زندگینامه موفق بن حمدالله قونوی:
https://www.tarafdari.com/node/2695547
ای دل که ز خود رَسته نهای، پردهگشا باش
بر آتشی افکن که در آن جمله فنا باش
چون مرغِ گرفتار، به زنجیرِ هوا مانده
تا کی به قفس، ناله زنی؟ بالگشا باش
پروانهٔ بیپروا، شوقِ رُخِ شمعی داشت
در سینهٔ او عِشق، ز هر رنگ جدا باش
رنجِ پر و بال است که پرواز دهد جان را
تا رنج نبینی، به مقامِ حق روا باش
رنگِ تو اگر نوری، ز آن شمعِ ازلیتاب
بگریز ز هر رنگی، که در این دام رها باش
هر ذرّه که از عشق به سر رنجِ سفر برد
او برتر از آن است که در این خاک گدا باش
ما جمله در این کارگهِ راز نهانیم
بگذر ز خود و با یار، یکرنگ و یکا باش
« موفق بن حمد الله قونوی »
به کانال اشعار موفق بن حمدالله قونوی در فیسبوک بپیوندید:
Facebook https://share.google/1y0ZG0GIlldqmTnkR