طرفداری - عادل فردوسیپور آدمی باهوش است. این را نه رامبد جوان در خندوانه این هفته که خیلیها (منجمله نگارنده) از مدتهای پیش میدانستند. او میداند کی، کجا و چه بگوید. او از اشتباه خندهدارش در ارسال پیامک گفت، او حتی آدرس ایمیلش را هم قاطی کوه عظیم اطلاعاتی که در روز توی سرش میچرخد فراموش میکند اما هیچوقت کار نابجایی نکرده و این حضور در تلویزیون، در خندوانه و در این شرایط یکی دیگر از نشانههای هوش او بود.
خیلیها منتظر بودند بعد از بلوایی که بعد از فوت مرحوم نوروزی و برنامه نود آن هفته ایجاد شد، او که خودش خواسته بود بالاخره دعوت خندوانه را قبول کند، حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد اما اینطور نشد. بیشتر از یک ساعت برنامه، روال عادی خودش را داشت. مهمترین مجری تاریخ نه چندان غنی برنامه خندوانه و البته تمام دوران حرفهای رامبد جوان (که مشخص بود برخلاف بقیه مهمانها با چپ پر و فکر آمده)، برنامه را به همان چیزی تبدیل کرد که انتظار میرفت. این وسط اما گوشهای تیزی که منتظر چیزهای دیگر بودند، نکات بیشتری شنیدند.
صداوسیما، رانت و دوستان یقه سفید
عادل فردوسیپور یک خط قرمز خیلی بزرگ سازمان عریض و طویل صداوسیما را شکست. جایی که او درباره دشمنهای برنامهاش صحبت کرد شاید برای خیلیها آنقدر مهم و جذاب نبود اما مهمترین سلبریتی رادیو تلویزیون دولتی ایران، تایید کرد بعضیها با حمایتهای درون و "برونسازمانی" سعی در زدن برنامه او داشته و دارند. حالا همه مردم ایران میدانند پشت دوربینهایی که برایشان تولیدات آبکی پخش میکنند، کسانی هستند که رانت دارند، رانت میدهند و یقههای سفیدشان جایی بیرون از این سازمان اطو میخورد.
عادل درباره تیم رسانهای رانت بازها هم گفت. تیمی که حالا عالم و آدم میدانند سایت "متعلق به سازمان صداوسیما" را "گرفت" و حالا شمشیرهایش را برای هم تیز کرده؛ برای همه.عادل درباره تیمی گفت که فوتبال 120 را "کپی – پیست" کردند و پشت ماشین پروپاگاندای رسانهایشان تلاش کردند برنامه جام جهانیاش را خرد کنند اما نشد؛ نتوانستند. او از تیمی گفت که راهروهای طبقه چهار تا زیرزمین شبکه سوم سیما را به هم دوختهاند تا نه فقط او، بلکه هر تیم موفق دیگری در سازمان را بهم بریزند. او از تیمی گفت که که با اسپانسرهای آنچنانی نتوانستند برنامهای بسازند که کسی رغبت تماشایش را داشته باشد و حالا پشت برنامههای خوب سازمان را خالی میکنند. اینها را شاید مردم عادی درک نکنند و برایشان مهم هم نباشد اما برای رسانههایی که درحال جنگ با این تیم رسانهای هستند، همین خبر وجودشان از زبان فردوسیپور در برنامهای که بیننده میلیونی داشت هم خبر خوبی بود.
چیزهایی که گفت، چیزهایی که نمیشود گفت
عادل یک بار دیگر هم درباره درآمدهای خودش و برنامهاش در نود گفته بود. همان موقع هم صحبتهای زیادی درباره درست و غلط بودن آن حرفها گفته شد. او اینبار در خندوانه هرچند کوتاه اما درباره درآمدهای برنامهاش ( یعنی طبعا خودش) گفت. عادل گفت اسپانسر برنامه به سازمان پول میدهد و او از سازمان براساس برآوردی که از قبل تعیین کرده پول میگیرد. او گفت اگر یک sms به برنامه برسد یا چند میلیون تفاوتی ندارد و او پولش را میگیرد.
عادل اینجا یک نکته را نگفت؛ شاید لازم هم نبود: مشخص است برنامهای که میانگین چند میلیون sms دارد، برآورد خوبی خواهد داشت و برعکس. البته نقدی به این مسئله وارد نیست، برنامهای که بیننده بیشتر دارد اسپانسر قویتر هم خواهد داشت. علی پروین پشت صحنه مصاحبه معروفش با 90 گفت اگر عادل در برنامهسازی یک قدم کج برداشته بود تا به حال صدبار کلهاش میکردند. بیشتر وقتها نمیشود به تعداد بالای sms های برنامه نود ایراد گرفت؛ البته "بیشتر وقتها".
عادل درباره اینکه برآورد برنامهاش چقدر است حرفی نزد؛ یک بار گفته بود اما اینبار چیزی نگفت. سوال مهم اما این نیست، سوال مهم این است که از اتحاد سیما، اپراتور تلفن همراه و اپراتور sms برنامه (فردوسیپور و برنامهاش هم بخشی از این اتحاد هستند.) چقدر پول ساخته میشود و کجا میرود؟
در سازمان عریض و طویل صداوسیما که حتی نمیشود به چشمهایت هم اعتماد کنی، صحبت درباره مسائل مالی امنیتیترین مسئله است. فردوسیپور در خندوانه درباره این صحبت کرد که بانک سپه برای گفته شدن نامش در برنامهای که میلیونها بیننده دارد به سازمان پول میدهد اما نتوانست بگوید چقدر و به چه کسی؛ و این دقیقا مهمترین سوال این روزهاست.
هیچکس از عادل فردوسیپور نپرسیده چرا ملت به احترام عزیز از دست رفتهای، به برنامه او sms بزنند؟ پاسخ این سوال احتمالا مشخص است. همانطور که پاسخ سوال چرا 90 در طول نزدیک دو دهه به منجلاب اسپانسرها نیفتاده مشخص است.
بلوای اخیر؛ زنده باز شفافیتسالاری
در ماجرای برنامه 90 خیلیها نوشتند و گفتند. این وسط خیلیها به خاطر دوستی و بعضیها به خاطر تلاش برای دوست شدن چشمشان را روی شفاف نبودنها بستند، فردوسیپور را جلو انداختند و از او حمایت کردند. بعضیها هم مقابل این گروه ایستاند و فردوسیپور را محکوم کردند. برنده بزرگ در این بلوا کسانی بودند که پشت فردوسیپور و برنامهاش مخفی شدهاند. مشخص نیست پشت این مخفیکاری چیست اما قانون اساسی (اینجا بیشتر دربارهاش بخوانید) میگوید مخفیکاری دراینباره ممنوع است. سازمان عریض و طویل صداوسیما که در ماجرای حق پخش ثابت کرد به هیچ نهادی پاسخگو نیست از پیامکهای 90 درآمد میلیاردی دارد اما نمیگوید این پولها کجا میرود و حالا در پس موج عجیب حمله به برنامه 90 ( که فقط بخشی کوچک از فرآیند این درآمدزایی به شمار میرود) مخفی شده.