مطلب ارسالی کاربران
ازسه پنج دو تا سه پنج دو
ازسه.پنج.دو تا سه.پنج.دو
پرده اول:درحدود سی سال فوتبال دنیا و تئوریسین های آن درسیستم های WM.MM.WW.MWکه اکثرا هم برپایه تشکیل یک هرم بود دست وپا می زد.یکی هرم را روبه جلو می کرد ودیگری آن را روبه عقب قرارمی داد و همه هم به عمق توجه داشتند،به شکلی که سه مهاجم را به جای اینکه به شکلی چینش کنند که تمام عرض پوشش داده شود روی محوطه جریمه و درطول یک خط نهایتا ده متری چینش می داد..به قول یکی ازمفسران آمریکایی که کارش تحلیل راگبی است:تاریخ تاکتیکی فوتبال را که می خوانم میبینم که نهایت تلاش مربیان برای اجرای کارخاصی،عقب وجلوبردن یک بازیکن بوده است وتمام..نمی توان گفته وی را برای تمام تاریخ فوتبال درست دانست اما دست کم می توان برای بین سالهای 1920تا1950به آن استناد کرد..سی سال بازی با یک هرم..
پرده دوم:ازاینجا به بعد یعنی از1950،سیستمها متنوع ترشدند و مقدارکمی نیزازتیمها سیستمهایی داشتند که سعی می کردند آن را تابع یک فلسفه فوتبالی مشخص کنند.این دوره چهل سال طول کشید و تا1990ادامه پیدا کرد،دوره ای که می توان آن را دوره سبک وسیستم با هم خواند،دوره ای که سبک های بازی نیزبه اندازه سیستم دنبال اهمیت پیدا کردن بودند اما تا1990بایدقاطعانه گفت که هنوزاین سیستم ها بودند که حرف اول را می زدند،انگلیس قهرمانی 66خودرا مدیون اولین 4.3.3تاریخ است،ایتالیایی ها 74را با4.4.2جشن گرفتند.سیستمی که بعدها نام مادرکاتانچورا به خودگرفت.یعنی یک سبک زاییده شده ازاین سیستم..داستان سروری سیستم برسبک و تاثیرگذاری بربازی تا 1990ادامه یافت،جایی که آلمان با"سه.پنج.دو"قهرمان شد و به قول بکن بائرتنها دلیل موفقیت آنها نیزاین سیستم بود.استفاده ازلوتارماتئوس به عنوان لیبرو درنقش مهمترین پست سه.پنج.دو و بازی مبتنی برجناحین و پیستونها و وینگرها..درواقع ذات سه.پنج.دونیزجناحین بود وبس..
پرده سوم:اما ازاینجابه بعد داستان کاملا تغیرکرد..کامپیوترها قدرت این را به شما می دادند که ریزتاکتیکهای حریف رااستخراج وتحلیل کنید و همزمان با آن اقتصاددانها هم وارد فوتبال شدند،دیگرنمی شد یک سیستم را آماده کنی وبه مصاف حریفان بروی بلکه شما برای هربازی نیازمند چندسیستم وانبوهی ازتاکتیکها بودید..میوه ای که چهل سال آبیاری شده بود به بارنشست و حتی توتال فوتبالی که نافش را با4.3.3گره زده بودند دربارسلونای دهه نود با3.4.3و4.4.2هم بازی شد..درواقع دیگرخبری ازخلق یک سیستم نبود و چندسیستم مانند4.2.3.1و4.4.2و4.3.3فوتبال دنیا رامی چرخاندند،به جای آن هرروزیک تاکتیک جدید خلق می شد و روزبعد تاکتیکی علیه تاکتیک روزقبل..دوره سیستم ها با3.5.2تمام شده بود ویک جورتابوی سنتی روی 3.5.2مهرخورده بود که هرکس درهرجایی با این سیستم بازی می کرد محکوم به سنتی بودن می شد که ملموس ترین نمونه اش به امیرقلعه نویی درتیم ملی ایران برمی گردد که به اوبه رغم تمام تلاشهایش اجازه ندادند 3.5.2محبوب خود را بازی کند و یک 4.2.3.1ناشیانه را درجام ملتها به کارگرفت که برای ایران رتبه ای به همراه نداشت.همین مربی سال بعد به استقلال رفت وباز3.5.2را به کارگرفت،پنج بازی اول را تنها با سه امتیازبه پایان برد و روزنامه ها و کارشناسان سیستم اورا مقصرقلمداد می کردند اما قلعه نویی یک چیزقبل ازشروع هفته ششم گفت:من با3.5.2وبازی جناحین قهرمان می شوم..او به قولش عمل کرد واستقلال با همین سیستم وبا بیشترین گل زده تاریخ لیگ برتر درمصاف با ذوب آهن ابراهیم زاده-صالح و سیستم 4.1.4.1وبازی دفاع ،ضدحمله مدرنشان قهرمان شد..اما قلعه نویی هم دیگرازاین سیستم استفاده نکرد ودوسال بعدی با سپاهان و4.2.3.1قهرمان شد..او نمی خواست همچنان تابوی سنتی بودن 3.5.2را با خود داشته باشد..می توان به جرئت گفت 99درصد تیمهای آماتور ودسته های پایین و آزادگان کشور3.5.2را اجرا می کردند..البته شکل ساده این سیستم دربازی کردن را هم می توان یکی ازدلایل مهم استفاده اکثریت تیمهای آماتور زیرتوپ زن ازاین سیستم دانست..
