طرفداری | مقایسه حمایت هواداران سایر تیمها با هواداران رئال مادرید همیشه موضوعی جالب برای بررسی در فوتبال جهان است.
در بسیاری از باشگاههای دنیا، هواداران حتی در شرایط سخت یا زمانهایی که تیم عملکرد ضعیفی دارد، باز هم با تعصب و وفاداری از تیم و بازیکنانشان دفاع میکنند و تسویهحسابها و اعتراضات را به قبل یا بعد از بازی که عمدتاً از مالکان تیمهاست، به روزی دیگر موکول میکنند.
در نمونههایی مثل لیورپول در انگلیس، بروسیا دورتموند در آلمان یا حتی باشگاههای جنوبی ایتالیا مثل ناپولی، فرهنگ حمایت بیقیدوشرط شناخته و جاافتادهای دارند. این هواداران شکستها را با اتحاد پشت سر میگذارند. احساس تعلق عمیق و نوعی حجب و احترام میان بازیکنان و تماشاگران برقرار است؛ گویی هر بازیکن عضوی از یک خانوادهی بزرگتر است.
اما سانتیاگو برنابئو و هواداران رئال مادرید قصهای کاملاً متفاوت دارند. اینجا سقف توقعات بسیار بالاست و صبر و بخشش چندانی در کار نیست.
رئال مادرید پرافتخارترین باشگاه جهان است و از نظر فرهنگی، هوادارانی دارد که حساسیت و مطالبهگری عمیقی در رفتار و ذهنیت آنها بهوضوح دیده میشود.
حتی اگر بزرگترین ستارههای فوتبال جهان نمایش دلخواه آنها را نداشته باشند، بیرحمانه با سوت و اعتراض مواجه میشوند. در برنابئو، حمایت بیقیدوشرط جایش را به انتقاد تیزبینانه و درجا داده است؛ این انتقادها و عدم رضایت، ریشه در عشق عمیق و مطالبهی دائمی برای بهترین بودن دارد. بسیاری میگویند همین فضای پرچالش باعث شده بازیکنان رئال مادرید قوی، تنشپذیر و متفاوت باشند.
در واقع، هواداران رئال مادرید همیشه خواهان بیشترین دستاورد و بهترین نمایش هستند و معتقدند پوشیدن پیراهن سفید به معنای پذیرش فشار و مسئولیت عظیم است. این هواداران با اینکه گاهی ستارههای بزرگ را نیز مورد اعتراض قرار میدهند، اما همین فضای رقابتی و مطالبهگری نقش پررنگی در تاریخ بزرگ و قهرمانیهای بیشمار این تیم داشته است.
با خواندن کتابی در مورد هواداران فوتبال و جستجویی در این زمینه به مقالات جالبی برخورد کردم. حقیقتاً تعجب میکنم بخشی از طرفداران ایرانی رئال با کمترین انتقاد از تیم سفیدپوش از خود بیخود میشوند و تحمل هیچگونه انتقادی را از تیم خود ندارند.
از میان همهی آنچه درک کردم، هواداران رئال مادرید بهواسطهی تاریخ پربار و پر از قهرمانی باشگاهشان، همواره انتظاراتی بسیار بالا دارند. برای آنها نهتنها کسب جام، بلکه نوع ارائهی فوتبال، تعهد، شخصیت و اقتدار بازیکنان نیز اهمیت ویژهای دارد. در صورتی که بازیکنی کوچکترین لغزش، افت یا بیتعهدی از خود نشان دهد، با ابراز نارضایتی سریع و آشکار هواداران روبهرو خواهد شد. این نارضایتی عمدتاً به شکل سوت زدن و گاهی تشویق نکردن عمومی هواداران دیده میشود.
