به نام خدا
قالب:غزل
وزن:بحر رمل مثمن سالم
.
با تمامِ رنج و غم ها عشقِ ما پایان ندارد
این مسیرِ عشق ورزی مانعی آسان ندارد
.
گفت شیخی: ای مسلمان ! کارِ تو بی شک گناه است
گفتمش بی عشقِ یارم ، قلبِ من ایمان ندارد
.
گر که انسان گشتهام من گوهری در عاشقی بود
آدمی بی عشق ورزی فرق با حیوان ندارد
.
محنتی در قلب بود و با خودش شادی بیاورد
چشم هایم با حضورش خواهشِ باران ندارد
.
عهد بستم با دلِ خود هرچه او خواهد پذیرم
صد هزاران مُهر و امضا قدرِ این پیمان ندارد
.
گرچه عمری من ز خاکم چیزِ زیباتر ندیدم
گویم این را که جمالش را دو صد ایران ندارد
.
با زبانِ چشم هایم عشق را تأیید کردم
این زبان در صدقْ کم از قسّمِ قرآن ندارد
.
گر که پایانِ مسیرِ عاشقی با مرگ باشد
واگذارم هر نفس را ، ارزشی این جان ندارد
.