پرده چهارم:اواسط سال 2009بود.بارسلونا دریک فصل 6جام پیاپی را گرفته بود و همه داشتند درمورد آنها صحبت می کردند.من نوجوانی بودم که با تلفیقی ازرویاپردازی وتوهم دوستانم را هرروزجمع می کردم وروزی چهارساعت برای آنها ازروشهای شکست بارسا که خودم کشف کرده بودم حرف می زدم.آنها هرگزبه من افتخارنکردند بلکه هرروزبیشتربه من می خندیدند تا اینکه یک روز با دیدن کلیپی سرجایم میخکوب شدم:این کلیپ پنج دقیه بود ودرآن جاناتان ویلسون بزرگترین تاکتیک نویس معاصربه هردری می زد تاثابت کند که بین 4.3.3و3.4.3بارسا یک 3.5.2پنهان وجود دارد که شاید حتی خود گواردیولا ازآن بی خبرباشد ولی بیشترین زمان بازی بارسا روی این سیستم جریان دارد..من عاشق سیستمهای دو مهاجمه داشتم بال درمی آوردم که بهترین فوتبال قرن نیزدومهاجمه انجام می شود ولی ازیک سو فهمیدم یک احمق هستم زیرا بارسا را تحلیل کرده بودم ولی به این موضوع پی نبرده بودم..آن کلیپ را پانصدباردیدم..3.5.2دردل تیکی تاکا داشت چه غلطی می کرد؟؟..فصل 2011،2012وبه تبع آن سه فصل پیاپی توسط یوونتوس با اجرای این سیستم وقهرمانی مصادف شد..و نکته مهم این سه فصل این بود که قدرت 3.5.2دربازی یوونتوس به وضوح مشاهده می شد،به شکلی که نمی توانستی فوتبال آنها را بدون این سیستم تصورکنی..مهاجمانی سرزن وفیزیکی،پیستونهایی رونده که بین گوش وبک دررفت وآمد بودند..سه مدافع با خصوصیات لیبرو اما تنها تا نیمه خودی..ولی هنوز این امکان وجود نداشت یا شاید هم جرئت ابرازآن وجود نداشت که کسی بپرسد آیا سیستم آنها نیست که تاکتیکهایشان را به دنبال خود می کشاند؟؟،،تا اینکه جام جهانی شروع شد و همگان با شگفتی حضورسه.پنج.دو را مشاهده کردند،من اطلاع دقیقی از3.5.2اجرا شده توسط مکزیک ندارم و با عرض معذرت درمورد آن تحلیلی نمی نویسم اما 3.5.2هلند جرئت پرسیدن این سوال را که آیا سیستم تاکتیک را خلق کرده مطرح نمود؟هرچند بین 3.3.4و5.3.2سیستم دررفت وآمد بود ولی دلیل این رفت آمد پیستونها بودند،آنچه که دراین سیستم مهمترین پست است،سانترهای پیاپی وضدحملاتی با فرارازجناحین تمام خصوصیات یک 3.5.2قدیمی را برای خاطره بازها زنده می کرد هرچند خب به طورطبیعی تعدادی موارد مدرن مانند حذف فشردگی میانه میدان درهنگام دفاع وانتقال این فشردگی به یک سوم های دفاعی وهجومی نیزاضافه شده بود ولی سوم شدن هلند با این سیستم تابوی 24ساله سنتی بودن آن را شکست و تبدیل شد به یکی ازمدرن ترین سیستمها البته با تاریخچه ای طولانی..به طوری که درفصل 2014،2015یکی ازخواسته های هواداران بانوی پیرازماسیمیلیانوآلگری توجه واستفاده از3.5.2بود و وی نیزدرحدود15بازی ازآن استفاده نمود..منچسترفن خال بین 4.2.3.1و3.5.2دررفت وآمد بود و ازاینها مهمترسیستم3.4.1.2که مشتقی از3.5.2است تبدیل به سیستم اصلی ومادربایرن مونیخ ولیورپول شده بود..و همگی هم روی سانترها تاکید داشتند تا جایی که منچستروبایرن ویونتوس درآمارسایت ورلدساکردربین پنج لیگ بزرگ اروپایی جزده تیمی بودند که بیشترین توپهای بلند طبق تعریف اپتا که به توپهای بالای 25متراطلاق می شودراارسال کرده بودند..من واقعا قدرت پیشگویی آینده تاکتیکی فوتبال را ندارم ولی طبق تحلیلهایی که هرروز میشنوم ومی خوانم می توانم ادعا کنم که استفاده ازاین سیستم می تواند نقطه عطفی درفوتبال مدرن باشد.پس اینجا برخلاف تمام نمایشنامه ها پرده آخررا پرده پایان داستان نخواهیم دانست بلکه پرده پنجمی نیزخواهیم داشت که می توان اینگونه آن را نوشت.
پرده پنجم:.........
نویسنده:مجتبی مرشدنژاد