در فرهنگ فوتبال اسپانیا، خصوصاً مادرید، سوت زدن راه اصلی نشان دادن نارضایتی است. ریشهی این رفتار به فرهنگ سنتی در گاوبازی برمیگردد؛ جایی که اگر اجرا ضعیف باشد، تماشاگران با سوت زدن نارضایتیشان را ابراز میکنند. این سنت به برنابئو هم منتقل شده است. از دههی ۱۹۲۰، تماشاگران رئال حتی برای بزرگترین ستارههای تاریخشان همچون دیاستفانو، رائول، کریستیانو رونالدو، ایکر کاسیاس و کیلیان امباپه نیز سوت کشیدهاند.
فضای رسانهای پیرامون رئال مادرید بسیار سنگین و انتقادآمیز است. خبرنگاران و کارشناسان دائماً عملکرد باشگاه و بازیکنان را زیر ذرهبین دارند. همین فضا انتظارات روانی هواداران را مضاعف میکند. در واقع، هواداران برنابئو از ستارگان جدید همان کیفیت و شخصیت افسانهها و «بت»های گذشته را میخواهند؛ اگر این تطابق نباشد، عصبانیت و نارضایتی بروز میکند.
تجربهی کلی بسیاری از بازیکنان بزرگ این بوده که بازی در برنابئو با استرس و اضطراب خاصی همراه است. بازیکنان چه بومی باشند، مثل کاسیاس یا میشل و چه خرید بزرگ و گرانقیمت مانند بیل یا امباپه، همواره زیر فشار سنگین هواداران قرار دارند.
در این مجموعهی فرهنگی باشگاه، هیچکس مصون نیست. از بزرگترین ستارههای تاریخ مانند دیاستفانو، رونالدو (نازاریو و کریستیانو)، زینالدین زیدان و راموس گرفته تا مربیانی همچون مورینیو و کارلو آنچلوتی، همه طعم سوتهای اعتراضی را چشیدهاند.
این فرهنگ تا امروز ادامه دارد؛ نهتنها تغییری نکرده بلکه حالا با ستارههای جهانی چون وینیسیوس جونیور، امباپه و بلینگام و هزینههای نجومی بازسازی برنابئو، انتظارات و فشار بیش از همیشه است. هرگونه لغزش، حذف یا افت فوری با واکنش شدید هواداران مواجه میشود.
فرهنگ هواداری رئال مادرید خاص و پیچیده است. هواداران موفقیت مستمر و نمایشی درخشان میخواهند و کوچکترین عدم تطابق با استانداردهای باشگاه را تحمل نمیکنند. بازیکنان همواره زیر فشار روانی قرار دارند و سوتهای برنابئو بخشی از واقعیت زندگیشان است. در برنابئو، همانطور که والدانو میگوید، «هیچکس از فشار فرار نمیکند».
در این رابطه، نقش هویت شهری مادرید و طبقهی اجتماعی هواداران برنابئو را نباید نادیده گرفت. برجستگی «غرور» و «برتریطلبی» تاریخی مادرید (بهعنوان پایتخت اسپانیا و نماد قدرت) در رفتار تماشاگران کاملاً مشهود است. هواداران احساس میکنند نهتنها نمایندهی یک تیم، بلکه وارث یک افتخار ملی هستند و هرگونه لغزش را نوعی توهین به این جایگاه تلقی میکنند.
رفتار تماشاگران رئال پارادوکسی واضح است: در عین حال که عاشق تیمشان هستند و به آن تعلق خاطر شدید دارند، اما هیچ رحمی در نقد و انتقاد ندارند. این شدت عشق گاهی به تلخی و سختگیری مفرط میانجامد. بسیاری از ستارههای رئال اعتراف کردهاند که عشق به حمایت هواداران برنابئو را تنها بعد از عبور از مسیر تلخ سوتها و انتقادها درک کردهاند.
موفقیت در رئال مادرید نهفقط به استعداد، بلکه به شخصیت و توانایی تحمل فشار و تطبیقپذیری بستگی دارد. حتی بازیکنان بزرگ جهان ممکن است نتوانند با جو خاص برنابئو کنار بیایند. بسیاری از بازیکنان معمولی بعد از جدایی از رئال در تیمهای دیگر درخشان ظاهر شدند، چون فشار روانی از دوششان برداشته شده است.
