کمتر از یک سال از دهمین قهرمانی رئال مادرید در لیگ قهرمانان اروپا میگذرد و هر چه از آن روز به یاد ماندنی دور میشویم، انگار که از اوج هم دور میشویم.
این همان رئالی است که طلسم چندین و چندساله را شکست و بایرن را در آلیانس آرنا زمین گیر کرد؟
بایرن با کوردوبا بسیار فاصله دارد و برای اینکه از آن درجه به این درجه از کیفیت بازی برسی باید خیلی هنرمند باشی.
اگر به عنوان یک رئالی حرف دلمان را بزنیم،(البته میدانم که خیلیها اینو قبول نمیکنند) تا قبل از برخورد با بایرن ترجیحاً دوست داشتیم این تیم آخرین گزینه و حریف احتمالی برایمان باشد.
چرا؟
میتوانید به تاریخ بازیهای دوتیم نگاهی بیاندازید.
اولین گربه سیاه رئال بایرن بود و خودمان هم این لقب را به آنها دادیم!
البته این به قدرت تیمی و تاکتیک تیمی چندان ربطی نداشت و بیشتر شخصیت تیم و نوع تربیت بازیکنان و دید آنان به فوتبال است که تیمی یک تیم قویتر از خود را شکست میدهد (از نظر مهره و مربی و…) و اما به تیمی ضعیف تر از آن تیم میبازد.
درآن زمان بایرن دوست نداشت به منچستر و بارسا بخورد اما رئال را ترجیح میداد. رئالی که معمولا میتوانست از پس منچستر و بارسا برآید اما با بایرن مشکل داشت.
جمله معروف مورینتس که اگر اشتباه نکنم گفته بود کابوس مدافعان بایرن را میبیند که یادتان هست.!
رئال میلان را ترجیح میداد امّا یوونتوس را نه. یوونتوسی که معمولا از میلان ضعیفتر بود.
اما با این شکستی که امسال به بایرن تحمیل کردیم فکر کردیم که دیگر این مشکل همیشگی و سنتی را برطرف کردیم ولی گویا اشتباه میکردیم.
وجه اشتراک تیمهایی که رئال را به زحمت می اندازند و رئال ترجیحا دوست ندارد در اوج هم با آنان روبرو شود چیست؟
تیمهایی که سبکشان ضد سبک رئال است و بر آن قالب است.
فیزیک قوی؟
کار تیمی منظم؟
ستاره های بیشتر؟
مربی بهتر؟
برتری ذهنی؟
آمارهای رو در روی بهتر؟
و یا گزینه ای که نمیدانم چه اسمی برایش برگزینم مثلا تیمی مثل اتلتیکو را شما با چه سبکی میشناسید؟
من اسمی برایش پیدا نمیکنم اما اینجا میگوییم سبک اتلتیکو.
البته این را هم بگویم که سبک اتلتیکو را میتوان سبک فوتبال چرک هم نامید که بعضی از تیمهای ذکر شده به این کثیفی هم بازی نمیکردند و فاکتورهای دیگری برای برتری بر رئال داشتند.
مانند بایرن و تا حدودی یووه.
اما این روش جدید دسترنج خود سیمئونه است و بس.
حالا مثل اینکه گربه سیاهایمان از تعداد انگشتان دستمان فراتر میرود.
در این که رئال برترین تیم فوتبالی جهان است شکی نیست و در این که همه تیمهای قدرتمند دنیا وقتی در رقابتی به قرعه رئال میخورند لرزه بر اندامشان می افتد هم شکی نیست.
اما یک نکته مهم در اینجا وجود دارد و ان هم نوع بازی رئال هست.
من در نوشته های قبلیم مکرراً عرض کردم که رئال تیمی نیست که با حاشیه سازی و فوتبال چرک برنده بشه.
اثلا اگر رئال و بازیکنانش هم این را بخواهند، هواداران نمیخواهند
آنها تیم خود را فراتر از آن میبینند که بخواهد با چنین حربه هایی پیروزی بدست آورد.
