شرکت یونایتد فروت (UFCO)، نماد عریان و خشن سرمایهداری انحصاری قرن بیستم بود که با هدف انحصاری کردن تولید و صادرات موز، بر حیات سیاسی و اقتصادی کشورهای آمریکای مرکزی چون گواتمالا، هندوراس، کاستاریکا، پاناما، نیکاراگوئه و کلمبیا سلطه یافت. قدرت عظیم این شرکت در مالکیت زمینها، خطوط راهآهن و بنادر، به حدی بود که دولتها را وادار به تبعیت میکرد. این سطح از نفوذ، منجر به ابداع اصطلاح تحقیرآمیز "جمهوریهای موز" (Banana Republics) شد تا این کشورها را به عنوان رژیمهای ضعیف و فاسدی معرفی کند که صرفاً در خدمت منافع یک شرکت خارجی هستند. زیادهخواهی این سرمایهداری، تنها به استثمار منابع ختم نشد، بلکه زمینهساز سرکوبهای خونین و بیثباتیهای سیاسی دههها بعد شد.
---
شرکت یونایتد فروت (UFCO) که بعدها به چینکیتا برندز (Chiquita Brands) تغییر نام داد، در تاریخ آمریکای مرکزی و جنوبی نه فقط یک شرکت، بلکه یک نیروی سیاسی و نظامی بود. تاریخچه این شرکت، یک کتاب درسی کامل برای درک این موضوع است که وقتی سود سرمایهداری هیچ مرزی نمیشناسد، چه فجایعی رخ میدهد.
۱. تولد یک غول و حاکمیت انحصاری
یونایتد فروت در سال ۱۸۹۹ از ادغام چند شرکت کوچکتر تأسیس شد و بهسرعت رشد کرد. مأموریت این شرکت ساده بود: کشت و صادرات موز با کمترین هزینه و سریعترین زمان ممکن برای عرضه به بازارهای ایالات متحده و اروپا.

الف. مالکیت زمین (آغاز سلطه)
انحصار زمین: UFCO نه تنها مزارع موز، بلکه تمام زیرساختهای مرتبط را نیز خرید یا کنترل کرد. این شرکت مالک میلیونها هکتار زمین کشاورزی حاصلخیز بود که اغلب با تهدید و رشوه از دولتها یا زمینداران کوچک گرفته شده بود.
انحصار زیرساخت: یونایتد فروت مالک اصلی خطوط راهآهن، بنادر اصلی، شبکههای تلگراف و حتی شرکتهای حملونقل دریایی (که به «ناوگان بزرگ سفید» معروف بود) بود. در نتیجه، این شرکت کنترل کامل اقتصاد کشورهای میزبان را به دست گرفت. هیچ کشاورز دیگری نمیتوانست محصولات خود را بدون رضایت UFCO صادر کند.
«جمهوریهای موز»: این اصطلاح، توسط نویسندهٔ آمریکایی، او. هنری، برای توصیف این کشورها ابداع شد؛ کشورهایی که از لحاظ اسمی مستقل بودند، اما اقتصاد، سیاست و حتی ارتششان، تحت کنترل منافع یک شرکت خارجی قرار داشت.

