سر جلسه امتحان یه آقا بغل دستم نشسته بود
منم داشتم بهش توضیح می دادم که چجوری تقلب کنه! اونم فقط گوش می داد
امتحان که شروع شد پا شد ورقه هارو پخش کرد
مشکل پدر و مادر من اینه که من رو با موفق ترین بچه ى فامیل و خودشون رو با بدبخت ترین پدر و مادر فامیل مقایسه میکنن
از اتاق در اومدم رفتم اشپزخونه،به مامانم میگم: مامان جون ناهارم رو میدی بخورم.
گفت واسه تو ناهار درست نکردم!
گفتم یعنی چی؟
گفت: برو ناهارتو دانلود کن با بچه های گرو ه دور همی بخورید..!
بابام گفت لایک
خواهرم گفت مامان با اجازه copy
میگم مامان اخه گشنمه!
گفت: همین که هست دوس نداری از خانواده left بده
ﺁﺑﺮﯾﺰﺵ ﺑﯿﻨﻰ ﺩﺍﺭﻡ، ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺍﺭﻭﺧﻮﻧﻪ ﻗﺮﺹ ﺿﺪﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺑﮕﯿﺮﻡ،
ﺗﻮ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺟﺎﻧﺒﯿﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ :
ﺳﺮ ﺩﺭﺩ، ﺳﺮ ﮔﯿﺠﻪ، ﺣﺎﻟﺖ ﺗﮭﻮﻉ، ﺍﺧﺘﻼﻝ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ، ﻧﺎﺭﺳﺎﯾﻰ ﮐﺒﺪ، ﺳﮑﺘﻪ ﻗﺒﻠﻰ، ﺳﮑﺘﻪ ﻯ ﻣﻐﺰﻯ، ﻣﺮﮒ ﻧﺎﮔﮭﺎﻧﻰ
ﮪﯿﭽﻰ ﺩﯾﮕﻪ … ﭘﺸﯿﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ، با آستینم پاکش میکنم، ﺍﻣﻨﯿﺘﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮﻩ
دختره تو لاین ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ:
ﻣﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺷﻬﺮﯾﻮﺭﯾﻢ ....
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺯﯾﺮﺵ: ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺑﻮﺩ