طرفداری- سیاست، کلمه ای عمیق، گاه دردناک، اما حداقل برای من شیرین است. هر جا که باشیم در هر حالتی به سیاست اهمیت می دهیم. عاشق سیاسی حرف زدن و بحث در مورد سیاست هستیم حتی اگر کوچک ترین اثری هم روی زندگیمان نداشته باشد. طبیعتا وظیفه سایت طرفداری بحث در مورد سیاست نیست، اما وقتی سیاست و ورزش به هم مربوط می شوند آنگاه نوبت به بررسی دقیق و موشکافانه می رسد.
یک راست برویم سر اصل مطلب. چند وقتی است که جمله ای از مرحوم ناصر حجازی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود. بحث اصلی پیرامون این است که او برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 ثبت نام کرد. جلمه ای که این روز ها در فضای مجازی دست به دست می شود این است:"یاد ناصر حجازی بخیر که وقتی رد صلاحیت شد گفت فقط خواستم بگویم که اگه دوست ندارید ما وارد سیاست بشویم، ما هم دوست نداریم سیاسی ها وارد ورزش بشوند." حال اما مصاحبه های وی را مرور می کنیم تا صحت این جمله را بررسی کنیم!
او 7 اردیبهشت چند روز قبل از ثبت نام رسمی اش برای انتخاب ریاست جمهوری سال1384 در طی مصاحبه با مهر گفت:
درحال حاضر مشغول مشورت با برخي دوستان دانشگاهي وتحصيل كرده هستم تا بتوانم درخصوص حضور يا عدم حضوردرعرصه انتخابات رياست جمهوري تصميم گيري نمايم. با اين حال دوستان مسايلي را مطرح مي كنند كه اگردراين عرصه حاضرنشوم، بهتر است و فضا براي حضور من فراهم نيست وموضوعاتي را مطرح مي كنند كه با توجه به آنها اگردر انتخابات حضورنداشته باشم به سود من خواهد بود.
" مسايلي را كه اين دوستان مطرح مي كنند، قابل درج دررسانه ها نيست وتوصيه آنها اينست كه من براي خدمت در عرصه ورزش بهترمي توانم دين خود را به مردم ادا نمايم.
جنبه هاي منفي حضورمن درانتخابات بيش ازجنبه هاي مثبت آن است وبه همين خاطر مي خواهم دراين خصوص تصميم درستي اتخاذ نمايم كه انشاء الله تا هفته آينده وضعيت كانديداتوري من در انتخابات رياست جمهوري مشخص خواهد شد.
وی در مصاحبه ای که در تاریخ 23 اردیبهشت سال 1384 انجام داد، از دلیل ثبت نامش برای انتخابات ریاست جمهوری گفته بود. این مصاحبه را وبسایت مهر منتشر کرده است.
ناصر حجازي دروازه بان مطرح فوتبال ايران و يكي از يكصد بازيكن برتر قرن قاره آسيا با حضور در ستاد انتخابات كشور به عنوان نماينده اي از قشر ورزشكاران براي نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ثبت نام كرد. گفتني است پيش از اين، ناصر حجازي دليل كانديداتوري خود در انتخابات را چنين عنوان كرده بود:
در شرايطي كه سياستمداران در عرصه ورزش حضور مي يابند و فعاليت ورزشي مي كنند، به اين مساله كه ورزشي ها نيز در سياست دخيل شوند، ايرادي نمي باشد.حجازي ليسانسيه مترجمي زبان انگليسي و سابقه مربيگري در تيم "محمدان بنگلادش" را دارد و اعتقاد دارد كه از مصطفي معين مشهورتر و از محسن رضايي محبوب تر است.
نقبی به خودمان بزنیم. عادت کرده ایم به دروغ ساختن، به شایعه. مدت ها جملاتی من درآوردی را با نام بزرگان تاریخ ایران و جهان منتشر کردیم. چه شد؟ بناپارت ها ساختیم، انیشتین پروراندیم، چه کردیم؟ جمله ای را خواندیم و 30 ثانیه بعد به منفورترین شکل ممکن فرهنگی را نابود ساختیم.
حجازی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 84 ثبت نام کرد و گفته بود که اگر تأیید صلاحیت شود 30 میلیون رأی میآورد. و اعلام کرده بود که در صورت پیروزی در انتخابات احمد نیککار را به معاون اولی برمیگزیند ولی شورای نگهبان صلاحیت او را برای شرکت در انتخابات رد کرد. حجازی پس از رد صلاحیت در اطلاعیهای از نامزدی هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. او پس از ثبت نام به روزنامه خبرورزشی گفت:
چه ایرادی دارد ورزشیها هم کار سیاسی انجام بدهند؟ الان که در ورزش ما سیاستمداران فعالیت دارند حالا چه ایرادی دارد مثلاً حجازی کار سیاسی کند؟! من شرایط اولیه را که برای ثبت نام دارم. اگر صلاحیتمان را تایید کردند که شرکت میکنیم و فکر نمیکنم ایرادی داشته باشد.
با بررسی این مصاحبه ها به نظر می رسد صحبت های مرحوم ناصر حجازی که این روز ها در صفحات مجازی نقل قول می شود، مورد تحریف و غلو واقع شده است و به نظر قصد حجازی چیزی بیش از جمله ساختگی منتسب به وی در سیاست بوده است.
فارغ از این مسئله مهم دیگری مطرح است. مسئله ورود ورزشکاران حرفه ای به عرصه سیاست. در دنیای امروزی، هر چیزی نیاز به تحصیل دارد. از تحصیل آکادمیک گرفته تا فکر شبانه روزی به حرفه. نقد های بسیار زیادی به ورزشکارانی شده است که به شورای شهر رفته اند. استفاده از شهرت یا محبوبیت راه های گوناگونی دارد. حال اینکه استفاده از آن در زمینه جذب رای می تواند برای خود افراد و جامعه و مردمانی که به آن ها رای می دهد، مفید باشد یا نه علامت سوالی بزرگ در ذهن بخشی از جامعه است. در جامعه ما به هر دلیلی این رسم باب شده است که تخصص افراد با زمینه شغلی شان متفاوت است، این الزاما چیز بدی نیست اما به وقت ها، هزینه ها و تجربیاتی که هدر رفته است نیز بیاندیشیم.