Ali Delfaniبعنوان یه لیورپولی که اون لحظه داشتم با تبو تاب بازی نگاه میکردم اساسا داستان چیز دیگه ای بود و بنظرم شانسی مقارن شد با تولد امباپه و فرانسوی بودنش و بعد بازی هم اگه چیزی گفته باشه در واکنش بوده و قطعا برای پرت کردن حواس ها از اون فیگور بد عکسش استقبال هم کرده روغن ریخته رو نذر امامزاده بکنه
در اون لحظه خاص ما تیمی بودیم که تازه میخواست سعی کنه ثبات داشته باشه و یک هیچ بی ثبات ترین نتیجه ممکنه و گل اولم رقیب اکیتیکه که انتخاب اول بوده و تازه به بازی اومده بود زده بود و رفته بود بیرون و یه توپ بی ریخت شانسی اومده بود و اکیتیکه هم با زورچپونی گلش کرده بود و هم بردن بازی رو نزدیکتر کرده بود هم نیاز اصلی تیم که بردن و نتیجه بود رو تداوم داده بود و هم روند بی نظیر خودشو و به همه این دلایل و نحوه به ثمر رسوندنش و مخاطباش تو ورزشگاه که خودی نبودن و نمیشد بره سمت شون و اما رفته بود خون به مغزش رسید اتفاقا و یه فیگور کننده کار گرفت که یعنی دیگه یه پدیده نیستم و باید به این صحنه عادت کنید و همه چی عالی بود تا اینجا و تو تصاویر تلوزیونی تا اینکه عکسا اومد و دید همه یه جای دیگه رو میبینن و همزمان هم اونور امباپه گل زد و خلاصه بگی نگی گرفتش سمت رفیق خودش و چالش کرد...
اما من میدونم چه افسوسی داره چون همه چی واسه دراومدن از زیر سایه ایساک آماده بود که بعد گل اونم زده بود و یعنی اگه ایساک هم باشه باز منم هستم و ازین حرفا که رقیبم ناکار شد و صحنه آماده اما اون پایین....
افسوس