مطلب ارسالی کاربران
دلیل اصلی شکست رایش سوم آلمان در جنگ جهانی دوم
اصلی ترين دليل شكست رایش سوم آلمان در جنگ جهانی دوم، عدم وجود هماهنگی با دو متحد عمده اش امپراطوری ژاپن و امپراطوری ايتاليا بود.
در سال 1940 رایش آلمان، امپراطوری فرانسه را شكست داد و از جنگ خارج كرد و امپراطوری بريتانيای كبير را از اروپا بيرون نمود. هيتلر که سرگرم نبرد هوايی شديدی با امپراطوری بريتانيا کبیر مالک 25 درصد جهان بود، از موسولينی تقاضا نمود كه با تمام قوای ارتش امپراطوری ايتاليا، به مستعمرات بريتانيا در دريای مديترانه حمله نمايد. در اين زمان با توجه به خطر حمله مستقيم رایش آلمان به خاک بريتانيا، چرچيل تمامی قوای در دسترس امپراطوری را در خاک اصلی كشورش متمركز كرده و توان چندانی برای دفاع از مستعمراتش در برابر حملات خارجی نداشت. در تابستان سال 1940 امپراطوری ايتاليا به راحتی می توانست مصر، كانال سوئز و جزيره مالت را تسخير و ابتكار عمليات در مديترانه را به نحو غير قابل بازگشتی به دست بگيرد، ولی موسولينی به جای اينكار، تصميم حمله به بالكان را گرفت. در اكتبر سال 1940 قوای ايتاليايی از طريق آلبانی به يونان سرازير شدند. بالكان منطقه ای بود كه هيتلر به هيچ عنوان مايل نبود جنگ به آنجا گسترش يابد. رومانی، مجارستان و بلغارستان سه کشور منطقه بالكان به اتحاد محور پيوسته بودند، كه بعدها در جنگ رايش سوم آلمان و اتحاد جماهير شوروی، ارتش های خود را به ياری آلمان فرستاند. يوگسلاوی و يونان نيز روابط بسيار خوبی با رایش آلمان داشتند و حتی دولت يوگسلاوی مايل بود در جنگ به آلمان ملحق شود، ولی حمله غافل گير كننده ايتاليا به يونان، همه چيز را خراب كرد. موسولينی بدون اطلاع هيتلر دست به حمله ای شوم زد كه سرنوشت جهان را تغيير داد. قوای ايتاليايی شكست تحقير كننده از يونانيان خوردند. در شمال آفريقا هم ارتش تضعيف شده ايتاليا به سختی از نيروهای تقويت شده بريتانيا کبیر شكست خورد. در ادامه اوضاع بدتر هم شد، بريتانيا كبير به بهانه حمايت از دولت يونان در اين كشور نيرو پياده كرد و دولت طرفدار آلمان هم در يوگسلاوی به دليل تحریکات و مداخلات سرویس اطلاعاتی بریتانیا ساقط شد. پيش از اين، هيتلر نقشه حمله به اتحاد جماهير شوروی را كشيده بود و تاريخ حمله را نيز 14 مه 1941 تعيين كرده بود. ولی حالا مجبور بود به متحد شکست خورده اش كمك كند، آنهم در دو جبهه كه به هيچ عنوان مايل نبود در آن درگير شود، يعنی بالكان و شمال آفريقا. تاريخ لشكر كشی به اتحاد جماهیر شوروی شش هفته به تعويق افتاد و 22 ژوئن 1941 تعيين شد. یک ارتش آلمانی به جبهه مدیترانه و شمال آفريقا فرستاده شد و يک گروه ارتش آلمان كه قرار بود در جبهه روسيه بجنگد، به بالكان منتقل شد تا دو دولت سركش منطقه يعنی يونان و يوگسلاوی را اشغال كرده و ارتش بريتانيا را از اروپا بيرون كند. اين عمليات يک پيروزی بزرگ بود. ارتش آلمان با كمتر از دویست كشته، ارتش يوگسلاوی را جاروب كرد و ظرف پانزده روز يوگسلاوی را اشغال نمود. يونانيان نيز سرنوشت بهتری نداشتند و خيلی زود تسليم شدند و قوای نظامی بريتانيا کبیر نیز به مصر گریختند. بی توجهی موسولينی به متحدش و حملات خودسرانه او به بالكان موجب شد حمله آلمان به اتحاد جماهیر شوروی شش هفته تعويق بيفتد و قوای مسلح هیتلر به دليل بارانهای پائيزی روسیه، ابتدا در گل و لای فرو روند و با آغاز زمستان جهنمی روسيه در سرما و یخبندان از ميان بروند. به گواهی کارشناسان نظامی، اگر آلمان حمله خود را در همان تاريخ 14 مه 1941 آغاز ميكرد، زمان كافی برای نابودی كامل ارتش سرخ شوروی را داشت و مسير تاريخ عوض ميشد. از طرف ديگر با حمله ايتاليا به يونان، دو دولت دوست و متحد آلمان تبديل به دشمنان آشتی ناپذير شدند. در سراسر جنگ جهانی دوم، آلمان درگير يک جنگ چريكی وحشيانه با پارتيزانهای تیتو در يوگسلاوی بود و يک ارتش آلمان به دليل ترس از حمله متفقين به اروپا، از طريق يونان و يوگسلاوی در اين دو كشور مستقر بود، نيروهايی كه در جبهه های ديگر به آنان بسيار نياز بود.
