مطلب ارسالی کاربران
سرخیو راموس،پایان ارزوها؛خاطره بازی با رئالی ها.
امروز2/3/1393
ساعت:10صبح
امتحانات پایان سال
علوم تجربی-سخت ترین درس سال
نگاهی به ساعت مچی ام می اندازم ناگهان اضطراب تمام بدنم را فرا میگیرد.
آری؛امشب...
ساعت:14
باز هم نگاهی به ساعتم می اندازم،احساس میکنم عقربه های ساعت حرکت نمیکنند بی صبرانه منتظر هستم.
مسابقه امشب نمیگذارد یادم بیاید خرابکاری های امتحانم را!
ساعت:17
پدرم از سر کار بر میگردد؛ناگهان از من میپرسد:چه شده؟گویا اینقد قیافه ام ضایع بوده که پدرم هم فهمید چقدر اضطراب دارم
ساعت:19
شبکه پنج فیلم مورد علاقه ام را پخش میگند.کنترل را بر میدارم و کانال روی پنج تنظیم میکنم؛45دقیقه به تلویزیون خیره بودم اما ظاهراً حواسم به فیلمم نبود
ساعت22:30
برنامه فوتبال برتر آغاز میشود؛استرس من هم چند برابر میشود
دکتر صدر نشان میداد که به لیسبون رفته و مصاحبه میگرفت
بگذریم ؛بعد از کلی سلام و صلوات مسابقه اغاز می شود؛مسابقه ای که میتوامد تاریخ باشگاه را متفوات تر از بقیه کند!
دقیقه36
بر روی اشتباه مهلک ایکر!
نیمه اول به پایان رسید؛اتلتیکو 1-0مادرید
نیمه دوم کسل کننده و بی روح؛درست است، باز هم دفاع اتوبوسی از اتلتیکو!
وقت رو به پایان است،
کمک داور چهارم"4"دقیقه زمان تلف شده اعلام میکند
مادرم روی مبل نشسته و تسبیح بدست است که تیم محبوب پسرش گلزنی کند؛ناگهان داور اعلام کرنر میکند؛یک نفر از دروازه خودی دوان دوان به سمت دروازه حریف حرکت میکند؛من در چهره ی او کرسوی امیدی میبینم که میتواند یک دنیا را منفجر کند!
تمام مادریدسیمو های جهان نا امید از پیروزی به جز یک نفر...
ســــرخیو راموس آن یک نفر است!...
کرنر ارسال می شود؛راموس ضربه سر را میزند و توی دروازه!
بخدا قسم نمیدانم برای این لحظه چه بنویسم؛زیرا قابل وصف نیست...
یک احساسی داشتم که تا حالا نداشته بودمش.
حالا تمام مادریدسیمو ها امدوار به پیروزی...