ترور چارلی کرک، فعال محافظهکار برجسته و بنیانگذار سازمان "نقطه عطف آمریکا" (Turning Point USA)، نه تنها یک شوک سیاسی بود، بلکه فوراً به میدان نبرد جدیدی در مورد مفهوم آزادی بیان در ایالات متحده تبدیل شد. آنچه این واقعه را به کانون توجه تبدیل کرده، نه صرفاً خشونت این اقدام، بلکه ریاکاری آشکاری است که از سوی رهبران و مقامات راستگرا در دولت دونالد ترامپ در مواجهه با آن دیده میشود؛ کسانی که یک عمر خود را منتقد "فرهنگ لغو" (Cancel Culture) میدانستند، اما اکنون خودشان با استفاده از اهرم قدرت دولتی، در حال اعمال شدیدترین اشکال آن هستند.
صدای راست منتقد: تاکر کارلسون کیست؟
برای درک این تناقض، لازم است منتقد اصلی این رویکرد یعنی تاکر کارلسون را بشناسیم. کارلسون یک چهره رسانهای راستگرا و فوقالعاده تأثیرگذار است که سالها با برنامهاش در فاکس نیوز، به یکی از قدرتمندترین سخنگویان راست افراطی و جنبش "ماگا" (MAGA) تبدیل شد. او با مواضع محافظهکارانه صریح، ضدمهاجرتی و ضدنهادگراییاش، به یک "برادر راستگرا" و یک قهرمان برای پایگاه ترامپ تبدیل شده است. او بارها حملات خود را متوجه "لیبرالها"، "چپهای افراطی" و "دولت عمیق" کرده است.
اما این همان تاکر کارلسون بود که پس از ترور کرک، زنگ خطر را به صدا درآورد. او دولت ترامپ را متهم کرد که از مرگ کرک به عنوان "اهرم" برای نقض متمم اول قانون اساسی و وضع قوانین "سخنان نفرتپراکن" استفاده میکند. این انتقاد او، از نظر سیاسی دارای وزن زیادی است، زیرا از درون اردوگاه راستگرایان و توسط کسی که خود سمبل وفاداری به این جنبش است، مطرح میشود. کارلسون در واقع میگوید: «شما در حال قربانی کردن اصول بنیادین ما برای کسب امتیاز سیاسی هستید.»
شکار منتقدان: از نقد فرهنگ لغو تا اجرای آن به دست دولت
دولت ترامپ و متحدانش، از جمله کرک، سالها با اصطلاح "فرهنگ لغو" یا "Cancel Culture" جنگیدند. آنها این پدیده را به عنوان ابزاری در دست لیبرالها، سازمانهای مدنی و دانشگاهها معرفی میکردند که هدفش اخراج یا ساکت کردن محافظهکاران به بهانههایی چون "سخنان نفرتپراکن" یا "نژادپرستی" است. محور اصلی نقد آنها این بود که لغو کردن، تلاشی از سوی "نخبگان چپ" برای خاموش کردن صدای مخالف و نابودی آزادی بیان است.
اما رویدادهای پس از ترور چارلی کرک، نشان داد که این نگرانیها تنها زمانی برای راستگرایان مهم بود که خودشان هدف قرار میگرفتند. به محض اینکه اهرم قدرت به دست آنها افتاد، خودشان را به شدیدترین مجریان "فرهنگ لغو دولتی" تبدیل کردند، اما این بار با هدف قرار دادن چپها و منتقدان خود.
تبدیل آزادی بیان به تهدید دولتی
مقامات دولتی آمریکا پس از ترور کرک، به جای تمرکز بر ریشههای خشونت یا حتی ابراز همدردی ساده، مستقیماً به سمت شکار کسانی رفتند که به هر نحو از مرگ کرک ابراز خوشحالی کرده بودند، یا صرفاً واکنشی انتقادی نسبت به او داشتند.
تهدید دادستان کل و جرمانگاری نقد: پام باندی، دادستان کل آمریکا، تهدیدی را مطرح کرد که قلب متمم اول را هدف قرار میدهد: «ما قطعاً شما را هدف قرار خواهیم داد و به دنبال شما خواهیم آمد، اگر کسی را با سخنان نفرتپراکن هدف قرار دهید.» این اظهارنظر، که بلافاصله توسط تاکر کارلسون و حتی برخی دیگر از چهرههای راستگرا محکوم شد، به این معنی است که دولت در حال ایجاد یک دسته جدید از "جرم گفتاری" است که در قانون اساسی آمریکا جایی ندارد.