در این راستا تأثیر رسانههای اجتماعی و فضای مجازی اجتنابناپذیر است. امروزه با گسترش شبکههای اجتماعی، انتقاد و فشار از سمت هواداران دیگر به دیوارهای برنابئو محدود نمیشود. بازیکنان عملاً شبانهروز تحت رصد و قضاوت هواداران هستند و کوچکترین رفتار یا اشتباه صدها هزار واکنش به همراه دارد.
باید پذیرفت فرهنگ هواداری رئال مادرید نمونهای منحصربهفرد در فوتبال جهان است. این سطح از فشار و حساسیت را حتی در باشگاههایی مثل منچستر یونایتد یا بایرن مونیخ هم کمتر میبینیم. رئال مادرید باشگاهی است که مدال افتخار تنها بلیت ورود به قلب هوادارانش است؛ آنهم تازه بعد از مقاومت و تحمل و قبولی در همهی امتحانها.
در مجموع، تماشاگران رئال مادرید آیینهای از تاریخ دیرینه، غرور ملی و موفقیتهای تکرارنشدنی این باشگاه هستند؛ اما همین فرهنگ ضربآهنگ و حساسیتی متفاوت در مقایسه با سایر باشگاههای جهان به رئال داده است.
امیرحسین صدر
اوت ۲۰۲۵

زمانیکه حتی کیلیان امباپه در برنابئو هو میشود، میتوان فهمید هواداران رئال مادرید تا چه حد سختگیر و زیادهخواه هستند.
امباپه، برندهی جام جهانی ۲۰۱۸ و بهترین گلزن فصل گذشته مادرید، در جریان پیروزی ۱-۰ تیمش مقابل اتلتیک بیلبائو در ماه آوریل، پس از حذف آنها از لیگ قهرمانان اروپا در مقابل آرسنال، هدف سوت تماشاگران قرار گرفت.
او تنها نیست. ستارههای دیگری مانند کریستیانو رونالدو، ایکر کاسیاس و آلفردو دیاستفانو نیز همگی روزی از سوی هواداران این باشگاه اسپانیایی مورد بیمهری قرار گرفتهاند. علت این موضوع چیست و چه چیزی دربارهی فشار مطلق و سنگینی بازی در مادرید به ما میگوید؟
او هم در امان نماند!
در انگلستان، بازیکنان هو میشوند؛ ولی در اسپانیا، هواداران با سوت عدم رضایت خود را اعلام میکنند.
این مسئله فراتر از فوتبال است و به دنیای گاوبازی در این کشور میرود که ریشههای عمیقی در فرهنگ اسپانیا دارد.
زمانیکه اجرای «کوریدا» (واژهی اسپانیایی برای گاوبازی) و ماتادور خوب پیش نمیرود، تماشاگران اغلب نارضایتی خود را به این شکل ابراز میکنند. هیچ جایی سوت زدن به اندازهی مادرید رایج نیست؛ پایتخت اسپانیا به شکلی سنتی و تاریخی روحیهای سختگیرتر نسبت به سایر شهرهای دیگر دارد. نمونههایی از این اتفاق در بازیهای رئال مادرید در دههی ۱۹۲۰ وجود دارد، از جمله در مورد مهاجم این تیم، گاسپار روبیو.
خبرنگار و تاریخنگار، آلبرتو کوسین، روبیو را شخصیتی «دمدمیمزاج، نزاعجو و اهل دعوا و معرکه» توصیف میکند که گاهی اوقات «هو و سوت» میشد.