خودتان دیدید که آن تمارض رونالدو و پنالتی گرفتنش چه بازتابی داشت و هنوز آن را مانند پتکی بر سر رئالیها میزنند.
حال آنکه همین رونالدو زمانی که در منچستر بود استاد تمارض بود.
(البته میدانم کسانی رونالدو فن هستند و ظاهراً رئالی با این حرفم مخالفند)
اما حالا این ویژگی تبدیل به نقطه ضعف این تیم شده است.
شیرجه زدن و تمارض کردن، روی اعصاب بازیکنان حریف راه رفتن، داور را مجاب به کارت دادن و خطا گرفتن و … بخش مهمی از فوتبال مدرن امروزی است که هر تیمی این فاکتور هارو نداشته باشه باید از نظر تاکتیکی و ستاره با تیم حریف فرسنگ ها فاصله داشته باشه تا برابرش پیروز بشه که در فوتبال امروزی چنین چیزی تقریباً محاله.
منظورم تفاوتی به مراتب بیشتر از کلاس رئال و کوردوباست.
بیایید منصف باشیم و بگوییم که شانس آوردیم که ضربه بیل به دست بازیکن کوردوبا خورد وگرنه قطعاً امتیاز میدادیم.
همچنین اگر در برابر دورتموند 5 دقیقه دیگر بازی میکردیم از دسیما خبری نبود.
بیایید منصف باشیم و بگوییم که شانس آوردیم که ضربه راموس به گل تبدیل شد وگرنه الان آنجلوتی در تیم دیگری بود و ما هم با حسرت
دل به مربی جدیدمان خوش میکردیم.
چون در آن بازی سیمیونه برنده تاکتیکی بود به جز ضربه راموس.
در این که شانس جزئی از فوتبال است شکی نیست اما آیا همیشه شانس با ما خواهد بود؟
تا کی ما باید جلوی تیمهایی که به سبک اتلتیکو فوتبال بازی میکنند به شانس و اقبال و یا جرقه و درخششی ناگهانی از یکی از ستاره هایمان دل خوش کنیم؟
تا حالا شده از خودتون بپرسید که چطور ما بارسلون رو میبریم و تازه چند گل هم خراب میکنیم،اما همین بارسلون تقریباً بدون دردسر اتلتیکورو شکست میده؟
جواب ساده است .اگر اتلتیکو به سبک اتلتیکو بازی کنه بارسلون هم همین کارو میکنه.
اگر آنها 10 بار تمارض کنند بارساییها 20 بار تمارض میکنند.
اما رئال که تمارض بلد نیست باید چکار کنه؟
حالا انگار نوبت ماست که در آرزوی بردن اتلتیکو باشیم!
فوتبالی که هر تیمی بازی میکند به فلسفه ان باشگاه ربط دارد و رئال مادرید هم بر اثاث فلسفه اش بازی میکند.
فوتبالی هجومی، زیبا،بدون حاشیه،پرگل و…
ما هیچ گاه رئال مادرید و بارسلونا را تیمهایی دفاعی نخواهیم دید و این به خاطر فلسفۀ ین تیمها و دیدشان به فوتبال و همچنین انتظاری که طرفداران این تیمها از آنان دارند است.
البته اشتباه برداشت نشه که داشتن آمار بهترین خط دفاعی و کمترین گل خورده به معنی فوتبال دفاعیه.
حتی طرفداران تیمهای دیگر هم از تیمی مثل رئال انتظار فوتبالی حجومی و زیبا دارند.
مثلا مورینیو به عنوان یک مربی تقریباً دفاعی به رئال آمد امّا چون میدانست طرفداران و مردم چه انتظاری از رئال دارند، تیمی ساخت که بیشترین گل را میزد و با بیشترین امتیاز تاریخ لالیگا قهرمان شد (البته به سبک خودش_ضد حمله).