ب. کارگران، بردگان مدرن
نیروی کار در مزارع یونایتد فروت، تحت بدترین شرایط استثمار میشدند:
حقوق ناچیز: کارگران در فقر مطلق زندگی میکردند و دستمزدشان به حدی پایین بود که تنها برای زنده ماندن کافی بود.
دکانهای شرکت (Company Stores): کارگران مجبور بودند مایحتاج خود را از فروشگاههای متعلق به خودِ شرکت خریداری کنند. این سیستم باعث میشد که هرگز از شرکت طلبکار نشوند و در یک حلقهٔ بیپایان بدهی گرفتار بمانند.
سرکوب بهداشت و درمان: خدمات بهداشتی و درمانی محدود و اغلب نادیده گرفته میشد و بیماریهایی مانند مالاریا بهراحتی در میان کارگران پخش میشد.
۲. جنایات و دخالتهای سیاسی: دستهای خونین در دولتها
بزرگترین جنایت یونایتد فروت، فراتر از استثمار اقتصادی بود؛ این شرکت فعالانه در سرنگونی دولتهایی که منافعش را تهدید میکردند، دست داشت.
الف. قتلعام موز (Banana Massacre) در کلمبیا (۱۹۲۸)
این واقعه یکی از تاریکترین نقاط تاریخ کلمبیا و یونایتد فروت است:
شورش کارگران: در سال ۱۹۲۸، هزاران کارگر موز در منطقه سیناگا (Ciénaga) کلمبیا برای درخواست دستمزد بهتر و شرایط انسانیتر دست به اعتصاب زدند.
فشار UFCO بر دولت: یونایتد فروت دولت کلمبیا را تحت فشار قرار داد که این اعتصاب را سرکوب کند. سفیر ایالات متحده به صراحت تهدید کرد که اگر دولت کلمبیا نتواند نظم را برقرار کند، ارتش آمریکا دخالت خواهد کرد.
کشتار: ارتش کلمبیا، با توجیه برقراری امنیت و حفظ منافع خارجی، به سوی کارگران اعتصابی که در میدان شهر جمع شده بودند، آتش گشود. تعداد دقیق کشتهشدگان هرگز مشخص نشد، اما تخمینها از دهها تا صدها نفر متفاوت است. دولت بعدها سعی کرد این واقعه را انکار کند و تعداد کشتهها را ناچیز جلوه دهد. این واقعه نمادی از قدرت مطلق شرکت بر ارادهٔ یک دولت شد.
ب. سرنگونی دولت گواتمالا (۱۹۵۴)
این مشهورترین و آشکارترین دخالت سیاسی UFCO در منطقه است:

تهدید منافع: در سال ۱۹۵۰، جاکوبو آربنز گوزمان، رئیسجمهور منتخب گواتمالا، اصلاحات ارضی را آغاز کرد. هدف او توزیع مجدد زمینهای بلااستفادهٔ بزرگ به نفع کشاورزان فقیر بود. بخش عمدهای از این زمینهای بلااستفاده متعلق به یونایتد فروت بود.
لابی در واشنگتن: UFCO با لابیگری گسترده در واشنگتن دیسی، از جمله در سازمان سیا (CIA) و دولت آیزنهاور، آربنز را به عنوان یک «کمونیست» و «تهدیدی برای منافع آمریکا» معرفی کرد. در واقعیت، آربنز صرفاً یک اصلاحطلب دموکراتیک بود.
کودتا با حمایت CIA: در سال ۱۹۵۴، سازمان سیا یک کودتای نظامی طراحی و حمایت مالی کرد که منجر به سرنگونی آربنز شد. این کودتا دههها جنگ داخلی خونین و دیکتاتوریهای نظامی را در گواتمالا به دنبال داشت که جان صدها هزار نفر را گرفت. این اقدام، نشان داد که UFCO حاضر است دموکراسی را سرنگون کند تا منافع تجاری خود را حفظ کند.
۳. میراث فاجعهبار سرمایهداری انحصاری
سرنوشت آمریکای مرکزی، بهشدت تحت تأثیر سیاستهای یونایتد فروت شکل گرفت:
وابستگی تکمحصولی: این شرکتها اقتصاد این کشورها را به تکمحصولی (موز) وابسته کردند. هرگونه بیماری در مزارع یا تغییر در بازار جهانی، اقتصاد کل کشور را با بحران مواجه میکرد.
فساد ساختاری: UFCO فرهنگی از رشوه و فساد را نهادینه کرد. سیاستمدارانی که با شرکت همکاری میکردند، پاداش میگرفتند و آنهایی که مخالفت میکردند، سرنگون میشدند. این امر، دولتهای منطقه را برای دههها فاسد و ناتوان ساخت.
فقر و بیثباتی: این دوران، میراثی از فقر گسترده، بیعدالتی اجتماعی و بیثباتی سیاسی را به جای گذاشت که تا به امروز، ریشهٔ بسیاری از مشکلات مهاجرت و خشونت در آمریکای مرکزی است.
در نهایت، داستان یونایتد فروت، یک درس عبرت تاریخی است: زمانی که سرمایهٔ بزرگ و انحصاری اجازه پیدا کند که خود را ماورای قانون و ارادهٔ ملی یک کشور قرار دهد، نتیجه آن فساد، دیکتاتوری و فاجعهٔ انسانی خواهد بود، حتی اگر محصول مورد بحث یک میوهٔ بیضرر مانند موز باشد.
