FATHER AND SON - CAT STEVENS
Father: :پدر
It's not time to make a change,
الان وقت وقت عوض کردن اوضاع نیست
Just relax, take it easy.
فقط آروم باش، سخت نگیر
You're still young, that's your fault,
تو هنوز خیلی جوونی، اشتباهت همینه
There's so much you have to know.
خیلی چیزا هست که باید بدونی
Find a girl, settle down,
یه دختر پیدا کن، به زندگیت سر و سامون بده
If you want you can marry.
اگه بخوای میتونی ازدواج کنی
Look at me, I am old, but I'm happy.
منو ببین! پیر شدم ولی شادم!
I was once like you are now, and I know that it's not easy,
منم یه روزی مثل تو بودم، و میدونم آسون نیست
To be calm when you've found something going on.
که آروم باشی وقتی میبینی یه چیز عجیب داره اتفاق میفته
But take your time, think a lot,
اما تلاش کن وقتتو از دست ندی، زیاد فکر کن!
Why, think of everything you've got.
راجع به هر چی که به دست آوردی
For you will still be here tomorrow, but your dreams may not.
تا بفهمی تو در آینده هم همینجایی، اما شاید رویاهات نباشن!
Son: :پسر
How can I try to explain, when I do he turns away again.
چجوری میتونم توضیح بدم وقتی هر دفعه اون نظرش عوض میشه
It's always been the same, same old story.
همیشه همینطور بوده، همین داستان قدیمی
From the moment I could talk I was ordered to listen.
از لحظه ای که یاد گرفتم حرف بزنم بِهِم دستور دادن که گوش کن!
Now there's a way and I know that I have to go away.
الانم یه راه هست و من میدونم که باید برم از اینجا
I know I have to go.
میدونم که باید برم
Father:
:پدر
It's not time to make a change,
الان زمان عوض کردن اوضاع نیست!
Just sit down, take it slowly.
فقط بشین، تند نرو
You're still young, that's your fault,
تو هنوز جوونی و اشتباهت همینه
There's so much you have to go through.
خیلی چیزا هست که تو باید تجربه کنی
Find a girl, settle down,
یه دختر پیدا کن، سر و سامون بگیر
if you want you can marry.
اگه بخوای میتونی ازدواج کنی
Look at me, I am old, but I'm happy.
منو ببین، پیر شدم ولی شاد زندگی میکنم
Son:
:پسر
All the times that I cried, keeping all the things I knew inside,
همیشه وقتی گریه میکردم، چیزایی که میدونستم رو تو خودم نگه داشتم
It's hard, but it's harder to ignore it.
سخته، اما انکار کردنش سخت تره
If they were right, I'd agree, but it's them you know not me.
اگر آنها حق داشتند من موافقت میکردم ولی این اونها هستند که میدونند نه من!
Now there's a way and I know that I have to go away.
حالا یه راه هست و من میدونم که باید از اینجا برم
I know I have to go.
میدونم که باید برم