اما واقعاً مشکل کجاست؟
تاکتیکهای آنجلوتی؟
افت بازیکنان؟
غرور تیمی؟
خستگی؟
نبودن نیمکت نشین خوب؟
مشکلات داوری؟
و یا بازی به سبک اتلتیکو؟
معمولاً مشکل رئال در روزهای خوبش گزینۀ آخر هست امّا این روزها مشکل رئال تمام گزینه هاست.
اما چرا تیمی که چند ماه از قهرمانیش در لیگ قهرمانان میگزرد به این همه مشکل بخورد؟
این سؤال اصلی و کلی است.
به نظر هر شخص جواب میتونه متفاوت باشه اما به نظر من جواب شخص پرز هست.
به نظر میرسه باز این پرز میخواهد اشتباهات دورۀ قبل را تکرار کند و یادش رفته که ما چند وقت آرزویمان شکست دادن لیون بود و همچنین در هر 4 سال 1 بار قهرمانی در لالیگا.
همه میدانند که بیشتر خریدهای رئال بدون هماهنگی و خواستۀ آنجلوتی و دیگر مربیان (به غیر از مورونیو) انجام میگیرد و بیشتر هم جنبه درآمد زایی دارد و همچنین دلیل دیگر آن چشم و هم چشمی با برخی تیمها خصوصاً بارسلونا است.
همین آقای آنجلوتی چند بار گفت که من خدیرا را میخواهم و او فروشی نیست؟
آیا آنجلوتی میخواست که رئال 80 تا روی جیمز بدهد؟
آیا همین آنجلوتی نمیخواست پیرلو و دشیلیو را به رئال بیاورد؟
مشکل ما اینجاست که مدیرمان تیمی رویایی میخواهد که ازاول تا آخر آن تیم را بازیکنان چهره شده و همچنین بازیکنان تهاجمی تشکیل بدهند.
خرید های رئال اثلاً از روی احتیاجات تیم انجام نمیگیرد و این مشکلات زیادی را به بار می آورد.
مشکلاتی که نمونه اش هماهنگ شدن سخت بازیکنان در پست های غیر تخصصیشان یکی از آنهاست.
قرار نیست هر بازیکنی مثل دیماریا در پست غیر تخصصی اش بدرخشد و آن پست، پست جدیدیش شود.
مشکل دیگر اینکه اگر بازیکنی از تیم مصدوم شود (مودریچ) هیچ جایگزینی برایش وجود ندارد.
مشکل دیگر این نوع تیمها این است که چون اکثر بازیکنان (ازخط دفاع به بعد) در پست هایی غیر از پست اصلیشان بازی میکنند بازدهی کمی دارند و همین باعث میشود بار تیم بر دوش یکی دو بازیکن بیفتد.
همه میدانیم رئال به رونالدو وابسته شده و اگر او افت کند تیم افت میکند.
آیا بهتر نیست که ما تیمی باشیم که به ستارۀ خاصی وابسته نباشیم؟
مشخص است که امروزه در فوتبال دوندگی و جنگندگی یکی از ارکان موفقیت همۀ تیمهای بزرگ و کوچک است.
منظورم اینه که بازیکنانی دونده و جنگنده داشته باشیم.
امّا چطور میتوان این کار را کرد؟
خیلی ساده. در تیمهای بزرگ میبینیم که پست اصلی بازیکنان معمولا یک پست از آن چه که در آن بازی میکنند عقبتر است.
مثلا مربی ها ی بزرگ ترجیح میدهند که یک هافبک دفاعی آنقدر در کارهای هجومی خوب باشد که از آن در پستی جلوتر بازی بگیرند.
یا یک مدافع کناری آنقدر در کارهای هجومی خوب باشد که آنرا تبدیل به هافبک گوش و یا وینگر کنند.
این یعنی یک تیر و دو نشان.