او در مقالهای برای رسانهی اسپانیایی «لا گالرنا» در سال ۲۰۱۵ نوشت:
زمانیکه روبیو بهطور غیرمجاز به کوبا و مکزیک سفر کرد و در سال ۱۹۳۲ برگشت تا در بازی مقابل اتلتیک بازی کند، «با سوتهای شدیدی موقع ورود به زمین مواجه شد»
اما نخستین نمونههای مهم این اتفاق در حقیقت به نخستین دوران موفقیتهای بزرگ رئال مادرید در دههی ۱۹۵۰ برمیگردد، زمانیکه این تیم پنج دورهی متوالی قهرمان جام باشگاههای اروپا شد.
تا سال گذشته، فرانسیسکو «پاکو» خِنتو تنها بازیکنی بود که شش فینال جام باشگاههای اروپا/لیگ قهرمانان را برده بود (از آن زمان دنی کارواخال و لوکا مودریچ باز هم از همین تیم به او پیوستهاند). اما سبک بازی او باعث شد شروع آسانی در برنابئو نداشته باشد. هواداران آن دوران رئال مادرید وینگر تیزپای اسپانیایی را اینگونه توصیف میکردند:
آنقدر سریع بود که اغلب توپ را در پشت سر خود جا میگذاشت. به همین دلیل، زمانیکه توپ را از دست میداد، هواداران دلخور و عصبانی میشدند.
در مقطعی باشگاه رئال مادرید حتی به بازگرداندن او به راسینگ سانتاندر، باشگاهی که خِنتو را از آن خریده بود، فکر کرد؛ اما این دیاستفانوی بزرگ بود که نزد رئیس باشگاه «سانتیاگو برنابئو» برای او وساطت کرد.
حتی دیاستفانو، که تا قبل از رائول، کریستیانو رونالدو و کریم بنزما با ۳۰۸ گل بهترین گلزن تاریخ رئال مادرید بود، تجربهی سوت از سوی هواداران در برنابئو را داشته است!
در دسامبر ۱۹۶۲، طی تبلیغات گسترده در روزنامهها، تصویری از پاهای زنی با جوراب نازک بدننما را روی عکسی دیاستفانو قرار دادند و از این جملهی تبلیغاتی استفاده کردند: «اگر بهجای همسرم بودم، جوراب برکشایر پام میکردم.»

واکنش در اسپانیا، جامعهای محافظهکار که همچنان تحت حکومت ژنرال فرانکو بود، چنان خشمگینانه و خشمآلود بود که باشگاه رئال مادرید مجبور شد به شرکت تبلیغاتی ۱۵۰ هزار پزتا (حدود ۹۰۰ یورو به پول امروز) بپردازد تا از استفاده از این تصویر خودداری کند.
با این وجود، زمانیکه دیاستفانو بار دیگر برای بازی در برنابئو ظاهر شد، با سوتهای شدیدی روبهرو شد.
واکنش او چه بود؟ در میدان پاسخش را قاطعانه داد و دو گل سرنوشتساز در پیروزی ۳-۲ مقابل اتلتیک بیلبائو به ثمر رساند.
خورخه والدانو، که بهعنوان بازیکن، مربی و مدیرکل در رئال مادرید حضور داشته است، معتقد است فشار رسانهای پیرامون باشگاه، انتظارات بالایی در میان هواداران ایجاد میکند. والدانو اکنون مفسر فوتبال است و خودش نیز در دههی ۱۹۸۰ سوتهای هواداران را تجربه کرد.
او در مصاحبهای با «اتلتیک» میگوید:
این فقط به مردم مربوط نمیشود، بلکه به فضای خاص رئال مادرید، پوشش رسانهای و فشاری که هر هفته به هر کسی که وارد رئال میشود هم مربوط است. زمانیکه برای مادرید بازی میکردم، گاهی رفتن به آرژانتین مثل رهایی بود. به این معنا نیست که در آرژانتین از ما انتظاری نداشتند؛ دوم شدن در جام جهانی خودش یک شکست بزرگ بود. اما فشار شبیه چیزی نبود که هر هفته در رئال مادرید تجربه میکردم؛ جایی که مجبور هستی همیشه در حالت آمادهباش کامل باشی. برای همین همیشه میگویم: «بازیکنان رئال مادرید به نوعی برای دفاع از حیثیت خود میدوند.»
