکزی بودند؛ مهاجمی که بتواند با استفاده از یک نیمفرصت، نتیجهی بازی فشرده را تغییر دهد یا بازی خوب تیم را به گل تبدیل کند. الکساندر ایساک به نظر میرسید گزینهای بسیار مناسب برای آنها باشد، اما رقم ۱۲۰ میلیون پوند (۱۴۰ میلیون دلار) یا بیشتر، برایشان دستنیافتنی بود.
در نهایت، آنها به جذب ویکتور گیوکرش روی آوردند؛ ریسکی حسابشده، چراکه او ۲۷ سال دارد و تنها در چهار فصل اخیر در امر گلزنی واقعاً موفق بوده است: دو فصل در چمپیونشیپ با کاونتری و دو فصل در پرتغال با اسپورتینگ. با این حال، تا زمانیکه نگرانیها درباره کندی او در موقعیتهای شلوغ برای شوتزنی بیاساس باشد، به نظر میرسد که او نیاز خاص تیم را برآورده میکند؛ حتی اگر گاهی اوقات کای هاورتس در آن نقش مرکزی ترجیح داده شود.
با اینحال، این ایساک است که در مرکز این جابهجایی بزرگ مهاجمان قرار دارد. او بلندقد و سریع است، حرکات هوشمندانهای دارد و در دو فصل گذشته نشان داده که یک گلزن مؤثر در لیگ برتر است. طبیعی است که چرا نیوکاسل تا این اندازه مشتاق حفظ اوست، اما قابل درک نیز هست که او با حقوق ۱۲۰ هزار پوند در هفته (معادل ۶.۲ میلیون پوند یا ۸.۴ میلیون دلار در سال) احساس کمارزششدن میکند.
سه سال دیگر از قرارداد او باقی مانده است، بنابراین نیوکاسل بهجز نگرانی از دلخوری احتمالی ایساک، دلیل چندانی برای فروشش ندارد. با این حال، آنها میتوانند رقمی در حدود ۱۴۰ میلیون پوند یا بیشتر را مطالبه کنند؛ مبلغی که قطعاً برای جذب جایگزینی در سطح بالا کافی خواهد بود، شاید بنیامین شِشکو از باشگاه لایپزیش.
از همین رو، اعلام عمومی عدم در دسترس بودن ایساک، تنها ساعاتی پس از امضای قرارداد لیورپول با هوگو اکیتیکه ـ که از نظر ویژگیها شباهت زیادی به ایساک دارد اما در ۲۳ سالگی بسیار کمتر توسعهیافته است ـ اقدامی عجیب به نظر میرسد. چلسی نیز ممکن بود به ایساک علاقهمند شود، اگر پیشتر دو مهاجم مرکزی به نامهای ژائو پدرو و لیام دلپ را جذب نکرده بود.
شاید لیورپول بتواند با فروش یکی یا هر دوی داروین نونیز و لوئیس دیاز، مقدمات جذب ایساک را فراهم کند. جذب یک مهاجم مرکزی دوم، برای باشگاهی که طی چند سال اخیر نقش اصلی مهاجم را در خدمت باز کردن فضا برای محمد صلاح تعریف کرده بود، گامی مهم خواهد بود.
این شاید نشانهای از یک تغییر در راه باشد؛ لیورپول در حال آمادهسازی برای دورانی بدون صلاح است؛ بازیکنی که بههرحال اکنون ۳۳ سال دارد. با این حال، ایساک یک مهاجم سنتی نیست. شاید آلن شیرر آخرین نمونه از آن نسل مهاجمان در سطح نخبگان انگلیس بود.
از مارکو فنباستن به این سو ـ از طریق آندری شوچنکو و تیری آنری ـ مهاجمان به بازیکنانی بسیار کاملتر تبدیل شدهاند؛ بازیکنانی که ویژگیهای مهاجم هدف، نفوذگر و تمامکننده را در کنار یکدیگر دارند. ایساک و ژائو پدرو مجموعهای کامل از این مهارتها را در اختیار دارند؛ در حالیکه اکیتیکه و ششکو در مسیر توسعهی آنها هستند. مهاجمان مرکزی، با طیف گستردهتری از تواناییها نسبت به پیشینیان خود، ناگهان دوباره محبوب شدهاند و فوتبال وارد عصر جدیدی از مهاجمان شده است.
به قلم جاناتان ویلسون برای گاردین