اخراج شهروندان و شکار بینالمللی: جی.دی. ونس، معاون رئیس جمهور، علناً از هوادارانش خواست تا افرادی را که در فضای مجازی از مرگ کرک خوشحال هستند، "پیدا کنند و کارفرمایشان را مطلع کنند." در واقع، دولت به طور غیرمستقیم، شهروندان را تشویق به خبرچینی و سرکوب اقتصادی علیه همکاران خود کرد، اقدامی که در سوابق دموکراسیهای غربی بیسابقه است. همچنین، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، با هدف قرار دادن خارجیها، تهدید کرد که ویزای افرادی را که "میمهای طنزآمیز" درباره مرگ کرک منتشر کردهاند، لغو خواهد کرد. این به معنای گسترش دامنه "مجازات گفتاری" به سطح بینالمللی است.
سانسور رسانهای و ترور شخصیت: نمادینترین اقدام در این راستا، تعلیق نامحدود برنامه جیمی کیمل، کمدین منتقد ترامپ بود. این اتفاق پس از آن رخ داد که برندان کار، رئیس جمهوریخواه کمیسیون فدرال ارتباطات (FCC)، شبکه ABC را تهدید کرد که ممکن است مجوز پخش آنها را لغو کند. تعلیق یک برنامه کمدی به دلیل اظهارات سیاسی، تحت فشار نهادهای دولتی، نشان از یک عقبگرد دموکراتیک خطرناک دارد. ترامپ خود نیز با خوشحالی این خبر را "خبر عالی برای آمریکا" خواند و کیمل را به بیاستعدادی متهم کرد، که نشان میدهد هدف نهایی، ساکت کردن صدای مخالف تحت پوشش اجرای عدالت برای یک قهرمان مقتول بوده است.
چارلی کرک: قهرمانی با تناقضهای بزرگ
آنچه این وضعیت را ریاکارانهتر میکند، تناقضات در زندگی خود چارلی کرک است. در حالی که از او به عنوان "شهید آزادی بیان" یاد میشود:
تشویق به لغو: کرک خود یکی از بنیانگذاران همان "فرهنگ لغو" بود که اکنون دولت برایش سوگواری میکند. او با ساختن "لیستهای تماشا" (Watchlists) از اساتید و مدیران مدارس که دیدگاههای "چپگرا" داشتند، هزاران هوادار خود را تحریک میکرد تا با آزار و اذیت و تهدیدهای آنلاین، آنها را هدف قرار دهند. او مخالف آزادی بیان بود، نه موافق آن؛ او مخالفان را نه میلغوید، بلکه آنها را آزار میداد تا ساکت شوند.
همراهی با افراطگرایی: کرک در سالهای اخیر به ترویج تئوریهای توطئه شدید مانند "تقلب در انتخابات ۲۰۲۰" و تئوری نژادپرستانه "جایگزینی بزرگ" (The Great Replacement) پرداخت. او آشکارا از چهرههای افراطی و محکومشدهای مانند الکس جونز (کسی که مدعی بود قتلعام مدرسه سندی هوک ساختگی بوده) حمایت میکرد. کرک در مرز بین راست اصلی و افراطگرایی فعال بود و برای کسب شهرت و نفوذ، همواره از نشر اطلاعات نادرست و نفرتپراکن استفاده میکرد.
تبعات: توتالیتاریسم تحت لوای محافظهکاری
وقتی راستگرایان، که سالها علیه نهادها و فرهنگ لغو مدنی میشوریدند، از ترور یک عضو خود برای بسیج دستگاه دولتی در جهت سرکوب گفتار مخالف استفاده میکنند، در واقع اصول محافظهکاری را قربانی اقتدارگرایی محض کردهاند.
آنها در حال تثبیت یک استاندارد دوگانه خطرناک هستند:
گفتار راستگرا: حتی در قالب ترویج توطئه و دروغ، آزادی مطلق بیان تلقی میشود.
گفتار منتقد: حتی در قالب طنز یا نقد سیاسی، میتواند به عنوان "سخنان نفرتپراکن" تلقی شده و مستحق مجازات دولتی، اخراج از کار یا لغو ویزا باشد.
همانطور که تاکر کارلسون به عنوان یک صدای راستگرا هشدار داد، این رویکرد به معنای استفاده از یک واقعه خشونتآمیز برای مشروعیت بخشیدن به محدودیتهایی است که در یک دموکراسی جای ندارند. این اقدامات نه تنها متمم اول قانون اساسی را زیر پا میگذارند، بلکه نشان میدهند که ترس از "فرهنگ لغو" در اردوگاه راست، تنها تا زمانی ادامه داشت که خودشان امکان اعمال شدیدتر آن را در قالب قدرت دولتی نداشتند. این ریاکاری، قیمت سنگینی دارد که همانا نابودی اعتماد به اصول دموکراتیک در آمریکا است. (حدود ۱۴۵۰ کلمه)