من چهار یا پنج ماه باید با مخالفت همهی هواداران در برنابئو کنار میآمدم. خوزه ماریا گارسیا (خبرنگار رادیویی که به انتقادات تندش مشهور بود) هم علیه من موضع گرفته بود؛ با این وصف این وضعیت باعث نشد سبک بازیام را تغییر دهم. بعد هم بهترین فصل زندگی فوتبالیام را با قهرمانی در لیگ، کسب جام یوفا و تصاحب جام جهانی (در سال ۱۹۸۶) پشت سر گذاشتم.
در همان دهه، ستارهی دیگری از باشگاه، میشل گونزالس با همین رفتار از سوی مادریدیها مواجه شد. این هافبک بخشی از نسل معروف «کویینتا دل بوتره Quinta del Buitre» بود که به رهبری امیلیو بوتراگوئنو و با حضور پنج ستاره از آکادمی باشگاه شکل گرفته بود.
بوتراگوئنو و میشل گونزالس، بازیکنان بومی رئال مادرید
نسل «کوئینتا دل بوتره» (Quinta del Buitre) در باشگاه رئال مادرید به گروهی از بازیکنان جوان، بومی و آیندهدار این تیم اشاره دارد که در دههی ۱۹۸۰ تبدیل به نماد یک عصر جدید برای باشگاه شدند.
اصطلاح «کوئینتا دل بویتره» به «کوئینتا» گروه یا نسل پنجنفره اشاره دارد و «بویتره» از لقب بوتراگوئنو (El Buitre/کرکس) گرفته شده که ستارهی شاخص آن نسل بود. این پنج بازیکن عبارت بودند از: امیلیو بوتراگوئنو، مانولو سانچز، میشل، میگل پاردهسا و رافائل مارتین وازکز. چیزی شبیه «کلاس ۹۲» منچستریونایتد.
این بازیکنان در اواسط دههی ۱۹۸۰ از تیم جوانان رئال مادرید به تیم اصلی راه پیدا کردند و خیلی زود به ستونهای اصلی تیم تبدیل شدند. در دورهی حضور آنها، رئال مادرید با بازی هجومی، تکنیکی و روحیهی جوانگرایی، چندین قهرمانی در لالیگا، جام حذفی اسپانیا و جام یوفا به دست آورد. «کوئینتا دل بویتره» نماد نوعی انقلاب و اعتماد به بازیکنان پایه در رئال مادرید و یکی از خاطرهانگیزترین دورههای تاریخ این باشگاه است.
در یکی از بازیها مقابل اسپانیول در ژوئن ۱۹۸۹، میشل در مقابل سوتهای هواداران تحمل و صبر خود را از دست داد و در اعتراض زمین بازی را ترک کرد. رئال مادرید پیش از این قهرمان لالیگا شده بود اما در مجموع بازیهای نیمهنهایی جام باشگاههای اروپا، با نتیجهی ۶-۱ مقابل میلان حذف شده بود و هواداران میشل را مقصر میدانستند.
میشل در مصاحبهای با رادیو «کادنا سر» اسپانیا در سال ۱۹۸۹ که با والدانو انجام داد، گفت:
وقتی برای فوتبال میروم، میخواهم لذت ببرم. روز بازی مقابل اسپانیول دیگر طاقم طاق شد و زمین را ترک کردم. میدانم کارم اشتباه بود، اما خیلی مایوس شده بودم. آن روز، روز جشن بود و حتی در آن روز هم مرا نبخشیدند. مثل این است پدرت هر روز تو را سرزنش کند و حتی در روز عروسی پسرش همین کار را تکرار کند. من حرفهای هستم، وقتی به زمین میروم حس یک مادریدیستا (هوادار رئال) را دارم؛ از اینرو وقتی اینگونه تحت فشار و انتقاد قرار میگیرم، شدیداً آزارم میدهد.
