طرفداری- دهمین مهمان از سری دوم صندلی داغ طرفداری در بهار، در عید و روز دهم سال 1395 خواهد بود. خوش خنده و شیرازی است و کاکو گفتن از دهانش نمی افتد. اولین بار که دیدمش، نمی شناختمش. آمده بود تحریریه و سراغ آقای احمدی را می گرفت. گفتیم نیست. نشست و حرفی نزد. کمی بعد تر شناختمش و جام جهانی کشتی فرنگی را با هم در استادیوم بودیم که نتایج ناامید کننده بود. کشتی را خوب می شناسد و به دوستی امید نوروزی افتخار می کند. صندلی داغش هم مختصر و کم حرف است. آخرین جمله اش این بود خیلـی کم حرفم کاکو [شکلک خنده]
علیرضا ده بزرگی از یک کشتی گیر تا یک خبرنگار |
علیرضا ده بزرگی متولد ٢٢ مهر ٧٢ در شیراز، خودم كشتی گیر بودم و از بچگی با پدرم كه خودشون از قهرمانان كشور و قهرمان كشتی فرنگی پیشكسوتان جهان هستن به سالن می رفتم و تمرین می كردم از همون موقع همه عكسای كشتی گیرا چه ایرانی و خارجی از همه جمع می كردم و الان هم یه آرشیو بزرگ از عكسای كشتی دارم ، از همون بچگی همه مسابقات و دنبال می كردم و همه نتایج و می دونستم اما اصلا نمیدونستم كه یه روز یه خبرنگاری میشم كه در بزرگترین مجله تخصصی كشور و جهان (دنیای كشتی) و سایت بزرگ طرفداری می نویسم. یه شب توی سالن تمرین می كردم كه رباط صلیبی و مینیسكم پاره شد، عمل كردم زانوم رو بعد از عمل دیگه نشد كه محكم تمرین كنم و همین سبب شد كه به سمت خبرنگاری بیام و این كار رو شروع كنم. در واقع اگر زانوم اینجوری نمی شد شاید هیچ وقت خبرنگار نمی شدم. تقریبا دو سال هست كه طرفداری هستم و كسایی كه من رو به طرفداری آوردن و باعث آشناییم با تیم طرفداری بودن زانیار بهروش و محمدرضا احمدی عزیز بودن . نه اصلا علاقه ای به مربیگری ندارم. كار خبرنگاری برا من جذاب تر و قشنگ تره.
(عکس اول: تلخ ترين خبری كه كار كردم خبر فوت بابك قربانی بود كسي كه مي تونست سال هاي سال در كشتی جهان آقايی كنه، او بك نابغه بود .)
(عکس دوم: پدر قهرمانم ، اسطوره زندگيم، قهرمان كشتي فرنگی پيشكسوتان جهان، الان حدود يك سال هست كه پدرم با سرطان دست و پنجه نرم می كنه اما من ايمان دارم كه پدرم سرطان رو هم ضربه فنی خواهد كرد)
٤٧ سال پیش در شهریور ماه، شخصی به دنیا آمد که خودش هم فکر نمیکرد روزی الگو و اسطوره ی یک جوان ٢٢ ساله شود. اما شد. او سخت تلاش کرد تا اینکه در دوران سرکشی نوجوانی دوبنده ی کشتی نوجوانان تیم ملی را بر تن کرد. او خیلی زود وارد پالایشگاه نفت و پس از مدتی کارمند رسمی این شرکت شد اما با توجه به علاقه مفرط به ورزش قهرمانی، هیچ وقت ورزش حرفه ای را ترك نكرد، او عزمش را جزم کرد تا با گرفتن خوش رنگ ترین مدال ممکن، به آرزوی همیشگی اش که سکوی قهرمانی بود برسد... موفق شد و مدال طلای پیشكسوتان جهان رابدست آورد . او حالا قهرمان جهان بود و با خیالی آسوده در کنار خانواده با حقوق کارمندی پالایشگاه زندگی میکند..
اما یک سال پیش در هوای بهاری، سخت ترین چالش زندگی قهرمان جهان رقم خورد... او که سخت ترین رقبای خود را در تشک کشتی شکست داده، این بار باید با حریفی دست و پنجه نرم کند که بدون مقدمه وارد زمین شده است... حریف او " سرطان ریه است"
رویاهای این مرد در بعد ورزش به حقیقت پیوست... او که زمانی پا به پای کشتی گیران بزرگی چون امید نوروزی تمرین میکرد، تنها دغدغه ی آینده ش، تمرین مجدد با این بزرگان و رفتن به کربلا با پای پیاده است...
رویاهای او با قدرتی که داشت، تک تک به حقیقت پیوست و آخرین تلاش او " امید به آینده " است که باید در مسابقه فینال این حریف سخت را ضربه کند و به آغوش خانواده بازگردد...
قهرمان این ماجرای نسبتا تلخ، پدر من آقای رسول ده بزرگی است که تا پیش از این اتفاق فکر نمی کردم چنین روزهایی رو تجربه کنم اما فهمیدم که دنیا روی دیگه ای از خودش را هم نشون میده و باید قوی و محکم کنار پدر باشیم تا این مسابقه را هم با موفقیت به اتمام برساند...
امید نوروزی و وضعیت کشتی کشور |
(عکس سوم: اين عكسي كه دو سال پيش توی جام جهاني از اميد نوروزي گرفتم شايد يكی از بهترين عكس هام باشه ، اين عكس رو وقتي كه امید نوروزی سهمیه المپيك ريو رو كسب كرد توی كل سطح شهر مشاهده كردم .)
در شیراز امید نوروزی رو خیلی دوست دارن و یه جوری خط قرمز شیرازی ها محسوب میشه و از محبوبیت بالایی برخوردار هست
وضعیت كشتی هم شكر خدا با اومدن آقا بنا كشتی فرنگی به اون طراوت شادابی رسیده و جون تاره ای گرفته و همین هفته پیش هم در رقابت های كسب سهمیه امید نوروزی موفق شد سهمیه رو كسب كنه و فقط در ٢ وزن موفق به كسب سهمیه نشدیم كه انشالله در دو رقابت پیش روی دلاورمردان سهمیه رو كسب می كنن، كشتی آزاد هم كه با آقای خادم تمرینات منظم خودشون رو دارن و همه چی خوب پیش میره، انشالله كه نتایج خوب در المپیك لندن در ریو هم اتفاق بیفته و ورزش اول ایران سربلند از این آزمون بیرون بیاد.
از شیراز تا مونیخ و حرف آخر |
(عکس آخر: به اميد آقايی دوباره فجر و برق در فوتبال ايران)
شیراز شهر راز، مهد تمدن ایران، سرزمین كورش بزرگ، شهر امید نوروزی و حافظ و سعدی ، شهر گل و بلبل. من برا مسافرت آلمان و شهر مونیخ رو دوست دارم ، دوست دارم به ایالت باواریا برم. بايرنی آلمانی هستم. از مولر و نوير خيلی خوشم میاد. حرف آخر هم اینکه انشالله همه مردم عزيز ايران زمين سالم و شاد و موفق باشند.