متحد ديگر هيتلر، امپراطوری ژاپن نيز حال و روز بهتری از ايتاليا نداشت. از آغاز جنگ جهانی دوم، اولويت سياست خارجی هیتلر، دور نگهداشتن ایالات متحده آمريكا از جنگ بود. و حتی به مدت دو سال تحرکات ناوگان دریایی ایالات متحده آمریکا بر ضد ناوگان زیر دریایی رایش آلمان را تحمل کرد و چشمانش را بر روی تقویت همه جانبه بریتانیا کبیر از جانب ایالات متحده آمریکا بست. هيتلر در سالهای 1940 و 1941 به امپراطوری ژاپن اصرار داشت كه به مستعمرات بريتانيا در خاور دور حمله كنند و به اين نحو وارد جنگ با امپراطوری بريتانيا شوند. پس از حمله به اتحاد جماهیر شوروی و آشكار شدن قدرت ارتش سرخ، هيتلر و دستگاه ديپلماسی آلمان، تمامی مساعی خود را برای ورود امپراطوری ژاپن به جنگ با اتحاد جماهیر شوروی نمودند. ظرف تاریخ 22 ژوئن 1941 تا پنجم دسامبر 1941 سه میلیون و هشتصد هزار سرباز، افسر و ژنرال ارتش سرخ اسیر و یک میلیون و سیصد هزار از سربازان و افسران ارتش سرخ کشته شدند و نزدیک به بیست هزار هواپیمای روسی سرنگون و بیش از حد بیست هزار دستگاه تانک روسی منهدم شدند ولی با این حال ارتش سرخ همچنان در مقابل آلمانی ها مقاومت می کرد. نقشی كه هيتلر برای امپراطوری ژاپن قائل شد، آن بود كه از طريق ایجاد ترس از حمله امپراطوری ژاپن، ايالات متحده آمريكا را از جنگ دور نگهدارد و به ياری ژاپن، شوروی را شكست دهد و بريتانيا را مجبور به صلح كند. اما ژاپن از حمله به بريتانيا كبير و اتحاد جماهير شوروی خودداری كرد كه اين امر منجر به تقويت ارتش بريتانيا در مديترانه و تقويت ارتش سرخ در مسكو شود. با اطلاع يافتن استالين از اين امر كه ژاپنی ها قصد حمله به آمريكا را دارند، موفق شد چهل لشکر مجهز و دلاور سيبريایی را به جبهه مسكو انتقال دهد. همين لشكرها كه معنای ترس و عقب نشينی را نمی شناختند، آخرين قوای ارتش سرخ در اطراف مسكو بودند كه با كمک سرمای چهل و گاهی پنجاه درجه زیر صفر توانستند جلوی اشغال مسكو را بگيرند و در يک ضد حمله خرد كننده، بهترين واحدهای نظامی رایش آلمان را نابود كنند و آلمانی ها را كيلومترها از اطراف مسكو به عقب برانند. در حالیکه ارتش آلمان در جهنم روسيه در آستانه نابودی كامل قرار داشت، امپراطوری ژاپن به ايالات متحده آمريكا حمله ور شد. هيتلر در 11 دسامبر 1941 به ايالات متحده آمريكا اعلان جنگ داد . ورود ايالت متحده آمريكا به جنگ، موجبات شكست سريع رایش آلمان را فراهم كرد. قدرت صنعتی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا وحشتناک بود. ظرف سال 1942 تولیدات کارخانجات و صنایع اسلحه سازی ایالات متحده از رایش آلمان و متحدنیش فراتر رفت و در سال 1943 بازهم دو برابر شد. در سال 1943 کارخانجات و صنایع عظیم اسلحه سازی ایالات متحد ماهیانه هشت هزار فروند هواپیما جنگنده و چهار هزار دستگاه تانک تولید میکردند و هر دو روز یک ناوشکن به دریا می انداختند. اگر امپراطوری ژاپن به جای حمله به ایالات متحده، به اتحاد جماهیر شوروی و امپراطوری بریتانیا کبیر اعلام جنگ میداد، استالين نمی توانست چهل لشکر سيبريايی خود را به مسكو انتقال دهد و آلمان مسكو را اشغال ميكرد، و چرچیل از تقويت قوای مسلح بریتانیا در مديترانه عاجز ميماند و ژنرال اروین رومل فرمانده ارتش مدیترانه ایی رایش آلمان می توانست مديترانه و خاورميانه را تسخير كند و اسپانیا، پرتغال و ترکیه در جنگ به رایش آلمان می پیوستند. همچنین روزولت رئيس جمهور امريكا نمی توانست به بهانه جنگ جهانی، افكار عمومی آمریکا را متقاعد كند تا وارد جنگ شوند و صنایع عظيم آمريكا را به طور كامل در خدمت جنگ قرار دهد.