به نام خدا
.
قالب:غزل
وزن: بحر رمل مثمن محذوف
.
تو نمیدانی که عشقم حدِّ پایانی نداشت
این دلِ پر دردْ با تو رازِ پنهانی نداشت
.
سرِّ قلبم در دو دیده بس نمایان مینمود
عفو کن چون عاشقت جز چشمِ بارانی نداشت
.
از زمانِ رفتنت تنها و غمگین گشتهام
کاش عشق و عاشقی ها هیچ تاوانی نداشت
.
با خودم گفتم که سبزم میکنی از نو، دریغ
عمرِ من دائم خزان بود و بهارانی نداشت
.
بعد از تو هر کجا باشم جهنّم میشود
زان که جز آغوشِ تو این بنده رضوانی نداشت
.
من سراپا عشق بودم تو سراپا انزجار
ای دریغا عشقمان میزانِ یکسانی نداشت
.
قصّهٔ پیوندمان آغازِ خوبی داشت لیک
کاشکی این قصّهٔ خوش فصلِ هجرانی نداشت
.
بعد از مرگم به تو هر لحظه میگویند که
مؤمنت بود و دلت بر عشق ایمانی نداشت !
.