میشل در همان مصاحبه به حدی تحت فشار روحی بود که اعلام کرد قصد دارد باشگاه را ترک کند! با این حال، تا سال ۱۹۹۶ در رئال مادرید ماند و در مجموع ۵۵۹ بازی انجام داد و ۱۷۸ گل به ثمر رساند!
اما چرا هواداران نارضایتی خود را بهطور خاص با سوت زدن ابراز میکنند؟
به گفتهی «سارا مارتینز د اسپخو Sara Martinez de Espejo»، روانشناس متخصص ورزش و عملکرد بالا که با باشگاه لگانس در لالیگا همکاری میکند، معتقد است:
هواداران فکر میکنند میتوانند بر جریان بازی تأثیر بگذارند. شمایلی آینهوار با بزرگان پیشین پدید میآید، انگار گذشته در قالب پیوندی آینهوار دوباره نمایان میشود. هواداران در ذهن، خواسته و ناخواسته، برای خود معیار و الگو و استانداردی شکل میدهند و اگر بازیکنان فعلی به آن سطح از شخصیت و کیفیت با آنچه آنها در ذهن خود ساختهاند برابری نکنند، عصبانی و عاصی میشوند. هواداران از ته دل باور دارند میتوانند بر جریان بازی و در تغییر روند آن نقش اساسی و مؤثری بازی کنند. گاهی این کار را آگاهانه یا ناخودآگاه تحت نوعی فشار روانی انجام میدهند. گاهی ممکن است بازیکنها در واکنش به این تحریک بیدار شوند، اما این همیشه استراتژی خوبی نیست.
در سالهای اخیر، حتی رونالدو، بهترین گلزن تاریخ رئال مادرید با ۴۵۰ گل بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸، هم مجبور بود این وضعیت را تحمل کند.
مهاجم پرتغالی، سلطان بلامنازع دروازهها در سال ۲۰۱۷، زمانیکه در بازی مقابل رئال سوسیداد توپی را بد تحت کنترل درآورد، از سوی بخشی از هواداران برنابئو با سوت مواجه شد. او بهشدت ناراحت شد و تصاویر تلویزیون اسپانیا نشان داد به زبان پرتغالی زیر لب میگوید: «حرامزادهها».
سوتها، بهترین گلزن تاریخ باشگاه را هم آشفته کرد
سرخیو راموس، کاپیتان وقت رئال، تلاش کرد رونالدو را آرام کند و رونالدو مانند دیاستفانو در پیروزی ۳-۰ یک گل زد و یک پاس گل داد. گرت بیل نیز بارها با همین رفتار مواجه شد؛ بهطوریکه اقامت نهسالهاش در مادرید پس از انتقال رکوردشکنش در ۲۰۱۳ بهتدریج تلخ و تلختر شد. در سال ۲۰۲۲، زمانیکه هواداران ستاره ولزی را هدف قرار میدادند، کاسمیرو، هافبک برزیلی وقت رئال مادرید، گفت: «این عمل در واقع سوتی به تاریخ باشگاه و ارزشهای گذشتهاش است.»
گرت بیل در پادکست «اریک اندرز لَنگ» در سال ۲۰۲۰ گفت:
اولینبار کمی شوکه شدم و گفتم "این دیگه چیه؟" انتظار دارید هواداران شما را حمایت کنند و باعث پیشرفت و موفقیت شما شوند، چون این به نفع خودشان هم هست، اما به نظر میرسد عکس این اتفاق میافتد. فقط برای شما سوت میزنند که خب باعث میشود حال و روزتان بدتر شود.
گرت بیل بعد از فصل اول درخشانش، بارها و بارها سوتهای اعتراضی شنید
پیش از آن، برنابئو در دوران پرحاشیه و بسیار پرتنش سرمربیگری ژوزه مورینیو بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ نقشآفرین بود. مورینیو در یک بازی مقابل اتلتیک بیلبائو با هو و سوت روبهرو شد، ساکت ماند، اما فقط زمانی واکنش نشان داد که شعارهایی علیه او از سمت جنوبی ورزشگاه، جاییکه جایگاه اولتراها و متعصبترین هواداران رئال مادرید در آن مستقرند، شنید و از آنها درخواست کرد ساکت و آرام باشند.