اما قضیه در رئال کاملا برعکس است و به نظرو این یک مشکل اساسی برای تیم به لحاظ جنگندگی ایجاد میکند.
سه هافبک رئال هیچ کدام تجربه خاصی در بازی کردن در مرکز زمین ندارند به غیر از کروز که آن هم هیچ گاه هافبک دفاعی محظ نبوده است.
کروز (هافبک هجومی) ایسکو هافبک گوش و هجومی) حامس (هافبک هجومی و محاجم دوم و وینگر) مودریچ( هافبک مرکزی،هافبک گوش و هافبک هجومی).
کدام یک در پست تخصصی خودشان بازی میکنند؟
اگر رویس بیاید کجا بازی میکند؟
این یعنی آینده نگری؟؟
من قبلا هم گفتم حامس بازیکن خوبیه اما در پستش بازی نمیکنه و در این پست بازیش مزخرفه.
آیا رویس هم باید هافبک دفاعی بشه؟
جواب اینکه ما چطور گربه ساهامون رو بترسونیم ترکیبی از جنگندگی و تلاش و تکنیک و ظرافت است نه فقط ظرافت و فوتبال فانتزی.
اما با این روندی که پرز در پیش گرفته بعید میدونم که به اون ترکیب دست پیدا کنیم.
به نظرتون خط هافبکی متشکل از خدیرا،مودریچ و کروز ترکیب بدیه؟
آیا همین خدیرا در تیم ملی بد بازی میکرد م میکنه؟
کروز هم آقای صدر بارها تکرار کرد که بهترین و آینده دار ترین و همچنین مدرن ترین هافبک هجومی دنیاست و اولین در نوع خودش.
در مورد مودریچ هم نیازی به تعریف نیست.
ایسکو هم میتوانست هم به جای کروس و هم در خط همله به بازی گرفته بشه و کم کم به روند رو به رشدش ادامه بده.
حالا هم ما به جای رویس،استرلینگ،کواردادو و… به بازیکنانی مثل پوگبا بیشتر احتیاج داریم.
به بازیکنانی مثل هوملس بیشتر احتیاج داریم تا به خاطر نبود بازیکن جایگزین مجبور نباشیم چند بازی متوالی شاهکارهای راموس خان رحمل کنیم.
حالا منو بکوبید و هی بگید راموس خوبه،راموس مارو قهرمان کرد،راموس فلان راموس بهمان.
اما دوست عزیز راموس گل کردن اون توپ جزو وظایف تیمیش و جزو باید هایی بود که برامون باید انجام بده و پاداشش رو هم گرفت و همچنین داره به خاطرش سالی چند ملیون یورو میگیره و بازی پارسالش نباید سرپوشی بر بازیهای افتضاح امسالش باشه. من دلیلی نمیدونم که نباید تنبیح بشه.
تا کی باید بازیهای بد بنزما رو تحمل کنیم و دل به چند بازی خوب اونم جلو تیمای ضعیف ببندیم.
به نضر میرسه اگر رویس خریداری بشه باید به جای بنزما بازی کنه و جاشو با رونالده عوض کنه.
که من بعید میدونم این اتفاق بیفته و رویس هم احتمالا در میانه زمین استفاده میشه که اونم میشه مثل حامس و در پی اون نیمکت نشین شدن یکی از بازیکنای با لیاقت.
فقط امید وارم اگر پوگبا رو خریدیم اونو در پست اصلیش بازی بدیم.
خلاصه ببخشید که سرتونو درد آوردم فقط میخواستم درد دلی کرده باشم و بگم که ما هم تیمی با ثبات میخوایم که با افت یا مصدومیت یک بازیکن از هم نپاشه.
فکر کنم حالا بدون رونالدو چیدمانمون بهتر بشه تو این چند بازی و همچنین بازیکنا احساس مصعولیت بیشتر کنن.
من به این دربی امید وارم .
به امید موفقیت و کامیابی همه و همچنین رئال.