سال 2007، سالی که خوزه مورینیو تصمیم به ترک باشگاه چلسی گرفت، برای همه اعضای تیم لندنی این جدایی سخت و غیر قابل باور بود. هنوز هیچکس اشکهای دیدیه دروگبا در مقابل دوربین های تلویزیونی یا مصاحبه فرانک لمپارد که گفته بود تصور می کرده مورینیو ده سال در این باشگاه می ماند را فراموش نکرده است. بعد از جدایی آقای خاص از چلسی و پیوستنش به اینتر، شیرهای لندن هرگز نتوانستد به سرعت به شرایط آرمانی برگردند و سال های پر فراز و نشیبی را تجربه کردند.
اما در سال 2013 هنگامی که او تصمیم به جدایی از کهکشانی ها گرفت، داستان به کلی قرق می کرد. جدایی او و بازگشتش به چلسی شاید بهترین تصمیم برای پایان دادن به نگرانی ها و حواشی این تیم بود. سبک کاری خوزه با مربیان قبل از خودش فرق می کرد، چه از لحاظ تاکتیکی چه از لحاظ ارتباط با رسانه ها و چه از لحاظ رابطه اش با بازیکنان تیم و او هیچ وقت نتوانست آن طور که دوست داشت همه چیز را کنترل کند. با این وجود بازیکنانی بودند که باز هم دوست داشتند که او در تیم بماند.
مورینیو رئال را ترک کرد و حالا زمان تغییر بود. سران باشگاه با درس گرفتن از گذشته و برای جلوگیری از تکرار اشتباهات پیشین، خیلی سریع و بدون شک و تردید جانشین وی را معرفی کردند و آن شخص کسی نبود جز سرمربی پر افتخار و با تجربه ایتالیایی یعنی کارلو آنجلوتی.
اولین تفاوت خیلی زود احساس شد. مورینیو همیشه دوست داشت کنترل تمامی قسمت های باشگاه چه فنی و چه غیر فنی را در اختیار داشته باشد اما کارلتو فقط به درون ساختار تیمش و مسائل فنی توجه می کرد، کاری که او پیش تر در میلان و پی اس جی انجام داده بود. در گذشته کارلتو می توان این موضوع را فهمید که او تجربه کار در سخت ترین شرایط را دارد. مرد ایتالیایی در اولین مصاحبه اش درباره فشار ها چنین گفت: "در یک باشگاه تنها فشار موجود از طرف رسانه ها و هواداران نیست، بلکه بازیکنانی هم که بازی نمی کنند از شرایط راضی نیستد و همین موضوع باعث ایجاد حاشیه می کند که کاملا اشتباه است. من فکر می کنم وقتی شما هدایت باشگاه هایی مثل رئال یا میلان را بر عهده می گیرید، احساس متفاوت بودن می کنید. حسی که من در میلان داشتم مطمئن هستم که در اینجا نیز خواهم داشت. در باشگاه های بزرگ فشارهای وارده نیز بزرگتر و بیشتر می شود."
رئال مادرید از زمان ورود آنجلوتی کمتر خبرساز شده است و به نظر می رسد که مرد ایتالیایی تیمی متحد درست کرده است، مسئله ای که در زمان مورینیو چنین نبود و هر روز اخبار زیادی از این باشگاه به گوش می رسید. یکی از بارزترین نکات، موضوع نیمکت نشینی کاسیاس و برخورد این دو مربی با این مسئله بود. ایکر کاسیاس زمانی که مورینیو او را بر روی نیمکت قرار داد بسیار ناراحت بود. او در این باره به FIFA.com گفت: "در آن زمان بسیار رنج کشیدم و گریه کردم و شب ها بسیار کم می خوابیدم."
اما آنجلوتی با وجود انتخاب لوپز به عنوان دروازه بان در لالیگا رویه ای دیگر پیش گرفت. او در مصاحبه ای گفت: "من به ایکر تبریک می گویم. او سزاوار این رکوردشکنی ها و پیروزی ها است. خیلی خوشحالیم که او با ماست و به ما کمک می کند. ما در حال حاضر دو دروازه بان کاملا آماده داریم."
همین صحبت ها کافی بود تا بشود فهمید او مردی صلح طلب است و سعی دارد کاسیاس را به عنوان کاپیتان تیم و بخش مهمی از تیم جلوه دهد نه این که به هر شکلی شده بخواهد قدرت و ریاست خود را به همه نشان دهد.
جدا از مسائل حاشیه ای از لحاظ فنی نیز روش کارلتو با آقای خاص تفاوت دارد. تیم تحت نظر او وسیع تر، با حوصله بیشتر و با درصد مالیکت توپ به مراتب بالاتر نسبت به تیم فصل های قبل بازی می کند.
وبسایت Whoscored.com میانگین درصد مالکیت توپ رئال مادرید در این فصل را 59.5 درصد اعلام کرده است، در صورتی که این عدد فصل گذشته 55.7 درصد بود. به نظر می رسد کارلو آنجلوتی درون تیم و دور از حواشی های موجود رابطه بسیار صمیمی و خوبی با بازیکنان دارد که این موضوع در صحبت های او نیز مشخص است.
"من از آن دسته مربیانی نیستم که بگویم این کار را باید بکنید و این کار را نباید بکنید، چون من می گویم. من دوست دارم رابطه ام با همه در یک سطح خوب باشد. درهای دفتر من همیشه به روی همه برای بیان مشکلات باز است. من اعتقاد به قدرت و تصمیم گیرنده مطلق ندارم اما به دیسیپلین و نظم خاصی معتقدم که هیشه با احترام متقابل همراه است."
به هر شکل که بود دوره مورینیو در رئال مادرید به پایان رسید و دوره کارلو آنجلوتی فرا رسید. هیچ اشکالی بر مورینیو و روش کاری اش وارد نیست چون او یکی از بهنرین مربیان حال حاضر جهان است، اما چیزی که واضح است این است که کارلو آنجلوتی دقیقا همان گزینه ای بود که کهکشانی ها لازم داشتند و می شود این موضوع را از نتایج درخشان، جو آرام و بازی زیبای تیم پرطرفدار اسپانیایی فهمید.