سپس در نشست مطبوعاتی پس از مسابقه اظهار داشت:
زیدان هم در این استادیوم سوت شنیده است، رونالدو نازاریو و کریستیانو هم همینطور. به چه دلیل من نباید هدف سوتهای آنها قرار بگیرم؟ تقریباً برای هر چیزی یکبار اولی وجود دارد و حالا این بار نصیب من شده است. مسئلهای نیست و ایرادی ندارد.
اما ماجرا به همینجا ختم نشد. در پایان سال ۲۰۱۲ و در شروع سخت فصل، مورینیو به هواداران گفت پیش از بازی مقابل اتلتیکو مادرید زودتر به ورزشگاه بیایند تا هر طور که مایلند برایش دست بزنند یا سوت بکشند. این تلاش مورینیو برای کمکردن فشارها و کمکردن التهاب وضعیت بود. او به خبرنگاران گفته بود از انتقادات مداومی که بهگفتهی خودش به «ورزش ملی» تبدیل شده، خسته شده است.
به بیان دیگر، مورینیو معتقد بود حجم و تکرار انتقادات بهحدی است که انگار انتقاد کردن از او به یک فعالیت معمول و فراگیر در کشور مبدل شده است. در کمال تعجب او وقتی وارد برنابئو شد، نیمی از ورزشگاه هنوز خالی بود و با وجود تکوتوک سوتهایی که به گوش رسید، اکثر هواداران حاضر برای او دست زدند.
مورینیو خودش آمادهی شنیدن سوتها بود
در همان دوره، ایکر کاسیاس، دروازهبان افسانهای و باسابقه باشگاه، بهدلیل روابط سردش با مورینیو تحت فشار قرار داشت؛ او توسط مورینیو نیمکتنشین شد. کاسیاس متهم به لو دادن اطلاعات به رسانهها بود؛ موضوعی که کاسیاس بهشدت آن را رد کرد.
با این حال، انتقادات از کاسیاس حتی پس از رفتن مورینیو هم ادامه پیدا کرد و در فصل آخر حضورش در باشگاه ۱۵-۲۰۱۴ به اوج خود رسید. در بازی مقابل والنسیا تقریباً تمام هواداران حاضر در برنابئو هر بار که او توپ را لمس میکرد، سوت میزدند؛ بهویژه پسازاینکه والنسیا ۲-۰ پیش افتاد، درحالیکه بازی در پایان ۲-۲ مساوی شد. در پایان، واکنش کاسیاس که توسط تلویزیون اسپانیا ضبط شد، این بود: «هرچه میخواهید سوت بزنید، به دَرَک…»
راه کاسیاس و رئال مادرید با یک خداحافظی تلخ جدا شد
والدانو معتقد است بازیکنان محصول آکادمی رئال مادرید حتی بیشتر از خریدهای جدید باشگاه تحت فشار و انتقاد قرار میگیرند. والدانو عقیده دارد بازیکنانی که از آکادمی مادرید به ترکیب اصلی میرسند، نسبت به خریدهای جدید باشگاه با فشار، انتقاد و چالشهای بیشتری مواجه هستند:
وقتی در ردههای پایه پیراهن رئال مادرید را میپوشی و برای بازی به محلههای مادرید میروی، باید با خشونت و تندی تماشاگران کنار بیایی؛ دقیقاً همان تندی که همیشه سر بزرگان خالی میشود. یادم هست بچهای ۱۱ ساله بود که در یک تورنمنت میان آکادمی تیمها مصاحبه میکرد. به او گفتند قرار است در بارسلونا و محیطی بسیار سخت بازی کند. پسرک گفت: "مشکلی نیست، ما به این شرایط عادت داریم." پوشیدن این پیراهن از همان روز اول مسئولیت و فشار بزرگی را روی دوش شما میگذارد.
این فشار امروزه هم به همان شدت وجود دارد. انتظارات در مادرید همچنان بسیار بالاست و با توجه به هزینه گزاف بازسازی برنابئو (دستکم ۱.۷۶ میلیارد یورو) و حضور ستارههایی مثل امباپه، وینیسیوس جونیور و جود بلینگام، ضرورت موفقیت حتی بیشتر از گذشته شده است. در فصل گذشته، درحالیکه تیم کارلو آنچلوتی برای تکرار قهرمانی در لالیگا و لیگ قهرمانان اروپا تلاش میکرد، در انجام مأموریت عقیم ماند و هواداران بارها صدای اعتراض خود را بلند کردند.
پس از شکست سنگین ۵-۲ در فینال سوپرجام اسپانیا مقابل بارسلونا، کارلو آنچلوتی، اورلین شوامنی و لوکاس واسکز در بازی بعدی مقابل سلتاویگو در جام حذفی، هنگامیکه اسامیشان از بلندگوهای برنابئو پخش شد، با سوتهای اعتراضآمیز هواداران روبهرو شدند. رئال مادرید در آن مسابقه نزدیک بود برتری ۲-۰ خود را از دست بدهد اما در وقت اضافه ۵-۲ پیروز شد؛ آنچلوتی هم پس از بازی سوتها را «هشداری قابلقبول» توصیف کرد.
وینیسیوس جونیور نیز در بازی دیگری مقابل والنسیا که با نتیجه ۱-۱ تعویض شد، با سوت هواداران روبهرو شد. بعد از آن، در دیدار مقابل اتلتیک بیلبائو، گلی زد که مردود اعلام شد ولی تصمیم گرفت با هواداران شادی نکند. امباپه نیز این فصل چند بار با سوت مواجه شد، اما این مسئله پس از حذف رئال از لیگ قهرمانان اروپا توسط آرسنال کاملاً محسوس بود. او برای بازی بعدی مقابل اتلتیک محروم بود، اما وقتی تصویرش روی اسکوربورد ورزشگاه نمایش داده شد، بخش قابلتوجهی از هواداران نارضایتی خود را بهخوبی نشان دادند.
دکتر مارتینز د اسپخو درباره عواقب برخوردهای هواداران میگوید:
بستگی به شخصیت ورزشکاران دارد، ولی این شرایط میتواند تأثیرات روانی روی بازیکنان بگذارد و اضطراب پیشنگرانه ایجاد کند؛ یعنی اضطراب از شکست و ناکامی بهدلیل ترس از واکنش جمعیت. همچنین میتواند موجب تردید به خود و باعث کاهش اعتمادبهنفس شود؛ زمانیکه بازیکن نسبت به عملکرد خود دچار شک و تردید میشود و با عدم اطمینان نسبت به تصمیمات خود نگاه میکند و مشکلات عاطفی ایجاد میشود. و برخی افراد بهعنوان یک مکانیزم دفاعی ازنظر عاطفی فاصله میگیرند تا از خود محافظت کنند.
خورخه والدانو، ستاره آرژانتینی رئال مادرید که نقش مهمی در قهرمانی آرژانتین در جام جهانی 1986 ایفا کرد
با این حال، والدانو باور دارد این رفتار بخشی از زندگی با هوادارانی است که به موفقیت عادت کردهاند:
همیشه میل شدیدی به محکوم کردن بازیکنان وجود دارد، همه فوراً بازیکنان را متهم میکنند!
اما دقیقاً اصل داستان و نکته همینجاست: در برنابئو هیچکس مصونیتی ندارد. آیا این وفاداری محسوب میشود یا بیوفایی؟ هرچه که هست، همه بزرگان مادرید مزه سوتهای مخالف و معترض را شنیدهاند و احدی قسر در نرفته است!